الحمدلله ربّ العالمین و الصلّوة و السّلام علی محمد و آله الطیبین ای نام توام نامه رفع درجات داده رقمت نشان دیوان نجات حض است مگر خانه مشکین رقمت کارد زسیاهی همه دم آنجیات و شرایف صلوات طیبات و لطایف ...
انجام
اعم از انکه مستقلا با معنی باشند یا با اتصال بلفظ ذکر معنی بخشند چون معنی ازین الفاظ بحرف تهجی مشتبه میتواند شد ذکر آنرا لازم دانستیم که بالفات جایز الاماله بکار برند و بعضی را طرد اللباب برشمردیم و حسن دیگر در ان فرض کردیم.
مقاله ها و سخنرانیها - مجالس و منابر - متون وعظ و خطابه
آغاز
نامه بشاه ولایت مولای متقیان امیر مومنان نوشت باین مضمون که سم الله الرحمن الرحیم این نامه است از بنده خدا و بر بنده خدا معاویة ابن ابی سفیان لعنة اله علیه بسوی علی بن ابیطالب به تحقیق که{...}بیعت کردی...
انجام
فرمان آید از ملائکه عذر ان بپذیرد که ان ها اسیران خواص نفسانی و وساوس شیطانی اند و عفاد و لا یحسق المکر {...}الا باهله {...}بر گردن شیطان کنم مسئله در شریعت مصطفوی چنان است اگر مردی مرکب خود را مقداری بار معین حمل نماید و {...}قدری زین بر بار صاحبش بیفزاید آن مرکب به سبب.
مقاله ها و سخنرانیها - مجالس و منابر - متون وعظ و خطابه
آغاز
حسین تشنه لبدن بزجدایق تمام اهل بیت مصطفی یق مرخص قیل کیدک کرب بلایه اول سنک بزلری اولدور رضایق یزید اولدرمه زین العابدینی یزید اولدورمه زین العابدینی سلم ایتدین بزی سالدی جفایه نه زیر سنک علی المرتضی یه گفت زینب آه جدّا حال فرزندان نگر ...
ای که داری نصیبه از دین گوش کن این حکایت شیرین تار غم خواطرت بیاساید در امید بر تو بگشاید روزی از روزها علی شه دین قبله دین اسمان و زمین مجمعی کرده بود با اصحاب گشت مشغول حرف در هر باب...
انجام
کاتب این کتاب و قاری را این خطابت خطاب و راوی را یک بیک را به لطف خود بخشای همه را زنک دل زغم بزدای یا علی چون تویی امین الله کنه فارغ از خدا درخواه.
شرح کبیسه سی فصل بدانکه علامت سال اول انست و یا علامت یازده جزو است -علامت سال دوم است و ک علامت بیست و دو جزؤ است و ک علامت کبیسه است و ح علامت قرض است یعنی هشت جزؤ از یازده جزؤ سال سوم قرض کردیم و و بر سر بیست و دو جزؤ سال دوم گذاشتیم...
انجام
از سال بیست و پنجم قرض کردیم و بر بیست و پنج روز افزودیم شد سی و پنج روز بیست و نه روز را کم کردیم باقی ماند شش روز که علامت سال بیستو پنجم است ع علامت شش روز باقی مانده از سی و پنج روز است تم.
کتاب های بازنامه، خیل نامه و ستورنامه را در بر می گیرد.
کتاب خیل نامه از علی بن محمد المطیب (المطبب) است
آغاز
در بازنامه و آن بر دو قسم نهاد قسم اول علمي و قسم دوم عملي و در هر قسمی چند باب ایراد کرده شود قسم اول در معرفت مرغان صید کننده و صفات آن و در آن {...}و هفت بابست قسم دوم در بیان امراض جانوران و علاج هر مرضي باب اول در ذکر انک اول کسي که باز بدست آورد و بدان شکار کرد که...
انجام
و القت ما فیها و تخلّت و انّ یونس لمن المرسلین ابق الی الفلک المشحون فساهم فکان من المدحضین فالتقمه الحوت و هو ملیم فلو لا انّه کان من المسبحین للبث في بطته الی یوم یبعثون و الله اعلم...
