مجموعه ای است در درمان انواع بیماری ها به شیوه جدید
آغاز
"علامت سودا در پی شفوری بحقنه کند که مذکور میشود و در حین شفور بیکی از مسهلات که در صدّاع سودا وی صفت حفنه که اخراج کند سفاء مکی خاصیة نحمثقال بسالج نیم کوفته..."
انجام
احتیاس الحیض یعنی بسته شدن حیض چون از افراط (....) علامتش وجود لک و خون (....)فربهی علت (....)لاغری و مفتیح چیزی را که شده را برطرف کنند.
وحوالی ان تا ماده بیرون آید و بسیار باشد که حاجة افتد که قرحه را با آهن پاک بردارند تا آن عضو را از تن جدا کنند تا تباهی آن بعضوی دیگر باز نرسد و آن عضو را در آب یخ باید شست و آن برگ مورد و(....)کلاب سرد کرده
انجام
آنرا القمس گویند و باشد که بیک جانب آید آنرا التوا گویند واسباب آن اندر بیشتری ها رطوبتی باشد دوان همچون رطوبتی که از آن فالج خیزد یا رطوبتی باشد غلیظ همچون
مثل روغن کدو و بنفشه و بادام و حمام معتدل هم در کیفیت و هم کمیت کند و اگر مزاج بدن بسردی مایل باشد روغن سوسن و یاسمین اولی باشد و فی الجمله هر فسادی که در بدن از کثرت مباشرت حادث شود تدارک به ضد آن باید کرد
انجام
بانو در اکلیل الملک شبت مرزنجوش شیخ ترکی جمله بجوشانند و سر سخاران فرود آرند نطولي دیگر بابونه اکلیل الملک تخم کرفس
رب العالمین و العاقبة للمتقین و لا عدوان الاّ علی الظالمین و صلی الله علی سیدنا محمدِ و اله الطاهرین سلیماَ کثیرا بدانکه این کتابیست انرا اسرار بزرگان و پادشاهان و این آن کتابیست که هر چه در مهم افاق حیل و (....)دانشها چیزی بوده است...
انجام
مغز بادام شیرین مغز جلفون و (....)بنفسه مغز پنبه دانه کنجد سپید پوست کنده بر یکی بحد (....)قسط شیرین خرف درونج هر یکی مثقالی نیم این جمله یکدیگر و با تکین معجون کنند
دهن خوش کند و بن دندان سخت کند و مرگ مفاجاة باز دارد هم کرم مزاج را شاید و قرحه را و بیمار و تن درست را و ابستن را همه کس را سود دارد و هیچ کس را زیان ندارد و دل پادشاه تن است چون دل قوت و نظام یافت حال همه تن نظام یافت.
انجام
یک اوقیه زرچوبه یک اوقیه هلیله زرد و زنجبیل (....) نمل هندی یک سر همه را بکوبند و بپزند و چند بار به اب غوره بپرورند هر بار تازه اب غوره می(....)و در سردار وهامی کنند و سرش استوار کنند و در افتاب نهند یا خشک شود نافع بود.
و الکبد ثم الدماغ لانه بعدل الروح الحیوانی حتی بصیر صالحا لصدور الافعال النفسانیة عنه فانه لو لم یعدله لتشوشت الافعال الدماغیة و انما یتم ذلک بان یکون بارزا رطبا فان الروح الحیوانی حار جدا قلیل الرطوبة و لانه لو لم یکن باردا الاشتغل بکثرة
انجام
وصل إلیها الماء ازدادت رطوبة فسالت و اما التي بالقوة فهو ان یکون غلبة الارضیة علی الماء ازید فاذا وصل الیها المآء اعتدلت و صارت لزجة بالفعل و قد یکون (....)بالقوة لغلبة المائیة علی تلک الاجزاء فاذا عرض لها نقصان عن المائیة کما
معالجه ضیق النفس مجرب هر کس را بوده باشد بول شتر را در سه روز بخورد بالکلیة ساکن بود و شفا یابد مجرب است در طپیدن دل و فزع و دل تنگی در کتاب مکارم الاخلاق آورده بجهة درد دل بنویسد بخوراند نافع باشد.
