قال النبی علیه السلام اصبحوا مع الله و ان لم تطیقوا اصبحوا مع من یصحب مع الله معنی حدیث چنان بود که رسول علیه السلام میفرماید که صحبت با خدای دارید و اگر نتوانید
انجام
جان او جلوه گاه خود سازد بخودش انچنان کند مشغول که بمعشوق هم نه پردازد آنچه (؟) دوستان حق سبحانه و تعالی سر جانرا جلی کند توجه غبارت از من مرتبه ات
ای عزیز بدانکه ملک عریض که و جنته عرضها کعرض السموات و الارض مسکن آن کسانی است که بمقتضای و من یطع الرسول فقد اطاع الله کردن اطاعت در فرمان متابعت در آورده
انجام
و منع او نخواهد بود و اگر از جهت توهم ریا منع کرده شود این خصوصیت باین حال ندارد بلکه در فریاد و رقص صوفیان این زمان این توهم بیشتر می شود و الله اعلم
ای عزیز در خبر آمده است که هر که نزد صاحب بدعتی رود و بدان خواهد که او را بزرگ گرداند هر آینه یاری کرده باشد بر ویران کردن دین
انجام
اندر مرتبه اعلم از ان بلندتر که چون آن علم نباشد هیچ لطیفه خداوند را نشناسد و چون آن موجود باشد همه (؟) و شواهد و مراتب را سزاوار باشد الله اعلم بالصواب
نقلست که از حضرت رسول صلی الله علیه و سلم پرسیدند که تو چگونه نماز کنی گفت چون وقت نماز آید من لباس رضا درپوشم و ازار یقین در پای کنم و تاج محبت بر سر نهم و طوق وفا در گردن افکنم
انجام
نقلست که حسن را کسی پرسید که چگونه ای گفت چگونه باشد جان من قومی که در دریا باشند و کشتی بشکند و هر کسی بر تخته بمانن گفتند صعب باشد گفت حال من همچنین است.
و هو فی اللغة نام خدا را گویند و فی الشرع هی هیئة مرکب من الأسماء الثلاثة و الغته فی اللغته النطق کما فی قوله و ما ینطق عن (؟) الاوحیا یوحی و فی الشرع ما یعبر القوم
انجام
بقی الشیء علی مکان و العلته ما یتوصل الی المقصود و التسلسل ترتب الأمور الی ما لا نبایته له فانقلت بالفرق بین القهود و الجلوس قلنا القعود بعد القیام و الجلوس بعد الاستلقاء
شکر آن منعم که سازد بر جهان انعام عام شد تکون بر درکه حمدش سر افهام هام خالقی کز قدرت ابداع خلق قام قام نه او را ذو فرض و نه عصبه و نه دو رحم اوست نه او را مولی المولاة عتاقه چون انام
انجام
بعض موتی وارث بعض اونی فتوی برین لیک دیدم یک روایت بر خلافش و السلام چون شمار بیت کردم بود باب اهل سهم فکر در تاریخ گفت و شد سر شاهان شام ضبط و ربط اسوله با امثله از عون حق نظم خوش کردیم و از فضلش نمودیم اختتام
در انتهای کتاب تاریخ تالیف اثر اینگونه ثبت شده است«قال مولفه ... وقد انتهی ما اردته فی العاشر من السادس من الثالث من السابع من الحادی عشر» که با توجه به تاریخ وفات مولف تاریخ 1173 ترجیح داده شد.
نام مؤلف بدست نیامد ، بر روی صفحه عنوان نوشته شده (من الرسائل المعتبره التی الفها ابن کمال باشا المفتی الرومی) شاید از شمس الدین احمد بن سلیمان رومی درگذشته 940ق. باشد ، به گفته حاج خلیفه وی 3 اثر در چهل حدیث دارد. در این کتاب احادیث بصورت مرسل یاد شده و از منابعی چون تقریب قدوری ، دره الغواص حریری ، کشاف زمخشری ، افراد دارقطنی ، مغنی ابن هشام ، مغرب مطرزی و جز آن یاد گردیده.
مؤلف
أحمد بن سلیمان بن کمال الرومي، شمس الدین ابن کمال پاشا / کمال پاشا زاده المفتي الرومي مفتي الثقلین
رساله ای کوتاه در رد بر صاحب درر (ظاهرا همان درر الحکام ملا خسرو) ، محمد بن مصطفی خادمی درگذشته 1176ق. ردی بر همین رساله دارد. معجم المطبوعات العربیه 1974 ، هدیه العارفین 2/ 334.
مؤلف
أحمد بن سلیمان بن کمال الرومي، شمس الدین ابن کمال پاشا / کمال پاشا زاده المفتي الرومي مفتي الثقلین
مشکوک
المفتاح الاول فی الاشارة الی معانی الالفاظ مفردة من آیات کتاب الله علی طریقه اهل المعرفة و ارباب الحقیقة الذین ینظرون فی آیاتالقرآن بانوار بصائرهم المقتبسة من مشکوة النبوة و نور الولایة المأخوذة
انجام
و کقول الاصم فی لغت الاصوات و النعمات اذا لم یصفها بمجرد التصدیق بوجودها و الایمان بوقوعها ایمانا بالغیب علی سبیل التقلید (؟) بشأن جمهور المسلمین فیه حیث لم یکلفوا باکثر من ذلک