تاريخ جهان و تاریخ اروپا، آسیا، آفریقا، استرالیا، زلاند نو و غیره
تاریخ آسیا
تاریخ ایران
تمدن و فرهنگ - اوضاع اجتماعی - آداب و رسوم
آغاز
سابق عادت داشتم که هر کتاب مطالعه میکردم کلام انرا {...}و داستانهای روزانه و سایر مطالب را می نوشتم ولی برای آنکه معلوم شود چه کتابی را مطالعه کردم و چه مطالبی دربر دارد تصمیم گرفتم از امسال ....
تاريخ جهان و تاریخ اروپا، آسیا، آفریقا، استرالیا، زلاند نو و غیره
تاریخ آسیا
تاریخ ایران
سرگذشتهای جمعی (آثار کلی)
آغاز
و بموجب فرموده آنرا از وی بستاندم چون در ان نظر کردم مانند خاک سرخ بود و در قاروره {...}حسین عزیمت کوفه نمود روز وشب در قاروره نظر میکردم و رد صباح روز دهم محرم که حسین در ان{...}در قاروره نگاه کردم آن خاک بجای خود بود و آخر روز نظر بقاروره افکندم دیدم که بخون تازه مبدل شده...
انجام
سلطان سنجر از خراسان رسیده پیغام داد که مسعود باید که تدارک مافات نماید و آنچه از خلیفه گرفته رد کند و رد مقام عذر خواهی آمد و سلطان مسعود سلجوقی چون از مقتضی رای سلطان سنجر تجاوز نمیتوانست کرد بموجب فرموده بحسب ظاهر در آن صدد آمد که مسر شد را با تجملی تمام گسیل کند اما در باطن جمعی از ...
تاريخ جهان و تاریخ اروپا، آسیا، آفریقا، استرالیا، زلاند نو و غیره
تاریخ آسیا
تاریخ ایران
سلسله ها (پس از اسلام)
آغاز
لک الحمد یا ذاکر الجود و المجد و العلی تبارکت تعطی من تشاء و تمنع تحسین و درود مر نخستین صدور و درود عرصه شهود را احمد محمود صلواة الله علیه و آله و اوصیائه العزاز الاثنی عشر منت و سیاس بخشنده نعمت و بخشاینده نقمت را سزد و بس که پس از انعام عالم و...
انجام
و آندل روشن از ظلماء ابن کبر تیره و طیره نشود حیف باشد دل دانا که مشوش باشد که نه با دنیای او ترا کاریست و نه او را با دین تو بازاری که نصارا و مسلمان دو گروه عجمند و مختلف سخن بوادو العزول بواد عزت اجداد طاهرین و سعادت شریعت متین شما را در میل و رکون با ظلام نخواست و به توفیقات ملک علام راه نما گشت ...
گفت روزی به سفر میرفتم در صحرای پر برف رسیدم کبری را دیدم که ارزن بزمین پاک می پاشید گفتم ای کبر چه میکنی گفت امروز مرغان صحرا دانه نیافتند از برای ایشان دانه می پاشم گفتم دانه که بیگانه کارد بر ندهد گفت آخر آنچه میکنم خدای تعالی می بیند ...
انجام
و حضرت امتان گناه کار را برداشته داخل بهشت سازد ای یاران از شرمساری روز قیامت بیندیشید و خود را از فعلهای شنیع دور دارید تا در آن روز در میان انبیاء ائمه و فرشتگان خجلت زده نباشید و شرمساری نبرید بدرستی که روز قیامت روزیست که جمیع پوشیده ها آشکار میکرد...
میکردم در میان خفتگان تا وقتیکه بمیان رکن و مقام رسیدم دیدم ایستاده گفتم السلام علیک ای بنده بگناه خود مقر و بجرم خود مستغفر بخدا اجابت کن ابن عم رسول را صلی الله علیه و آله بزودی نماز خود را باتمام رسانید و سلام کرد و هیچ سخن نگفت و بدست اشاره کرد که ...
انجام
السلام علیک یا حبیب الله السلام علیک یا صفوت الله السلام علیک یا امین الله اشهد انک رسول الله اشهد انک محمد بن عبدالله و اشهد انک قد نصحت کامتک و جاهدت فی سبیل ربک و عبدالله حتی اباک الیقین فخر الی الله یا رسول الله افضل ما جزی نبیا عن امته ...