انجام
جهة بواسیر بول شتر با خاک ستری پیاز جوشانیده با پنبه کهنه شاف نموده پوست کرک بز اندازد بوسیر را نافع است جهت سوخته و آماس شده باید روغن کله غی را بآماس و سوخته بمالند نافعست و از سود (....)
یک بیک را بردارند حکة الرحم یعنی خاریدن زبدان چون از صفرا باشد علامتش گرمی رحم با سایر علامات غلبه صفراست هر که که زبسیاری صفرا در تن خار و رحم زن بنگر قوت زن و انگاه بقدر قوتش مسهل...
انجام
اندر سرکه اندازند تا لعاب بدهد و بعد از ان روز بر آفتاب نهد تا خشک شود و بعد از ان نیک بدست بمالند تا جلاب بدهد و بدهند تا بخورد و سدوس و علک رومی زیر بینی دود کند مفید است و الله اعلم.
باشد و سزاوار انست که بعد از طعام و پری شکم هیچ حرکت نکند چرا که حرکت بعد از طعام مورث بدی هضم است و بدی هضم مورث سده و زیادت فضلات و مغوبات در بدن است .
انجام
پس بشاشند بر دو سه ساعت بگذارند پس بشویند لکه زایل شود و اگر جامه بشمع لکه شده باشد خواه انکه صوف باشد یا حریر یا پنبه روغن کنجد جوشانیده بر موضع لکه باید ریخت و بصابون و اب گرم باید شست.
الحمد لله الذی دلّنا علی علم الابدان و هدانا علی علم الادیان کما قال الشارع المقدس ص العلم علمان علم الابدان و علم الادیان قدّم علم البدن علی علم الدین لانّ البدن اذا کان صحیحاَ بصدر عنه العبادة و اذا....
انجام
آشوب در خانه او پدید آید و در نکبت افتد و مرض و پی حضویها متوجه انکس شود و اگر مریخ قوی حال باشد دشمن ناظر باو باشد بهتر است و اگر بشویند و بخورد ظالم دهند اسهال و موی بر او غالب شود و جنون بر او عارض شود...
مثل صداقة (....)و محل او هم بطن اوسط است پنجم حافظه است و ان قوتی بود که متوهمه یا متفکر و انرا درک کرده باشد نگه دارد و انرا (....)کرده نیز گویند باعتبار انکه چیزهای فراموش شده را باز یاد آورد.
انجام
افیون مصری پنجدرم مرهم که گوشت برویاند و قروح رطبه را خشک کند مرداسنج شش درم کلنار روسبختج سر به زردجوبه خون سیادشان شبح سوخته شب یمانی اقلیمیاء فضه هر یک درمی با شمع
و اگر بیاشامند سنگ کرده و مثانه بریزاند و اگر نشانه او سحق کنند بغایت و در ریشهاء زشت افشانند خشک گرداند و جامع این کتاب گوید در خشک بندها که از زخم کارد و شمشیر بکار برند هیچ چیز مجرب تر از نشانه او نیست و وی سنگ بریزاندو بادهای شکم تحلیل دهد.
انجام
گویند خشکی وی درد و بم بود و بری را طوخشقوق خوانند بپاد(...)و تلخ بود و رازی گوید از بستانی اقوی بود ودر جمیع افعال و عصاره وی استسفار را نافع بود و سده جگر بگشاید
شهوت و جماع را لذت دهد کرده و مثانه قوی کند و بادها از تن تحلیل کند عسی حکیم هر که پیاز بر آتش بریان کند و با روغن گاو نر بپرورد و بر سرما (....)ده ساله نهد به شود و خون آمدن باز دارد
انجام
بر زخم ناسور ده ساله مرحم نمایند به شود و از خون آمدن باز دارد و هر که دو درم تخم کرز با دودرم قند بکوبد و بخورد ریگ مثانه را پاک کند هر که کرز بسیار خورد بواسطه مجامعت
شود از سر تا قدم و بیان اسباب و معالجات ان مشتمل بر بیست باب باب اول در امراض سر و دماغ و انرا بفارسی دردسر گویند و سبب آن سوء المزاج بوود یا بی مادّه انچه مادی باشد از دم یا صفرا یا بلغم ...
