شرایع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام
تعلیق و تحشیه
آغاز
قوله کتاب اللقطة و هی سکون القاف اسم للمتن الملقوط لا غیر علی ما صرح به جماعة بل {...}عدم الخلاف بل {...}عدم الخلاف فیه و بفتح القاف اسم {...}الملقوط ایضا علی ما نسب لا جماعة من اهل اللغة کالاصمعی و ابی الاعرابی و الفراء و ابو عبیده لا للملتقط فقول الخلیل و...
انجام
فقد عرفت انه لا یجوز مرافقة العاصی حتی {....}الفقیه و لو کان الذائب فقدا کان حکمه حکم المنسوب عنه {....}فی الولایة العامة و اما استنسابة الحاکم فی حق اولی الاعذار کالمخدرة فیجب بعد ذالک فی محله قوله اذا.
اندازد و بگوید اللهم بمحمد و آله الطیبین الطاهرین اقض حاجتی یا اکرم الاکرمین و آن حاجت را بر دل خود گذارند البته روا شود و از بعضی اکابر منقولست که هر کس دوازده هزار بار بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و هر هزار بار که تمام شود دو رکعت نماز حاجت خود را بخواند ...
انجام
فامّا الذین آمنوا بالله و اعتصموا به فسیدخلهم فی رحمة منه و فضل و یهدیهم الیه صراطا مستقیما این ایه بجهت دفع مجادله است روز یکشنبه روزه دارد و این آیه را بر قطعه ادیمی نویسد و با خود دارد بر خصم غلبه کند و دلیل و حجت خصم باطل گردد.
الحمد لله رب العالمین و الصلوة و السلام علی خیرة خلقه محمد و اله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین فنقول و قضی الله لذلک محرمات النکاح اصولها ثلثة {...}و الرضاع و المصاهرة و ان کان اسباب التحریم غیر منحصرة فیها لانه قد حرم التزویج لبعض اشیاء اخر...
انجام
و لا یتعلق به {...}فکن اما هو من توابعه بل هو بنفسه {...}الید علی نفسه و من ثیابه و توابعه بخلاف العبد فانه یدخل بنفسه و توابعه تحت الید معلومة {...}الغاصب بالنسبة الی ذاته تقضی فسادها فی التوابه و اهل هذا لا خلاف فیه و الاشبهة تقریر و الله العالم بحقایق الاحکام.
مجتهد عمل بقول ان نمود بعد ان مجتهد فوت شد و این شخص باقی میماند بر تقلید ان و عدم جواز در صورتیست که متمکن از تقلید مجتهد می باشد و اگر نباشد تقلید {...}و جایز است لکن بقدریکه خود را بر ستاند بمجتهد حیّ و لازم است بر او که خود را برساند و لازم نیست اخذ مسایل از خود مجتهد...
انجام
از نماز لاحق بنماز سابق بعد از اتمام ان اتبان بنماز لاحق نماید و اگر تذکر بان بعد از فراغ از نماز لاحق باشد در این صورت اگر نماز لا خود وقت مشترک یا در وقت مختص بخود واقع شده نماز لاحق صحیح است لازم است نماز سابق را اعاده نماید پس اکتفا باتیان تسلیم نمیتوان نمود.
الحمد لله رب العالمین و الصلوة و السّلام علی خیر خلقه محمد و اله اجمعین امّا بعد بدانکه این پنجاه موعظه است از خداوند رحمن بحضرت موسی بن عمران بدون واسطه جبرئیل و ترجمه ان بفارسی نوشته شده موعظه اولی خدای تعالی میفرماید ای بنده من خود را از نظر خدایتعالی نیندازی...
انجام
و در اخرت فردوس اعلی و نعیم بقا ای موسی بدانکه قیامت روزی سختی است و نیست هیچ پدر و مادر را بی نیازی از فرزند و هیچ فرزندیرا از پدر و مادر و چه بسیار فقراء باشند که فقر خود را در دنیا بگذراند و رحلت کنند بسوی بسوی اخرت و در قیامت مشکور باشند و چه بسیار اغنیا باشند که در دنیا و اخرت هر دو فقیر باشند...