مختصر تحفة المؤمنین (تحفه حکیم مؤمن)، صفات اغذیه، صفات اغذیه، اسماء تغذیه و خواص آن ها، مسأله و جواب، مدخل منظوم، رسوم و آداب خط، لوح حیات و ممات، سؤوال و جواب و معرفت تقویم را در بر می گیرد.
انجام
فصل دویم در بیان {...}کواکب و سعد و نحس ایشان دخل {...}اکبر است و تعلق دارد بزراعت و عمارت و مشایخ و دهقان و گوشه نشینان و اهل فلاح و {...}و خاندانهای قدیم و در {...}بکمال نور مشتری کوکب {...}و فصاحت و تقوی و سادات و قضاة و منصب و شرف است و...
دوم کف شیر و کف شیره و کف آب و امثال آن بود و آنرا کفک نیز گویند و بتازی رغوه خوانند حکیم فردوسی گفته فروهشته لفج و بر آورده کفج همی لفج کفج و همی کفج لفج کفچک با اول مفتوح بثانی زده و جیم عجمی مفتوح دامن زین را گویند ...
انجام
اول معرفت دوم کنایه از نفع و فایده است و با لام مفتوح دو معنی دارد اول پهلوانه گویند عبدالواسع جبلی {...}ایران و توران را مسلم شد {...}بلاد خسرو توران بسعی پهلوان ایران دوم شهر را گویند حکیم فردوسی فرمود یکی لشکر آمد پهلو{....}که از گرد ایشان هوا تیره گشت ...
تهذیب منطق {...}واجب الوجود نیست که کلیات و جزئیات دلالت {...}وحدانیت اوست و تحریر کلام شکر مبدئیست که {.....}و اجناس و انواع و فصول و خواص شواهد فردانیت او تصور کند ذات متعالی صفات او بر عقول مقدسه و نفوس مجرده با همه علم ممتنع و بر تصدیق انصاف ذات او بخصوص ...
انجام
و این برهان بمسائل مقصود مانند {...}از سایر امثال خود یعنی از رؤس ثمانیه چه مقصد اقصی همان تحصیل یقین است و یحتمل که {...}این باشد که این قسم از رؤس ثمانیه یعنی انحآ تعلیمیة بمقاصد شبیه ترند ...
الحمد لله جعل المنطق {...}الابرار و ما یعلم و صیر التحصیل میزانا لتحصیل ما لا یعلم و الصلات و السلام علی اعاید انجار الممکنات محمد صلی الله علیه و اله و سلم امّا بعد چنین گوید منظر لطف ایزدي ...
انجام
مگر اینکه انمجلس روز قیامت از برای ایشان حسرت باشد و منقولست که ذکر ما ذکر خداست و ذکر {...}ما ذکر شیطانست که دشمن خداست و چون دو مؤمن با هم ملاقات کنند و ذکر خدا و ذکر ما کند هر گوشت که در روی ابلیس است بگذارد تا انکه روحش از شدت الم ...
دلالت طبعی دلالتیست که فهم بواسطه طبع باشد دلالت عقلی دلالتیست که فهم بواسطه عقل صرف باشد مطایفه دلالت لفظ است بر تمام ما وضع له تضمن دلالت لفظ است بر جزء موضوع له {...}دلالت لفظ است بر خارج لازم موضوع له ...
انجام
مقوله قضیه ایست که مقول باشد از شخصی بواسطه اعتقادی که بوی داشته باشد ظن اعتقادیست بلا شک شعر قیاسیست {....}باشد از مرکبات {.....}بشی که ان شی {....}همان شی باشد از جهة واحد بیک مرتبه یا بمراتب تسلسل ترتیب امور غیر متناهیست قوة مبدا تغیر است در شی بحث اثبات محمولست از برای موضوع.
گوئی زید کاتب است یا {...}چنانکه گوئی زید کاتب نیست انصورت حاصله را تصدیق خوانند و اگر آنصورت حاصله غیر صورت نسبت مذکور است انرا تصور خوانند پس علم که عبارت از ادراک است منحصر شود در تصور و تصدیق فصل بعد از این معلوم میشود که نسبت چیزی بچیزی خواه بایجاب و خواه بسبب بر سه وجه است...
انجام
لیکن حجر است پس شجر نیست و یا مرکب باشد از منفصله {...}الخلوّ بارفع احد الجزئین و انرا نتیجه وضع جزء دیگر باشد پس نتیجه او نیز دواست چنانکه گوئی این جسم یا لا شجر است یا لا حجر لیکن شجر است پس لا حجر باشد لیکن حجر است پس لا شجر باشد ...