انجام
صمغ عربی اسفیداج ادونیه که کرم گوش و شکم بکشد برنج کابلی افسنتین جعده زوفا خشک کرد و یا حرف (....)(....)شیخ شونیز ورق شفتالو ترفیس ادویه سر کران
فی قطرنا ولا من الحمولة عذب اهل عصرنا فان المرء عدو ما بجهل و من جهل شیئاَ غاداه و صرف عنه الی ما عداه فان قال قایل لو ترک الکتابین کلاهما تولی انفراده و لم یجمع بینهما لکان کل منها کفایة...
انجام
باسما الحسنی من علمت منها فما لم تعلم من همزات الشیاطین ان تحضرون و من{....}هذا العلام هذا الوحد و {....}الدابة اضعف من حد اجمل
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله احمده تعالی حمدا معترف و جد {....}و جلاله و عدله و حشمته سبحانه فی جمیع و اقواله {...}لما بحث من شهر سنن مواهبه الهنیة...
انجام
لو کان امام حق لما کان له في الشرع و لا حس في العقل ان یخلق بوعده للظالم و {....}المظلوم منه مع القدس {...}فهذه جملة ما قصدت به {....}للمتعلمین علا طلب العلم من اهله و معدنه و الحمد لله
یعقوب را دید که نوشته است که عمر را بفرست تا به ببینم زردهنک عمر را بحرم برد و گلچهره که عمر را دید گفت زردهنک سه روز عمر را برای ما بگذار که خوانندگی و سازندگی کند زردهنک قبول نکرد گلچهره فرمود که زرذهنک را گرفتند...
انجام
بنشین پیش از انکه ایشان عمود بر تو زنند خود را بر بالای پلی کبیر امیر پیدا شد و در {...}نشست ان دو نفر خواستند عمود بالا برند امیر {...}کرد و خود را بر پل گرفت ان دو {....}عمود را بر سر ان مردی زدند که زنجیر در دست داشت
حلوای سیری میخوردی وسه چهارمن لواش را بر میدارد و حلوا را برو می پیچد بر دهن میگذارد و نجامیده فرو برد و یک ذره حلوا به کسی نمیدهد عمر گفت خوب خبری میکند ....
انجام
گفت سودا کرم آمدم در اب غوطه بخورم آب مرا برده باینجا آورد شما کیستید اینجا کجاست گفتند این بیشه شهر عدنست و ما غلامان سعدان {...} {...}از عقب ایم {....} برادر اخی سعید داماد عمر است امیرلنک را داده قباه {....}{...}
ادم یشفع الارزاق بنی ادم و وجه علی صورة النور شفع فی ارزاق الیها {....}وجه علی صورة السبع یشفع للسباع فی ارزاقهم و وجه علی صورة النشر یشفع للطیور فی ارزاقهم قیام علی اقدامهم...
انجام
لا تفتر و فوق هو لا ملئکة عظام یسقط الجمر من افواههم عند تسبیحهم و لحق الله من تلک الجمر ملئکة {....}فی الهوی فیما هناک یسبحون
الحمد لله الذی هدانا للاسلام و وفقننا بالوصول الی دلائله بالتمام باقامة الدلیل و انارة البرهان و جعلل عقولنا صالحاَ لحصول الاذعان و قلوبنا قابلاَ لکتب الایمان بوساطة اشرف الانبیاء و افضل الاوصیاء...
انجام
ملکوت سموات و ارض را و لکن نه جمیع انها را پس انچه را که بجابر نمودند ارزان عوالمی بود که بحضرت ابراهیم علیه السلام نموده بودند و حدیث شریف منافاتی با ایه مبارکه ندارد و چون بواسطه کثرت مشاغل فرصت تفصیل نبود...
الحمدلله الذي اعلی منازل الائمة و العلماء الابرار و جعلهم حجةَ علی الخلق في جمیع الاقطار و الصلات و السلام علی خاتم الرسایل السماویة و الهادی الی اوضح الطرق الموصلة الی رضاء باری البریة...
