س سعادت کامله ایجاد کند در زبانا مح ممزج بود و خیر غالب ف نحو است و بلا انگیزد در قلب ص سعادت بخشد در شوله ق ممزج است {..}و غالب در نعایم س سعادت عظیم ایجاد کند در بلده ش نحویست کرای ایجاد کند...
انجام
حائب تبشرنا طورا و تنذرنا و باتباع سبیل الحق تامرنا فیا لها کلما بالغیب تشعرنا لم تقرب بزمان و هی تجزنا عن المعاد و عن عاد و عن {...}
که از ایشان یکی لب شکرین ساخت بتقریر کمال خویش پرداخت که من از نسل شاه زنکبارم اگر خاکم ثریا نام دارم بعمر خود درین کاخ زبرجد کشیدم زحمت آزار بی حد به بحر بر سفرها می نمودم بساط کسب هر جا می گشودم ...
انجام
دعایش با اجابت آشنا شد هماندم از کرم حاجت روا شد بدست شاه داد و گشت غایب بخود درماند شاه از این عجایب بسرعت شاه از ان ویرانه برگشت در معشوق او را براه گشت.
دلی یوسف از او دامن کشیدی زدام آهوان وحشی رمیدی ز افسونی که گردد صد پری رام بنفشه شاه باز سد ره در دام شدی عشق از {...}چاره بردار فرودی حسن نمکین در سر ناز...
انجام
سچهر دون ذلیلم آنچنان کرد که باید گفتگو با احمقان کرد چو نتوانم ضبط خود نمودن جواب این رازها باید شنودن زروز ابدانم عار یابد که عاشق {...}قبول یار باید.
قد سرو سهی در طرف گلزار دهد یاد از نهال قامت یار سنم چون گل رخان سیمین بنا گوش صنوبر چون جوانان خوش بروروش چه آب خضر بخشد عمر جاوید گهی آنسوی گهی در سایه بید...
انجام
دم بدینار دم بخوشی زانکه روزگار وز بحر غصه میدهدم غوطه دمبدم دستم بگیر تا که بالطاف لطف تو از موج خیز حادثه شاید که وارهم تا در فضای عالم هستی باز کن بر پای بیستون بود این نیلگون حیم...
اگر میل تو را باشد بقربت دهم سرمایه از بهر تجارت سفر از بهر آدم اعتبار است کل ار خواهی نیاید گفت خوارست اگر خواهی بچشم آیی حفر کن اگر خواهی زچشم افتی حذر کن..
انجام
به رقم طلب کردند تپاب زجا جستم آبود در خواب لب کشتی یکی از اخوان ستانه نظر جانب دریا کشانه بگفتم چیست فرمان ای برادر بگفتش خونش تماشائیست بنگر.
لقد صاحبت في الدنیا کثیرا فلم ار مشبها لعلي أمیر ارق مودّة و أجل نفسا و ارغب في مؤانسة العشیر أخا یرعی الأخاء بکل صدق و یضحک للصغیر و للکبیر و یحتمل الصدیق بقلب خلّ رحیب الصدر محمود الضّمیر...
انجام
الخطابیة و الکتابیة وعسی بهذا ان تکون من حسناتی عند الله سبحانه و اشباهها مما اشتملت علیه هذه المذکرة و سائر مذکراتی لا من سیئاتی و هجر القول و الاعمال بالنیات و صله ما سلم علی سیدنا محمد و اله و استغفر الله العظیم الحلیم الکریم واستهدیه.
زینهار تا تصور نفرماید که بنده بهیچ حال و سبیل و سند و تاویل از جاده وفا منحرف شود یا از مقام صفا منصرف گردد بحق مهر وفایی که میان من تست که نه مهر از تو بریدم به بکس پیوستم قرب جاني ببعد مکاني تعلق ندارد ...
انجام
و دیباجه صحیفه مردانگی و صدر جریده فرزانگی و لعل کان مروت و نگین خاتم فتوت و نهال باغ جلال و سرو بوستان کمال و نور حدقه افضال و نور حدیقه آمال بود اسامیا لم یزده معرف و انما لذة ذکرنا ها.
سیاهۀ برخی فرامین و اسناد و منشآتی از دوره قاجار است
آغاز
جند این بیاض دل ارا که تذرور نگین پرو بالیست که از جلد نگارین شهپر پر نقش کشور و طاووس پر خط و خالی که در وقت گشودن اوراق از صفحات رنگین چتر ملوّن نمود مجموعه الفت پرداریست که شیرازه بند اوراق دلهای پریشان گردیده و...
انجام
سحری بخواب دیدم که صبا ز در درآید که نوید وصل گویا زدیار دلبر آید بتو مژده باد جانا که شب غمت سر آید در دیر میزدم من که نگار در در آید که درا درا عراقی که تو خانه زاد مایی.