در بیان تعبیر رؤیا بدانکه این پرده های رنگارنگ تعلقات جسمانی و شیشهای الوان زینتهای دنیوی در وقت خواب در پیش آینه دل آویخته است با وجود عروج روح بمراتب علیّه جسم بصیرتش بخیالات آمیخته چینهای بصورتهای دیگر دیده میشود چنانکه گفته اند که دنیا مانند ماریست که خط و خال نیکو دارد و...
انجام
باب الواو وام ادا کردن و حج کردن و زکواة دادن و ادای شهادت و وفا بوعده کردن است وضوء حصول مراد و فرح و جمعیت باشد باب لها {...جبتاویل خیر و منفعت است هندوانه بتاویل جنگ و سخن چینی است باب الیاء یاقوت بتاویل زن گیرنده و کنیز پاکیزه و مالی بیحد و علم و ادب باشد {...جفایده مالی است از فتیل مال زن و الله اعلم بالصواب...
و این شاخ بجای تازیانه است پس بگیرد هفت رنگ از ریخته و بهفت دختر بکر بدهد که الوان نیز مختلف باشد تا برسند و از این ریشی بتابد و در دهن اسب کند که اماده گردد یعنی قصبه برای بند تازیانه {...}از چرم گاو دوالی بافته مثلث هفت کره بر اوارده باید این اسب و تازیانه مهیا باشد ...
انجام
اما در هیچ وقت بعد از هر نمازی این عزیمة را دویست و یکمرتبه بخواند اما روز چهارم که در حقیقة روز چهارشنبه بده باشد این عزیمة را نیز دویست و یکمرتبه بخواند اما در هنگام خلوت داخل شدن بخلوت دویست عدد کاغذ بمقدار دیدار بچیند و بر روی ان کاغذها این رقم بنویسد {....}و تمام ان کاغذها را در میان وفق گذارده ..
این رسالة الحاکم بالله است از جهة پسر خود ساخته بود در علم اکسیر فصل این صناعت اکسیر نزدیک بعضی از مردمان نام این حکمت است و نزدیک بعضی صنعت و میان حکمای ما تقدم اختلاف بوده است که این علم اکسیر حق است یا باطل و حکیم اسلام شیخ الرئیس ابوعلي ابن سینا رساله ساخته است...
انجام
من الفضّة ان اردت الفضّة او علی الذهب ان اردت الذهب فانه تتکلس خذ من ذالک الکلس ما شئت و ارمه منه علي ايّ معدن شئت بیاضا او حمزة و المعادن مثل الرّصاص و النّحاس و القصدیر و الحدید فافهم ذالک ...
الحمد لله رب العالمین الصلوة و السلام علی افضل الانبیاء و المرسلین محمد و عترته الطاهرین حمد و ستایش مر خالقیراست که در خلقه انسان دقایق حکمة او بیپایانست و حمد بیحد و ثنای بیقیاس مر پادشاهیراست که نعم احسان او در حق انسان بیرن از حد و بیانست....
انجام
و اقوال ثالث که مجموعا امر نموده اند ظرف بظرف گردانیدن اجزآء اکسیر را در حالة عمل چنانچه بجهة تقطیر در ظرفی دیگر باید نهاد و بجهة تشویه و اختلاط اجزآ باید آنرا در ظرفی مضبوط باید نهادن که عناصر از آن بیرون نروند چنانچه {...}نموده اند ظرف تسویه را بقرعه عمیا و نسیة داده اند آنرا بقلعه سفید بسبب انضباط آن و هم امر کردند مکرر که هر بار بعد از ...
مترجم این رساله علی ابن القاضي گوید که عزیزي استدعا نمود که بفارسي ترجمه نماید کتابی را که مامون الرّشید علیه اللعنة و العذاب از جناب امام رضا علیه السلام خواهش نمود که تصنیف نماید که هرگاه کسي را مطلبي باشد و خواهد که از نیک و بد آن مطلع باشد ...