آفات مخصوص حق سبحانه و تعالی است و همچنین صلوات طیب یعنی صفات کامله مخصوص اوست یا انکه رحمتهایخوب مخصوص اوست که ببندگان خود عطا میکند و بنابرین محتملست که مراد از تحیات نیز این باشد که تحیتهایی که بندگان با یکدیگر میکنند از تواضعهاو دیدنها بکاری نمی آید ...
انجام
و نظر بمسافر که وارد شود تمامی تحیت بعد از سلام دست در گردن یکدیگر کردنست و اگر تحیتی بغیر سلام کنید اولا سنتست که بعد از ان سلام بگویند و بهتر آنست که اول سلام کنند و دیگر تواضعات دیگر چون حق سبحانه و تعالی فرموده است که هر گاه داخل شوید در خانها پس سلام کنید بر یکدیگر که سلام تحیتی است از جانبحق سبحانه.
نحو عطشان و سادسة فی نحو زعفران فصل حروف الابدال احد عشر حرفا بجمعها قوله نظما انت هما طودخی تبدل من الیاء فی نحو قضی و من الیاء فی {...}لهمزة نحو فضاء و غزاء و الالف نحو قضی و غزا و النون یکون بدلا من الهمزة فی فعلان فعلی یعنی النّون فی آخر الکلمة ...
انجام
ایش چه ایّ شیئ چه چیز ما آن ما چه مانه ما تا و ما للتعجب هنا و ههنا اینجا هناک و هنالک و ثم انجا لم چرا جمیعا و طرّا و کافة و عامة و قاطبة همه الا لافتتاح الکلام اما لافتتاح القسم امّا للتشدید للامر و الاخبار و امّا بکسر اوّله للشک و الاختیار ینبغی و یجب و الوجه باید که قطّ هرگز للماضی مشددة ...
تاريخ جهان و تاریخ اروپا، آسیا، آفریقا، استرالیا، زلاند نو و غیره
تاریخ آسیا
تاریخ ایران
سلسله ها (پس از اسلام)
صفویان 907-1148ق / 1502-1736م
آغاز
بر حال او اگاهی داشت و آزرم {..}و عاطفت فطری نخواستید که او را در سفر حجازید آخرین خجلت زده ببیند و از سوانح انکه حکیم ابوالفتح و حکیم همام نور الدین مولانا عبد الرزاق گیلانی که در حکمت نظر و..
انجام
و شیخ فرید بخشی بیکی و هاشم و قاضی حسن و میرزا یوسف و باز بهادر و میم خان و بهادر خان تولک میرزا برخورد {...}بیک بدخشی بکر ماحیث لکهیمی سین {...}خان برخی سادات و یار به بسیاری زاد مرد را بکرد گرفتن اسیر دستوری دادند بیست و یکم فتح الله ..
آفتاب [...] و شهامتی و جلالتی و اقبال و نثر شوکت و سلامت و مناعت و نبالت و اجلال بندگان [...] المکان [....] المدینة و ایشان [...] هی معطوف عواطف سبحانی مشمول گوناگون عنایات اعلیحضرت ظل یزدانی مقرب الخاقانی ...
انجام
این نیست که رفتار می کنید بهر صورت متوقع است که در عالم دوستیهای قدیم اندک [...] صرف کرده در فصول و [....] و هر چه بر نور لازمه [....] بعمل آورد ...
سلطانه مخصوص گردد و انچه ازو در محلي ظهور کرده بحقیقت پرتوي آن نور باشد و اثر محبت و قربت و کرامت الوجه آن اثر را کرامت گویند اولیاء المدد را علامات بسیار در حدیث است ...
انجام
صحت او اگر دیرتر ظاهر شود یقین دیرتر شود اگر چه دلیل بر قوت حال بیننده بود و درویشی بخواب دید در شب پنجشنبه بیست و ششم شعبان است اثنتین و ثمانمائة که رشتی است و اعتصموا بحبل الله جمیعا ..
سهو و این دو سجده واجب است بحیثیتی که کسی که حرف در نماز زند از روی سهو یا سلام دهد در غیر موضع او و یا شک کند ما بین چهار و پنج و قیلی گفته است در هر زیاده و نقصان دو سجده سهو کند هر گاه نبوده باشد آنزیاده و نقصان مبطل است...