انجام
و یظهر حجته فی الیوم الطویل و قد اعرضنا عن اکثر مارماتا به من السب و الثلب فلایجیب عنه تشریفاَ لیصابنا و حراسة لانسابنا و لکن الوقوف....
مؤلف
یحیی بن أحمد بن یحیی الحسني العلوي، شرف الدین المتوکل علی الله
الحمدلله الذی دلنا علی ذاته بعجایب المصنوعات و بدایع الحکمات و ما اطهره من الایات کمخالفته بین المختلفات و المحاملة بین المتماثلات و المضاده بین المتضادات فنطق لسان الفکرة شاهداَ بوحدانیته....
انجام
اسرع ما تکون البدعة حموداَ اکثر ما تکون صعوداَ و السلم علیل من اتبع الهدی و تجنب سبیل الرد و صل الله علی فهم {...}اقمار الدجی و سفینة النجاة و سلم کثیراَ ...
اما بعد حمد الله تعلی علی نعمة الغامر هوا بادیة السایر و صلوته علی محمد ذی المناقب الطاهرة و علی عترته المنتخبة الطاهرة شموس...
انجام
اتفقنا علی الوکالة و انفرد احدهما بالقول فوجب ان یقبل فیما اتفقنا علیه و تبرک فیما اختتلفا فیه و الله اعلم ثم الجواب بحمد الله و حسن توفیقه و صلوته علی محمد اله و سلامه.
کتاب الوصایا و سیل ع علیه السلام عن رجل اوصی بارض و عند تلک الارض طریق و جعل تلک الوصیة طعما و تلک الطریق ثم ان الوارث من بعده احی تلک الطریق و عرس فیها عروساَ ....
انجام
الجواب ان رد زید لما اوصی به له فی حیوة الموصی کربه لذلک بعد وفاته فتبطل الوصیة و تبقی ما اوصی له بحکم ما لم {...} من ترکه للمیت و الله اعلم.
غیبت نمود و خاتم سلیمان را بدریا انداخت و ماهی انگشتریرا فرو برده در دام صیادان که سلیمان معاونت ایشان مینمود افتاد و صیادان در عوض اجره سلیمان آن ماهی را بدو دادند
انجام
دیدم دست به قائمه شمشیر نمود خود {...} بر سپاه زد دیدم علم است بی صاحب مانده و بازوها از تن جدا شود و سرها مانند برگ خزان میریزد در آخر کار به فرات وارد شد مشک پر آبیست
خدا میفرماید و مکرو و مکر الل و الله خیر الماکرین کفار و مشرکین و منافقین مکر میکنند با اهل اسلام و خدا هم مکر میکند و غفلت دارند از اینکه خدا بهتر جزای انها را میدهد....
قال رضی الله عنه و ارضاه و صلی الله علی سیدنا محمد و اله الطاهرین هذا {...} لنسل المولی العلامة محمد بن الامام المؤید برب العزیز یحیی بن حمزه علی بن ابراهیم بن یوسف بن علی بن ابراهیم بن محمد....
یرحمه الامام الموید بالله محمد بن المتوکل اسماعیل بن الامام المنصور القسم بن محمد {....} من تاریخ محسن بن الحسن بن القسم بن احمد بن الامام القسم بن محمد قال سنة اثنتین و تسعین بعد الالف ....
انجام
ملک ماوراالنهر و خراسان و خوارزم و جرجان و عراق العجم و مازندران و قندهار و الهند کرجان و جمیع بلاد العجم االی حد {....}قال فی تاریخه الی یومیا هذا اعنی سنة اربعین و عانها له.
القاضی یحیی بن الحسن بن الحسین بن احمد الحیمی الخطیب الشبایی قد تقدم ذکر عمد وجده استطراد فی ترجمة القاضی محمد بن الحسن الحیمي و صاحب الترجمة قد ذکره صاحب الطیب و....
انجام
و ضمني الیه و فارقنی فقصصت ذلک علی بعض من لدیک فی التعبیر و سالت عن تعبیر البکا و الضم فقال لابد ان یجری کل شی مما جرا له في الامتحانات فوقع من بعد ذلک بعد ذلک الرؤیا عجایب و غرایب کفی الله شرها ....