انجام
هر گاه حاجت ضروری بوده باشد نماز حضرت جعفر را لیکن و ایندعا را بخوان و حوائج خود را از خدا طلب بکن که بر آورده است انشاءالله تعالی و دعائی دیگر بعد ازین نماز بروایت شیخ و سید رحمتها الله در زاد المعاد مذکور است برای اختصار در اینجا نوشته نشده اگر کسی خواهد که بخواند از آن کتاب بر آورده بخواند تماما شد.
مؤلف
علي بن موسی بن جعفر بن محمد الهاشمي القرشي، أبوالحسن الإمام الرضا
قروح مجرب است موی سوخته دو جز و پوست پیاز سوخته یکجزو دو تخم ریحان بود {...}نصف جز و کافور قیصوری ربع جزو از {...}نمایند ایضا این ازور بجهة آکله و قروح ساعیه و بواسیر الانف و نواسیر مجرب است ...
انجام
ربّ لا تذرني فردا و انت خیر الوارثین و اجعل لی من لدنک ولیّا یرثني في حیواتي و یستغفرلي بعد وفاتي و اجعله خلقا سویّا و لا تجعل للشیطان فیه نصیبا اللهم انّي استغفرک و اتوب الیک انت التوّاب الرحیم...
عمل {...}بگیر از {...}انچه خواهد و بچهار برابر او آب بجوشاند پس بنهد تا صافی گردد پس بیارد رهج سفید مسحوق و بر سر انش نهد و و هفت نوبة از این آب بر بالای این ریزد چنانچه چهار انگشت بر بالای آن بر آید و ابش نرم نرم بکند تا ابها را بخورد...
انجام
و این را صحیح الحیوة خوانند {..}سی عدد تخم مرغ و بریان کند و در آب و زرده آن بیرون کند و انگاه آن زرده را در صحن چینی یا ظرف آبگینه {...}کند و نرم نرم بساید بعد از ان پانزده درم زاج سبز و سی درم نمک قلیا {...}و بکوبد و بر سر زرده {..}کند و با هم نیک سحق کند.
این احضار از جمله عزیمتهایی است که مولانا ملک محمود تجربه نموده است که پنج نفرشان آمدند و پاذشاه شان سرخ پوش بود و بر تخت یاقوت نشسته بود غرمّت علیکم و اقسمت علیکم یا معاشر اتجن و الشیاطین و المؤمن و الکافر و الامرآء و الکبرآء و الرسائی و السلاطین و اتباع و الاشیاء و لاشیخ و الشبّاب و...
انجام
از ان فتیله نماید که بغایت محکم بوده بن و سوده سفید روی روی ریزد بعد از ان {...}بال و محکم بتابد بعد از ریختن سفید روی نگه دارد پس در چراغدان نونهد و پر کند روغن خویش هر که در سایه او نشسته رنگ او زرد شود و اندامش سیاه بمرتبه هر یک از یکدگر نفرت کنند مجرب است.
این کتابی است که اختراع کرده است او را براکلسوس مشتمل بر چند مقدمه المقدمه در تعریف کیمیا و بیان حاجت بسعی او پس میگوئیم کیمیا لفظ یونانی است و اصلش حنمیاست و معنی او تحلیل و تفریق است و بعضی مردم کیمیا را اطلاق کرده اند به صنعت هر مشبه و گفتند قومی اطلاق میشود بر کیمیا سر کهنه...
انجام
و تا میزان درجه دوا معلوم شود یا آنکه جسد مذاب مستعد قبول دوا شود که اگر جسد بطی الذوب باشد و دوا سریع الذوب یا بعکس آن موجب فساد طرح میباشد و چون بورق حکما مطهر و ملین اجساد ناقصه میباشد کیفیت ساختن آن باین نحو میباشد بستاند از نطرون و زبد.
بدانکه علم صناعت علمیست عظیم الشان که بر کنه آن جز ائمه اطهار علیهما السلام کسی واقف نیست در حقیقة اکثیر اصل محبت ایشان است که بر هر قلب کمعیار زرّه از ان القا نمایند هر آیینه {...}و خالص میگردد چنانکه {..}را از نا اهل و جاهل مستور داشته اند کسی بر وقوف یافتن آن گمراه نگردد...
انجام
علاج مارگزیده و درد معده برگ {...جو مغز جوز کهنه را بکوبند و بخورند زهر کارگر شود و اگر کسی را درد معده {...}سداب بجاید درد را ساکن کند ..