صورت چند نامه است اغلب از عباس میرزای قاجار است و دیگران
آغاز
هو الله لی شانه رب اشرح لی صدری و یسّر لی امری و احلل عقدة من لسانی ایا جود صدر شب تاج لحاجتی فلیس الی صدر سواک شفیع این عریضه ایست نیازمند اراده بنده ضعیف اقل بمحضر شریف خواجه اجل اکرم خدایکان اعظم افخم حارس ملک و ملت...
انجام
بجای دوده حل کرده با اب حیوان سر رشته اند و بر بیاض عارض غلمان نوشته حالی مرتجلا این رباعی گفتم این نور بظلمت ار چه امیخته اند این مشک بکافور چرا ریخته اند ز یکی بچکانند تو گویی که زرنگ دلتنگ شده مردم بگریخته اند ...
سبحان الله این چه گوهر گرانمایه و اختر بلند پایه است که استایان زبان وحی و الهام به سخنش موسوم کرده اند و عقد مصالح امام بنام نامی او مرقوم ساخته این خلفی است از خانواده صنع که بی منت قابله ما ده {...}ابداع بوجود آمده ...
انجام
و پیراهن نشیمن خود راه رحمت و هجوم مردم علی العموم خصوص ظالم متشبه بمظلوم ندهند توقیع گری بدینموجب که از قرار واقع تصدی رفع ظلم و تعدی ظلمه از متظلمان توانند نمود چه {...}با انکه مانع اهتمام تمام و باعث عدم پیشرفت مهام است..
مؤلف
الحسین بن محمد جمال الدین بن الحسین الخوانساري الإصفهاني، المحقق
دیباچه بیاض ریاض طبع چون گشت نوشت این حور ریاض بیاضی گردد قلم سجده شکر فیاض از لطف ریاض طبع نامس کردم تاریخ بخوان زنام اینطرف بیاض بیامیزد نو آیین ساخته و رسولانش را اگر از طراوت ریاحین مضامین نضارت آیین لطافت اشعار...
انجام
قل اعوذ برب الناس بخواند و دست بر سینه فرود آرد و هر بار وضو سازد بقیه اب را به نیت خلاص از وسوسه جرعه بخورد اگر چه ده یا یک بار وضو سازد و بی وضو هیچ وقت طعام و آب نخورد و بدین مواظبت نماید درین فواید بسیارست و برکت بیشمار و...
منشآت دیوانی و درباری از سلاطین و ابوالقاسم قائم مقام فراهانی
آغاز
از دل تنگ برون کردیم تا جای تو باشد اغلب اهل عالم و نسل آدم از دو صنف نباشند یا کاسب معاشند یا طالب معاد بقوه بعشوه عاجل در عیش و قومی بوعده اجل در طی دلها در هوس دنیا بسته و تنها در طلب عقبی خسته ...
انجام
آنکه بایست نیامد از مقتضیات طالع واژگون و گردشهای ناهنجار گردون دونست بیت یار میباید و نمی آید غیر می آید و نمی باید روزگار را دید که چه {...جو بساطها بر چید و چه حقه ها باخت و چه حیله هایی ساخت مصرع چرخ بازی گر ازین بازیچها بسیار دارد آفرین بر ذهن {...}شما که تابعه را بجا نوشته بودند ...
عجر مراتب حمد و ثنا تسلیم بارگاه صمدیکه خامه را در معرکه اغاز ثنایش از نقطه سپهر انداختن است و سخن را در جولانگاه انداز حمدش از خطه با نفس سوخته پرداختن ...
انجام
بر جگر خورده زخم از دندان {....}او هر هلال تابنده لب بی اختیار در سخن مغز سرخش {...} اتشی بده است یخ بسته این ندانم که نغزش از جان بود یا جگر گوشه شهیدان بود نعمت الفت زیاد و خانه محبت آباد باد
بعد حمد موفور و ثنای نا محصور حضرت آفریننده بیچون که بیک کاف و نون سپنج سرای مشحون بآلای گوناگون و دنیای مملو بنعمای از حیطه وهم و قیاس افزون از عالم عدم بجهان وجود ظاهر نمود و پس از شکر و سپاس فراوان و ستایش بی پایان کریم منان...
انجام
بتجویز کاهلی بر همان بهمان تن داده کلاغ پائی چند کشیده فرستادم معذور دارند و اگر قصد قصد حاضر شدن بتعزیه ارباب زاده باشد اشاره فرمایند که برفاقت رفته شود و السلام در رسید دوشاب و غیره بمیرزا عارف الله بعلق تمسخر نوشته مهربان.
