رسول این ستم گر رواست نمودید از قتل یاران من چه گل های خونین بدامان من {.......} {...}ندارید عرب نیستم این دشمنان خدا و رسول کنید از سر مطلب یکی را قبول انحضرت فرمود ایقوم سه مطلب بشما دادم یکی را از سه مطلب قبول کنید...
انجام
و بروایتی معتبر دیگر جبرئیل در هنگام وفات حضرت رسول صلی الله علیه و اله وصیت نامه اورد در رائحه مهر از طلای بهشت بر ان لغة بود و هر امامی مهر خود را بر دارد و بانچه در تحت ان مهر نوشته بعمل اورد و در ایام حیات خود در این مقام سخن بسیار است و برا ی ارباب فطانت در کا انچه مذکور شد کافیست و الله الموقف..
نورانی از بدن جدا شود و موت عبارت از انست و امّا پیش حکما نفس ناطقه جوهریست مجرد از ماده جسمانیت و او را علاقه ببدن هست همچو علاقه که عاشق را بمعشوق باشد تا زمانی که بدن را استعداد ان هست که نفس متعلق باو باشد و موت عبارت از قطع این علاقه است ...
انجام
قبول توبه در اخرت بجهة انتفاء شرط توبه است و ان شرط در اخرت ساقط است زیرا که شرط صحت توبه ندامت از معصیت است و ان شرط در اخرت متحقق نیست بجهة انکه در اخرت تکلیف نیست پس شرط توبه که ندامت بر قبح است که ان مستلزم تکلیف است در اخرت نیست ...
و کلّ شیئ احصیناه فی امام مبین بسم الله الرحمن الرحیم و الشمس و ضحها و القمر اذا تلها و النّهار اذا جلّها و اللّیل اذا یغشها و السّماء و ما بنها و الارض و ما طحها و نفس و ما سوّها فالممها فجورها و تقویها قد افلح من زکیها و قد خاب من دسّها...
انجام
فرستادن نهم دل را بجای دیگر مشغول نساختن و هم بگناه خود مقر بودن باز هم اب از چشم باریدن دوازدهم از برادران مؤمن باو اوردن سیزدهم از حرام اجتناب نمودن چهاردهم صدقه بفقرا دادن تا اثر دعا ظاهر شود و الله اعلم بالصواب.
امیر به سبکتکین شا گفت خطا چگونه جائی است عرضه کرد مقصد دروازه دارد هفتاد محله دارد غار افراسیاب و ازدحام {...}در اینجا هست {......}دار ابلیس از ازبیل در چاهند که خداوند ایشانند....
انجام
گفت حال رزم ندارم قرار فردا شد {....}گفت انور شجاع است باید خداوند مدد برای {...}کنند نامه دار جن سلام برد خداوند خانه نوشت دار سالک برد جهت این که بیاید از او {....}مقدار خبر شد بانور شاه که امد او جهت ...
السمسار و کل من یاخذ دراهم من القارض حتی یعطیها للربا و من یحمیه بالعانی حتی انه ما یوفی الربا و کل من یدخل یسعی و یعطی کلمته علی الربا و یعینوا القارض الیه او الی اخذة فعلا فان کان العاطي بالربا معلوم مجهور لیس للکاهن ...
انجام
یاکل زاید حتی ان فی حملة یفور و یخرج زرعه قد یخطی ایضا حظیة کبیرة لیس کذلک اذا علم ان یفور به الزرع الّا لیس یاکل و یشرب بالعانی لیصیر ذلک لام حینئذ تکون خطیته زایدة عن خطیة السکر عرضیة فقط..
قیامت کسی را بیاورند در پیش فراز و بدارند و نامه او را بیاورند همه معصیت باشد همه را در پله ظلمت نهند و ان بنده راهیچ طاعت نباشد نا امید شود و منبر سرود و زخ را برای او باد کنند که نا گاه پاره کاغذ از هوا پرّان شود بیاید در آن پلّه نور نشیند ...
انجام
پس دجال قوم خوخش را گوید بیاید تا بیت المقدس رویم که مکه از ان ماست پس بیت المقدس روند مردمان بحرب وی پیش آیند دجّال هیچ نتواند کرد بعد از ان رو بطور سینا نهند و از آن حرب بسیار کنند و نتوانند گرفت بعد از ان گوید بیاید بمدینه رویم آن گاه رو بمدینه آورند و گرداگرد مدینه را.