چند مسئله هم از صنعت ذکر کرده که برادران دینی بهره مند شوند اگر کسی خواسته باشد جوهر زرنیخ را بگیرد بیاورد هر قدر بخواهد زرنیخ در میان پوست شلتوک زیادي فرش و لحاف نموده که مثلا یکچارک زرنیخ در میان دو من پوست شلتوک فرش و لحاف می شود ...
انجام
بعد یکمثقال فمر را با سه مثقال عبد ملغمه بنمایند ویکمثقال ازین جوهر داخل کرده در شیشه نموده از این دهن مزبور قدری که روی ان را بپوشاند ریخته در اتش گذاشته طبخ نمایند ملایم تا ثابت شود طرح زهره بنماید...
حروف طالع ازین شعر بر می آید که 29 حرف و تهجی در ان مذکوراست باین نحو سوال عظیم الخلق حزت فصن اذا غرایب شک ضبطه الجد مثلا که نصف ثانی بیت اول باید مقدم و نصف اول مؤخر و کذا بیت الثانی مثل هذا خ ل ق ح ز ت ف ص ن ا ذ ا ...
انجام
مراد حکما آن است که اکسیر بعینه وجود نمی یابد الا از حجر ایشان که از معدن حکمت است و اگر چه ممکن است که متولد شود از ماده دیگر اکاسیر دیگر که فعل کنند فعلی مخصوص که لازم مرتبه اکسیر تمام است از ان اکاسیر بوجود نیاید و حال آنکه مقصود حکماء فلاسفه آن مرتبه کامله است.
باب بعضی نسخ که از کتاب نفایس الفنون حقیر درین نوشته اول در علم صنعت کیمیا و در ان چند فصل است مختصری نوشته می شود فصل در تبیض و تصغیر و انکه هر چند مقاصد ارباب این صنعت بسیار است چنانچه در اخر اشاره خواهد شد اما اصل الباب دو چیز است ...
انجام
ثلاث المدن حزولا عند الهواء یومئذ الذین الشهد و احلی من العسل و ابیض من الثلج ثم خلقت طیرا و احدا اعمی و جعلت طعامه فی کل سنة {...}من الحزون اکله حتی فنبت {...}فمکثت خرابا خمسین الف عام ثم بدأت فی عمارتها فمکثت عامرة.
بسم الله الرحمن الرحیم باب اول چون خواهد که کسی را مال و جاه و حرمت بیفزاید عدد اسم او را چندانکه تواند مضاعف کند و بنویسد و هر تضعیفی در طلسمی جداگانه بنویسد و از اسما الله هر کدام که بآن عدد موافق افتد بنویسد و بعد از آن عدد آخر تضضعیفات در مربع وفق نهد...
انجام
تا یکماه دیگر در خانه خالی مینشیند و روزه دارد و حیوانی نخورد و این چیز بخواند اللهم ما سهوي سهونا یا کیسا حاضر {...}فکسبنا ماد لخط ملخط انگشتری میگرداند چون این مدت بر آید تمام شده باشد خاصیت بزرگی {...}می کند و خلایق مطیع وی گردند و اگر در دهن گیرد رفع تشنگی کند و با هر زن که مجامعت کند.
الحمد لله رب العالمین و الصلوة علی محمد و آله الاقدسین اما بعد چنین گوید الراجی عفو ربّه المرتجی محمد صالح الحسینی عفی الله تعالی سیآته که چون مراعات ساعات شرعی و ترک مراعات ساعات نجومی از لوازم ایمان و طریقه مرضیه مؤمنانست و این حقیر کیفیت استخراج نیک و بد ساعات شرعی را رد کتاب تقویم المؤمنین برای ارباب ایمان و اصحاب ایقان ببسط و تفصیل تمام ایراد نموده ام و....
انجام
النعایم من منازل القمر بلده منزل القمر سعود النجم عشرة سعد بلع و {...}الاجنبیة و سعد الذابح و سود السعود و هذه الاربعة من منازل القمر و سعدنا شرة و سعد الملک و سعد البهایم و سعد الهمام و سعد البارع و سعد مطر و هذه استهلیت من المنازل الرّشاء بالکسر منزل القمر.
الحمد لله العلی الولی و الصلوة علی النبیّ الامیّ چنین گوید فقیر حقیر قاسم بن محمد بن عبدالله الحسنی اصلح الله شانه که چون جماعتی از اخوان ضفا نزد این بیچاره گاه گاه بتعلیم علم نجوم مشغول می بودند برای سهولت فهم ایشان قوة و ضعف کواکب را مشروع ساختم پس...