الحمد لله الّذی اصطفی المصطفی نبیا و ادم بین المآء و الطین العلیم الّذی اکرم علیّا بالخلافة و الامامة و الوصایة کافة النّاس اجمعین و شرفه بالاخلاق الحسنة و حسن المکارم بالیقین المنتقم...
انجام
و در دیار خرجان یک قبیله ساکن است و در واسط دو قبیله ساکن ودر ترکستان دو قبیله ودر سر آب یک قبیله ساکن است واله اعلم.
روایت کرده اند بزرگان دین که محمد المصطفی از مادر متولد شد شب دوشنبه بود هفدهم ماه ربیع الاول همه شهر از نور او رخشان شد و زمین جمادد مزین شدند و همه بتان بر وی افتادند و خوبان در بهشت بیکدیگر بشارت دادند....
انجام
ملائکه دیگر برو گماشته است که نام او مالکست درباره جهنم است اگر پرسند جنّت را خدایتعالی بر چه نهاده است جواب بگو که در دهان یک ملائکه نهاده است که نام او رحمت است از ان سبب{...}و السلام علی من اتبع الهدی.
الحمد لله ربّ العالمین و العاقبة للمتقین و الاجز العدوان الاّعلی الظالمین و الصلوة و السلام علی خیر خلقه محمد و اله الطاهرین اما بعد راویان اخبار و ناقلان اثار و دردی کشان بزم وصال و محدثان داستان کهن خوشه چینان ....
هدی حدیث بنی حیثم ری و الله اعلم عن ابن معمر قال حدثنا سلمن ابن سهیل المبانی عن ابیه عن جده عروة ابن محمد عن ابن مسعر قال کان رسول الله صلی الله فی مسجده و{..........}صلاة الفجر و انتقل من محرابه....
انجام
و اذنب لعبب الرحمن ابن ماحم المرادي بالقدوم الیها فلما دخل علیها قالت له ما حاجتی قال حیت خاطباَ داعباَ فقالت له تعرف شرطبنا ما هو.
دلام بوده پس او عدویست یعنی از بنی عدي است که از جمله طوایف ادانی و اراذل قریش اند و نسب او مشهور و معروفست میان خاص و عام و علمای انساب و ارباب تواریخ و سیر سنّی و شیعی همه نقل کرده اند...
انجام
آن دختر مادر عمر است و خواهر پدری عمر و عمه عمر چونکه خواهر پدرش است از مادر یعنی خواهر مادری پدرش و دید {...}در پشت کتابی دو بیت شعر که منسوبند ان دو بیت بحضرت امام جعفر صادق
ولادت عبدالله ابن عبدالمطلب در سنهششصد از صدوسی است از {...} ادم بود چون انحضرت از مادر متولد شد اغلب علما ء از احبار یهود و {...} نصاري و سحره و کهنه فهمیدند که پدر پیغمبر اخر الزمان متولد شده بواسطه....
انجام
دختران شما بحال من گریه میکند و دختران شامی شما میخندند شما{....}انها سنگ بر ما میزدند شما تسلیه میدهید انها شماتت میکردند وقتیکه غلغله مدینه را محمد بن {.....}غلامی فرستاد
الها پادشاها ملکا معبودا مرا آرزوست که آن ماهی که تمام عالم در پشت اوست به بینم ندا آمد که یا عیسی کنار دریا رو تا صنع و قدرت ما را به بینی پس حضرت عیسی بر لب دریا رفت و منتظر میبود...
انجام
اگر خلفای بنی عباس را بگوئیم ایشان اضعاف این عددند و چون کسی ایشانرا خلیفه خدا و رسول خدا تواند گفت با این ظلمها که از ایشان صادر شده تا حال الحمدلله جمعی از ایشان مومن و شیعه شدند و الله یهدی من یشاء الی صراط مستقیم الحمد لله الذی وفقنا علی اتمامه و....
نحمدک یا من جعل اخراتنا فی مصایب زریة نبیه اقرب القربات والدرجات و افضل الذخایر و صیر اشجاننا فی نوائب عترة و لیه من اشرف السادات بعد الایمان بالله و الیوم الاخر شرح صدورنا ....