خوشا مرز ایران عنبر نسیم که خاکش گرامی،از زر و سیم زمینش همه عنبر و مشک و ناب بجوی اندرش آب درّ خوشاب فضایش چو مینو برنگ و نگار بیک سو زمستان دگر سو بهار ...
انجام
مست عشق هر کند هزار خطا چشم پوشد خدای غفارش شرم دار از خدا که بشناسی کمتر از عمر و لیث صفارش آورده اند که روزی انوشیروان مجلسی آراسته چون سفره بمجلس آوردند ...
یحضر صلاة الجماعة بايّ ذلک یبداء فقال بحاجة مولاه قال الفقیه رحمة الله یعني اذا کان فی الوقت سعة و لا یخاف فوت الوقت فامّا اذا کان خاف فوت الوقت فلا یجوز له ان یؤخرها عن وقتها لانّ رسول الله صلی الله علیه وسلّم ....
انجام
یکون الّا فی خزائن الملوک و السّلاطین و لا ینظر فیه الّا من وقت طلوع الشمس الی وقت الزوال فاذا ازال الشمس {...}ینظر الی الغروب و صلی الله علی محمد و علی اله و صحبة اجمعین.
الحمدلله ربّ العالمین و الصلّوة و السّلام علی محمد و آله الطیبین ای نام توام نامه رفع درجات داده رقمت نشان دیوان نجات حض است مگر خانه مشکین رقمت کارد زسیاهی همه دم آنجیات و شرایف صلوات طیبات و لطایف ...
انجام
اعم از انکه مستقلا با معنی باشند یا با اتصال بلفظ ذکر معنی بخشند چون معنی ازین الفاظ بحرف تهجی مشتبه میتواند شد ذکر آنرا لازم دانستیم که بالفات جایز الاماله بکار برند و بعضی را طرد اللباب برشمردیم و حسن دیگر در ان فرض کردیم.
قد خرجا و افغلل نحو احرنجم یحرنجم احرنجاما و افعلل نحو اقشعر یقشعر اقشعرارا تنبیه الفعل امّا متعدّ و هو الذی یتعدّی الی مفعول به کقولک ضربت زیدا و یسمی ایضا واقعا و مجاوزا و امّا غیر متعدّ و هو الذی لم یتجاوز الفاعل کقولک حسن زید و...
انجام
و قمت قومة و ممّا زاد بزیادة الهاء کالعطأة و الانطلاقة الّا ما فیه تآء التانیث فیهما فالوصف بالواحدة کقولک رحمته رحمة و الفعلة بالکسر للنّع من الفعل تقول هو حسن الطّعمة و الجلسة...
تقاصرت هممهم عن استطلاع طوالع انواره و تقاعدت غرایمهم عن استکشاف منصبیات اسراره و المنتحلین قد قلبوا احداق الاخذ و الانتهاب و مدّ =وا اعناق المسخ علی ذلک الکتاب و کنت اضرب عن هذا الخطب ...
انجام
یتضمنه مشتملة علی لطف الفاتحة و منظومة علی حسن الخاتمة ختم کتابنا بحسن و بشر لنا بالفوز و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی نبیه و آله اجمعین ...
و هو غیر ملتفت فی الحروف التی تنصب الاسم فقط استعمل لفظ الحروف و هی جمع الکثرة مع ان النواصب سبقه یقتضی استعمال جمع القلة لانه لما عبر عن الحروف الجارة بجمع الکثرة اراد ان لا یغیر الاسلوب علی انهم جوّز و استعمال کل من جمع القلة و الکثرة...
انجام
فعدم حذف ذلک النون عند الاضافة یخالف بقاعدة الاضافة و حذفها خلاف وضع هذه الاعداد فاذا لم یضف نصب علی التمیز لیکون له محلا من الاعراب و اما افراد الممیز المعدود فلانه ما صار منصوبا صار فضلة فاعتبر افراده لیکون الفضله قلیلا مع ان المقصود هو بیان الجنس یحصل بذلک...
قال السیوطی فی المزهر النوع الاول معرفة الصحیح و یقال له الثابت و المحفوظ فیه مسائل الأولی فی حدّ اللّغة و تصریفها قال ابوالفتح ابن جنّی فی الخصائص حدّ اللغة اصوات یعبرّ بها کل قوم عن اغراضهم ثم قال و ...
انجام
عند الصباح یحمد القوم السّری اذا جاء موضعه جعلوه مکملا و قال امرؤالقیس وقوفا بها صحبی علی مطیّهم یقولون لا تهلک أسی و تحمّل و قال طرفة بن العبد وقوفا بها صحبی علیّ مطیّهم یقولون لا تهلک أسی و تجلّد.