انجام
بباید دانست که کوکب را بر موجودات سفلی دلالت دو نوع است ذاتی و عرضی ذاتی آنست که بگردش دهور باطل نشود مثل دلالت زحلی بر سیاهی و مرضی انکه بگردش دهور باطل شود مثلا نحسین را دلالت بر امور قبیحه مذمومه است و سعدین را بر عکس این پس هر دور هر امر که مستحسن باشد از مذلولات سعدین است...
مسائل متعلق و معاني این کتاب یافته بود بعبارتي که دست میداد نقل گردانیده {...}و چون مصنف در صدر کتاب گفته است که از علوم احکام نجوم اصولي چند که نزد من بصواب نزدیکتر بود درین کتاب جمع کردم و از اختلاف اقاویل و سخنان متضاد اجتناب نمودم...
انجام
انقدر که کفایت بود تصرف کردن در احکام درین کتاب شرح دادم تا کسانی که ایشانرا طبع نیکو و ذهنی تیز باشد میان سعد و نحس و قوت و ضعف تمیز کنند و حکم بز غلبه شهادت رانند و اگر در امری دو گواه معتبر نباشد حکم نباید کردن و البته باید که در وقت حکم کردن تعجیل نکنند و در هر امری تا فکری کامل و تاملی شامل نکنند...
سپاس و ستایش جناب حکیمی را سزاست {....}که بقانون شریعة مستقیم هر نوع انسان را از آلام نفسانی و اسقام جسمانی شفا داده بصحت آباد و هدایت راه نموده ...
انجام
پیدا کردن 119 مرتبه یا حفیظ بدون زیاده {...جبگوید یا بنیّ انها ان تک مثقال حبة من خردل فتکن فی سخرة او فی السموات او فی الارض یات بها الله کم شده پیدا کرده انشاءالله مجرب است.
اگر در نهایت ژرف فرو روی لگام سرکشی ها سخت بر کشی لب بر همه چیز فرو بندی اتحاد با تمرکز مطلق گردانی هر آینه بر خود طلوع خواهی کرد طریقتم شادی است لقائم ریاضت میباشد وحدتم نهاد هستی است عالم را حیات بخشیده ام.
انجام
به من تمرکز ده در نهادت محو شو و از درونت طلوع کن این تنها راه وصول به وحدت کل است اگر خدای را غیر از من بدانی از مسیر دور شده ای من است و هیچ چیز نیست جز او وحده لا اله الّا هو.
مثل علم که بمعنی دانستن است و چهارم از اقسام چهار گونه اسم معنی مشتق است مثل مفهوم که بمعنی فهمیده شده است قال العلم الغالب علنه ان ینقل عن اسم جنس کجعفر و قد ینقل عن فعل کیزید و قد یرتجل کقطفان چونکه فارغ شد مصنف از قسم اول از اقسام اسم شروع...
انجام
بجهة اینکه متذکر بشود ان شخص متکلم کلامی را فراموش کرده است اگر اراده ندارد اینکه قطع بکند کلام را{...}که ختم بکننم ما کلام را برسومی ابواب که باب حرف باشد و{...}و از هستم من از کسیکه خللی در این کتاب ببیند از اینکه..
بدانکه اداب فنون فصاحت و بلاغت انچه باستقصای نام بردن امده است چهل و هشت نوع است اول صنعت ترصیع و آن نشانیدن فقرات سخن بمیزان یکدیگر بنحوی که حرف روی هر یک انها با انکه در مقابل آن واقع شده موافق باشد ...
انجام
و ردیف مختص شعر فارسی است و در نثر و شعر فارسی بر سبیل ندرت ذکر کنند امّا میان مردم چنین مصطلح است که ردیف را بر حرف روی اطلاق کنند و بنابراین معنی کم سوره ایست که حروف روی ایات ان موافق نباشد از انجمله...
سپاس و ثناء و ستایش واجب الوجود یرا لایق و سزاوار ست که عدم سابق و لاحق را بذات مقدّس سرمدی او راه نیست و هیچ موجودی سوآئ هستی منزّه او چنانکه باید و شاید از کنه وجود پر جود او آگاه نیست قادری که با قلم احسان رقم قدرت نقوش بدایع و صنایع و صحایف الوان امکان...
