پراکنده های ادبی فلسفی کلامی، مسایل فلسفی کلامی با مایه های اندیشه شیخیان به عربی و بیشتر فارسی،نسخه کیمیایی،پزشکی، الفصول کرمانی،نیز پراکنده ها یی از همانگونه، دعا، دعای سیفی
اسفرت في مطالع الأقمار / زاهرات الهناء بالأنوار و تبدت غرائب {...} سترهی / فرحا في غلایل الأزهار و بد الغیث کلما ردت الأنوار / کما حلت عری الأذرار
انجام
و دامت لک النعما و ملک مخلد / و عمر سعید بارد العش ناعمه علیک صلاة الله بعد محمد / کما بک شیدت من هداه معالمه فجدک خیر الناس للوحی خاتم / و انت بقیت الدهر للملک خاتمه
منتخبی از اشعار شعرایی چون: قطری ابن الفجاة، حسین بن الاشیم الاشعری، قاسم بن رواحة، امرؤالقیس
آغاز
و افترقنا حولا فلما التقینا / کان تسلیمه علی وداعا اهلا بدار سباک اغیدها / ابعدما بان عنک خردها ظلت بها تنطوي علی کبد / نضیجة فوق خلیها الجلد یدها
انجام
ام تراها اضلنا في البرایا / بعد علم لکی بصب خطاها انصفونی من جائرین اضاعا / ذمة المصطفی و مار اعاها و انظروا في عواقب الدهرکم / امتنعناه الرجال من صرعاها
که زیر چرخ سپهر کهن / نماند کس و بماند سخن زکس یادگاری برد شعر و بیت / نماند خبر مدحت اهلبیت چه بودم ز مولای آل رسول / مرا التماس وی آمد قبول
انجام
نویسنده سوای خدای کریم / بیامرزد یا رب غفور رحیم تو خواننده را نیز رحمت کنی / نصیبش بفردوس جنت کنی شنونده او نیز رحمت پذیر / زهر کس که باشد ز برنای پیر
کله بر باد داده چرخ گردن / که شد از خار خار آن دلم خون نصیبم بود از باغ پوستی / نه سیبی بلکه از باغت نصیبی همانا سیبی از این باغ در شباب / ز دست انداز باد افتاده در آب
انجام
ز رنگ لاله گون اشک می ناب / چو روی گلرخان در عالم آب گلستان بتان از رشک رنگش / زلعل لب سری در زیر سنگش ربود آن سبب را و قوت جان کرد / پس آنکه هجره روزی رسان کرد
قدسیان چون بخاک بوس آیند / کردی از بالشان نفسانی صبح چون خادمان بدامش شرم / بوسه از آستان بیفشانی گر غباری ز دامن مهرش / بر جگر خستگان بیفشانی
انجام
بدور سرعت {...}بندل یار زدند / سؤال احسان همدوش چون خواب سلام ز بی نام کس {...}حکایت است ناوس او / به تن ز شهرت {...}صمصام چو خشمها زده دام آهن فکند / که مرغ ناوس او را در آورند بدام