انجام
صاحب سگ خود را بقدمهای انحضرت افتاد و عرض کرد یا رسول الله هر گاه انیک من شهادت برسالت شما دهد و پسر عم تو فرار کند اگر من ایمان بتو نیاورم معلوم است که از انک کمترم پس خود {....} در خانه او بود بعد از شهادت {...}اسلام اوردند.
تشنه کشته خواهد شد و عرق اسبان اصحابش خشک نخواهد شد ککه داخل بهشت شوند و با حور العین معانقه نمایند پس حضرت امام حسن گذشت پرسیدند که اینست گفت نه و چون حضرت امام حسین گذشت بپرسیدند که اینست گفت بلی و ایضاَ روایت کرده است که....
انجام
وارد مدینه شد و سؤال کرد از کریم ترین خلق جناب سید الشهدآ را باو نشان دادند بمسجد آمد دید که آن حضرت نماز میکند در برابر آنحضرت ایستاد و گفت لم یخب الان من رجال و من حرّک من دون بابک الحلقة
و دیگر روایت کرده است که چون حضرت امام حسن علیه السلام مشرف بر وفا می شد حضرت امام حسین گفت ای برادر میخواهم که حال ترا در وقت احتضار بدانم پس حضرت امام حسن علیه السلام فرمود که من از رسول خدا منع الله علیه و آله شنیدم که میفرمود که عقل از ما اهل بیت مفارقت نمیکند...
انجام
از موسی و ان خوف و غیبت است و سنتی از عیسی و ان خلاف کردن مردمانست درباره او و سنتی از ابوب و ان فرج و کسادات بعد از بلا و سنتی از محمد و ان خروج سیف است و بسند معتبران روایت کردهاند که نرجس خاتون روایت کرده که من نزد
از انکه رسوا شوی و حق تعالی پرده تو را بدرد گفت این مرد که نشسته است شوهر منست و فرزندان از او است و اینمرد دیگر را نمی شناسم حضرت رو کرد بآن فرزند شیر خواره که هنوز سخن نیامده بود و فرمود که سخن بگو ای پسر بعلم و بیان کن که مادر تو راست میگوید...
انجام
که مسافت سه روزه راه از او روشن بود من پرسیدم که این بزرگوار کیست که گروهی بسیار با او احاطه کرده است مردی گفت که او محمد مصطفی است گفتم آن شهسوار که در پیش روی او میرود کیست گفت ان علی
الحمدلله رب العالمین و العاقبة للمتقین ولا عدوان الا علی الظالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و اله الطیین الطاهرین روی عن علم اهل البیت علیهم السلم انّه لشیعته اعلموا العقل و جنوده و اعرفوا الجهل و جنوده....
انجام
فجاز الی قصر فی تلک النواحی فنزله بالقرب من شجرات و نزلت معه فقلت له جعلت فداک هذا العبد قد اطلنا و لا و الله ما املک درهما فما سواه فحضر بسوطه الارض
الها ملکا پادشا پروردگارا بحرمت این وقت و سایر اوقات و در این لحظه و سایر لحظات که صد هزاران هزار صلات صلوات زاکیات نامیات مترادفات با برکات بروح روان حضرت سید رسل و ان هادی سبل ...
انجام
و برداشتن بلا را و قبول کردن طاعات را پادشاه عالم انشاالله تم فاتحه بخوانم اللهم انصر سلطان الاعظم خاقان المعظم مولی ملوک الترک العرب و العجم عبادالله سلطان ابن السلطان خاقان ابن الخاقان سلطان محمد
الحمد لله رب العالمین و العاقبة للمتقین و الجنة للمطقین و النار للعاصین و المشرکین و الصلوة و السلام علی خاتم النبیین و اشرف الانبیآء المرسلین شافع یوم العرصات و خلاصة ...