و معرف و ما بعدا و تفسیر و تعریف اوت ودر لفظ چهار چیز داخل است الفاظ مهمله و الفاظ مستعمله مفرده و مستعملات مرکبه کلامی چون زید قایم و ضرب زید و مرکبه غیر کلامی چون غلام زید و فی الدّار و بقیه وضع خارج شد مهملات و بقیه افراد خارج شد مرکبات کلامی و غیر کلامی...
انجام
و هل یضربان که نون اعراب ازین الفاظ ساقط شد و سبب آنست که نون {...}چه کلمه دیگر است اما از جهة شدة اتصال بمنزله جزء شده است پس علامت اعراب پیش از او نشاید که لازم آید که در وسط کلمه بود و بعد ازو نشاید که لازم آید انکه اعراب فعل جاری بر حرف شود که کلمه دیگر است...
لا یدرجن و علی جز و معناه و ذلک کزید فان اجزاوه و هي {...}الیا و{..}اذا افرد شی منها لا یدل علي شی مما یدل {...}علیه بخلاف قولک کلام زید فان کلا من جزئیته و هما الغلامة و زید و{...}عن جز معناه ...
انجام
انا الذی یجدوني في صدورهم لا ارتقي صدرا منها و لا ارد و الي الله العظیم ارغب ان یجعل ذلک لوجهه العظیم مصروفا و علي النفع به موقوفا و ان یکفینا شر الحساد و ان لا یفضحنا یوم التناد بمنه و کرمه انه الکریم الجواد الروف الرحیم الوهاب ...
کضرب و یضرب و نحوهما من المشتقات معان جمع معنی و هو فی الاصل مصدر میمیّ من العنایة نقل الی معنی المفعول و هو ما یراد من اللفظ التصریف تحویل المصدر الی امثلة مختلفة لاجل حصول معانی مقصودة لا تحصل تلک المعانی ...
انجام
هذا فی الثلاثی المجرد الذی لانا فیه و امّا غیره فالنوع منه کالمرة بلا فرق فی اللفظ و الفارق قرائن الخارجیّة نقول رحمة واحدة للمرة و لطیفة او نحوها للنوع و کذا و حجة وحدة و دحراجة لطیفة و نحوها و انطلاقه للمرءة و حسنة او قبیحة و غیرهما للنوع وکذلک البوارقی..
جنگ نظم و نثر، آثاری همچون شرح قصیده السید اسماعیل الحمیری، توضیح المقاصد شیخ بهایی و غیره
آغاز
فی بیان اول السنة عن الاصبغ بن نباته قال لخطب امیر المؤمنین فی الشهر الذی قتل فیه فقال اتاکم شهر رمضان و هو سید الشهور اول السنة و فیه تدور رجا السلطان الحدیث در زاد المعاد در اعمال ماه مبارک کلینی وشیخ طوسی و دیگران رحمة الله بسند صحیح روایت کرده اند که حضرت امام موسی کاظم علیه السلامفرمود...
انجام
قتل عمر بن الخطاب قاله العلامة فی منتهی المطلب و فیه ملک من ملوک بن العباس المستعین سنة اثنین و خمسین و مائتین و کان عمره احدی و ثلثین سنة الثلثون یستحب فیه صلوة رکعتین یقرء فی الاول الحمد و التوحید عشر مرات و فی الثانیة الحمد مرة و ایة الکرسی عشر مرات و یدعو و بعد التسلیم بالدعآء المذکور فی الفصل السابع و الثلثین فی ..
الکلمة لفظ وضع لمعنی مفرد و هی اما اسم کرجل و امّا فعل کضرب و امّا حرف کقد لان الکلمة امّا ان تدل علی معنی فی نفسها اولا تدل علی معنی فی نفسها فان لم تدل علی معنی فی نفسه فهو لحرف و ان دلّت علی معنی فی نفسها فامّا ان...
انجام
کما فی قول جریر اقلی اللوم عاذل و العتابن و قولی ان اصبت لقد اصابن و السادس تنوین الغالی و هو کل تنوین لحق قافیة مقیدة للترنم کما قوله رویة و قائم الاعماق خا و المخترقن مشبه الاعلام لماع الحقق و هو قلیل.
و ذو مال و اما الالف فتکون علامه للرفع في تثنیة الاسما خاصة و اما النون فتکون علامة للرفع في الفعل المضارع اذا اتصل به ضمیر تثنیة او واو ضمیر جمع او یا ضمیر المونثة الواحدة المخاطبة و للنصب خمس علامات الفتحة و الالف و الکسرة...
انجام
و اللام و حروف القسم و هی الواو و الباء و التا و مد و {...}و اما ما یخفض بالاضافة فنحو قولک غلام زید و هو علی قسمینما یقدر باللام مثل غلام زید و الذي یقدر عن نحو ثوب خزّ و بات ساج و خاتم حدید ..