انجام
و یکی مهر از برای زن خود و نیست از برای آن دو زن مرد که جماع کنند با زنان خود تا انکه بسر آید عدة آن دو زن از جماع اول و اگر فوت شود آن دو مرد و عدة آن دو زن بسر نیامده باشد میراث میبرد هر یکی از ان دو زن از شوهر خود.
در معیشت که امر فرموده بجهت مصالح چند است یکی نظم امر دنیا و اعانت نمودن یکدیگر را و دیگر شکسته نفسی نمودن و باین راه خدا را عبادت نمودن و غیر ذلک و عمده در ان حلال را از حرام شناختن و ان حرام که گریختن است هرچند که ...
انجام
ثانی عشر عین مستاجره در دست مستاجر بعنوان امانت است ضامن ان نیست مگر بتعدّی یا تفریط نه در مدّت اجاره و نه بعد ان مدّت مادامی که در دست او بعنوان غصب نباشد مثل اینکه بعد از مدّت بدهد بصاحبش با طلب خواستن او...
اصول الفقه القواعد الموصله بذاتها الی استباحا الاحکام الشرعیة الفرعیة عن ادلتها التفصیلیة فصل فی الکتاب مسئلة شرط القران التواتر لتوفر الدواعی الی نقل الی مثله مسئلة و الشاذ معمول به مع تکامل شروط الروایة کالخبر الاحادی اذ العدالة توجد القبول و الخطا فی الوصف ...
انجام
و یرجح یکون حکم اصله اقوی و یرجح فالقطعی بوجود الصلة من الفرع و یکون الفرع ثابتا فالنص من الجملة و یرجح المنقول الخاص علی القیاس و اما المنقول العام فجسد ما سبق فی العمدة و...
التقوا الی النجاة سیدلا و نصب لعباده علی الرشاد دلیلا و اشهد ان لا اله الا الله شهادة تجعل رفوع الایمان عامره و تصیر رفع الغوایه کثیبا مهیلا و اشهد ان محمدا عبده و رسوله اختاره واصطفاه هادیا و رسولا صلی الله علیه و علی اله ...
انجام
اللهم انا نعوذ بک ان نشرک بک شیئا نعلمه و نستغفرک بما لا یعلمه سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم عدد کل حرف کتب او سیکتب ابد الابدین و دهر من یومنا هذی الی یوم الدین و صلی الله و سلم علی محمد و اله الطاهرین و الحمد لله رب العالمین و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم امین یا رب العالمین...
چون امر اشرف اقدس {....}علی صدور یافت که این بنده دعاگوی انوش خلیفه مذهب حضرت مسیح را چنانکه نقل پیغمبرانست و در انجیل مقدس که راست بیانی واضح و عباراتی روشن عرض نماید لهذا چند کلمه در این باب مرقوم قلم شکسته رقم گردانیده بعرض رسانیده که حق ظاهر شود و...
انجام
نقل پیغمبران غلط نیست بلکه درست کننده غلطهاست گفت پادشاه پر ظاهر است که هر خطا که واقع می شود کلام پیغمبران و نقلهای ایشان درست بکنند و راه راست می نمایند تا بندگان خدا غلط نکنند و نور چشم دل میدهند تا ظلمت نروند و بعد از ان گفت با بزرگان خود خوب علم حاصل کرده است این خلیفه تمام مستقرا بر دارد...
بدان بدرستی که تصریف در لغت عرب بمعنی تغییر است و تغییر گردانیدن خبریست از جائی بجائی یا از حالی بحالی ودر اصطلاح بین گردانیدن یک لفظ است که ان مصدر است بنابر مذهب بصریان و ان فعل ماضی است تا بر مذهب کوفیان و...
انجام
و بر مثال مفعل بکسر میم و سکون فا و فتح عین همچون مکسحة یعنی الة جاروب کردن و بر مثال مفعال همچون مفتاح یعنی الة گشودن و مصفاة در اصل مصفوة بود و او را قلب به الف کردیم مصفاة یعنی آلة روشن کردن.
الحمد لله رب العالمین و الصلواة و السلام علی خیر خلقه محمد و اله اجمعین امّا بعد بدانکه الفاظ لفظی چند است مختصر و مبتدا را و فهمیدن این لفظها واجبست زیرا که هر کس این لفظها نداند از ننویسندگان و دانشمندان در بیاید پس دانستن این الفاظ بر جمیع نویسندگان و دانشمندان واجبست...