انجام
سلام کردم جواب شنیدم فرمودند یابن زیات احوال برادرت چونست عرض کردم فدایت شوم صحیح و سالم {....}ولی مرا اندوهیست از او در دل باشد این است که اقرار بولایت شمال {...}ندارد و از اطاعت فرمان شما مخالفت دارد و انحضرت فرمود چه {...} ممانعت دارد و از {...}عرض کردم برادرم میگوید تا حالت شخصی بر من ظاهر نشود پیروی او را نخواهم کرد انحضرت فمودند که چون است
عن معاویة بن واهب قال استاذ {....}علی ابی عبد{....}فقتیل لی ادخل فدخلت فوجدته فی مصلا فی بیته فجلست حتی {...}صلوته فسمعته فهو {.....}و هو یقول یا من خضا بالکرامة و خضا بالوصیة و وعدنا الشفاعة و اعطانا علم ما معنی.....
انجام
دست از او برداشت و بجای خود نشست پس بگو طالب خطبه در نهایت فصاحت انشا فرمود و با درد {....}را بخدیجه عقد بستد و بعد از ششماه زفاف {....}اشراف {.....}در صدف {...}منعقد بود و خدیجه جمیع غلامان و کنیزان و اموال خود را بانحضرت بخشید.
فصل ذکر مختص فی ذکر الحسین ابن علی علیهما اللم و کنیته ابو عبدالله و یلقب بالسید و الولی و الوفی و المبارک و السبط و شهید کربلا ولد سنة اربعة من الهجرة فی شعبان و قال ابن سعد فی الطبقات علقت به فاطمة علیها السلام...
انجام
قال الواقدی فلما {...}یزید کتابه اخذته الفرة بالاثم و هم بقتل ابن عباس فشغله عنه امر ابن الزبیر ثم اخذه الله بعد ذالک بیسیر اخذ عن یزا
الحمد لله الذی اختص محمد صلی الله علیه و سلم باصحاب کالنجوم و اوجب علی الکافة تعظیم و اعتقاد حقیقة ما کانو علیه لما منحوه من حقایق المعارف و العلوم و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له شهادة اندرج بها فی سلکهم...
انجام
و زین العابدین هذا هو الذی خلف اباه علما و زهدا و عبادة و کان اذا {....}توضوا الی الصلوة بصفر لونه و حکی انه کان یصلی فی الیوم و اللیلة الف رکعة
السلام علیک یا اهل المصیبة و العزآء لنید الاوصیآء و حجة الله علی الارض و السماء و رحمة الله و برکاته و بعد الحمد لله الذی یفتخر بمعرفته القارفون حمد و ثنا مر خداوندی را سزاست که فخر نمایند بمعرفة او و بعبادته تسبیحه وتهلیله العابدون و المسبحون و المهللون و فخر میکند....
انجام
جناب امام رضا بتائید الهی از مدینه ببغداد رفته و مشغول تجهیز و تکفین والد ماجد خود گردیده بان سبب بخانه باز نیامده بود انگاه حضرت امام رضا و اهل بیت عصمت بمراسم ماتم ان حضرت قیام نمودند اشراف و اعیان مدینه ایشان را تعزیت فرمودند.
علیه فانّکم بجمیع باشهد به من الساط مؤمنون فجلسوا علیه ثم انطق الله عزّ و جلّ سوط ابی لبابة بن عبد المنذر فقال اشهد ان لا اله الاّ الله خالق الخلق و باسط الرزق و مدبّر الامر و القادر علی کل شی و اشهد انّک یا محمّد عبده و رسوله و....
انجام
اجمعنی یوم لا یفنی مولی عن مولی نبیا الامن ولاهم ینصرون الا من رحمه الله فقال ابو عبدالله علیه السلام نحن و الذي یرحم الله و الله الذي استثنی الله عزوجل کلنا نفني علیه
روایت در بیان روانه کردن سرها و اهلبیت را بشهر شام راویان اخبار جگرسوز بدینگونه روایت کردهاند که چون بعد از آمدن سرها و اهلبیت و اسیران آل نبي بکوفه پسر زیاد لعین نامه بیزید ملعون نوشت که ای یزید مبارک باد ترا که فرزند برگزیده محمد مصطفي....
انجام
بیا قاسم بیا قاسم ، تو تنها رفتی ای جانان،بسوئي روضه رضوان،بمانده مادرت گریان،بیا قاسم بیا قاسم،نصیبم شد عزاي تو،زخون حناي تو،بقران نقاي تو،بیا قاسم بیا قاسم.