انجام
و زمین که در وتره بن بتول زن باکره بریده شده از دنیا و بریده شوی و درخت خردخر که از درخت بزرگ که امّ اوست جدا {...}بتامل عضوهایی که با گوشت باشد {...}بیحد نام شخصی بر اهل {...}میم موی مستدبر که در گردن مرغ باشد ...
از بروج آسمان اسد و اسد و اسود و اساد جمع و نام قبیله ایست در عرب و مصدر از باب علم یعنی جون شیر شدن اضداد بکسر خشم گرفتن و دشمن گردانیدن ارشاد راه نمودن بحق استاد بکسر باز خواندن بکسی و تکیه دادن چیزی را بچیزی و نسبت کردن حدیث بر اوی اندر خورد و اندر خورند با اول مفتوح بمعنی لایق و سزاوار بود و...
انجام
و نیز نام درختی است سویدا بضم میانه دل و سیاهی اندک و نقطه سیاه که در دلست که چون عشق بکمال رسد آن نقطه سپید گردد سنا بفتح روشن قیل روشن فروتر از نور و بزرگی و نام گیاهی و نام چوبی که از ان مسواک بسازند و سینا محدود.
چند باش در دیار و منزل {...}در باب روز و شب نالنده و گرینده چون عبر و سخار تا زحسن دلبران کس جدا ماند {...} تا ز فرّ {...}خوش تهی گشت انحباب نرگسی دارد سیاه و لوسنی دارد سفید لاله دارد لطیف و سنبلی دارد بتاب...
انجام
تخت شاهی وپادشاهی ملک بر تو بر زمانه فرّخ باد چون پدر کامکار باش که تو پدر دیگری پرسم و نهاد ماه خورداد بر تو فرخ باد و آفرین باد بر مه خورداد.
دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند پنهان خورید باده که تکثیر میکنند ناموس عشق و رونق عشاق میبرند عیب جوان و سرزنش پیر میکنند جز قلب تیره هیچ نشد حاصل و هنوز یاران در این حال که اکثیر میکنند گویند رمز عشق مگوئید و مشنوید مشکل حکایت است که تقریر میکنند ...
انجام
توئی هر که چون لام الف دم زده گو حرف از یکی جنس ور هم زده گل از غنچه نشکفته در پرده شد سخن بین که در پرده چون گفته شد چه لالای نا سفته بر لعل شد هم آلود لؤلؤ هم لعل شد سکندر بر این چشمه زندگی بشادی بسی کرد فرخندگی
هفت کلید در گنج حکیم فاتحه فکرت و ختم سخن نام خدایست بران ختم کن پیش وجود همه ایندکان پیش بقای همه پایندگان پردگی پرده شناسان کار سابقه سالار جهان قدم ...
انجام
عشاق جگر سوز تو لب تشنه بمردند در وادی حسرت بردیم بسر چشمه ان بادیه پی را از لعل مذابی ثاقب زتمنای رخ ان بت عیار از نکته اشعار در نظم کشی سلسله رشته وی را از در خوشابی.
ای ز راه رستم {...}بی خیر حال از {...}بودی پی دادگر ای نکرده ره بکعبه دوستی از ازل نشنیده بوی دوستی ای نخوانده حرفی از حرف وفا ای نبوده شیوه تو جز جفا ای ندیده نشان از جام عشق ای نبرده بر زبانش نام عشق ای ز ظلمت خانه طاقت خراب ای زسختی {...}دلها خراب....
انجام
غذای خود همه از ملته نرگس تره بشرط انکه ز دیگر غذا بپرهیزد بهفته دگر آن عقد فرود حل گردد که از صلابت او نرّه شیر بگریزد بر دل رموز سرش بیگزاف کبر {...} چنانچه هر که به بیند دور برخیزد.
جنگی است منتخب از اشعار شامل: انیس العشاق (نوزده باب) از حسن بن محمد شرف الدین رامی؛ ده فصل منظوم از همو؛ دیوان بساطی سمرقندی؛ غزلیات شرف الدین رضای سبزواری؛ دیوان سلطان احمد بن اویس جلایری؛ غزلیاتی از همام تبریزی و...
آغاز
حمد و ثنا خالقی را علت کلمته که در مبدا خلقت وجود خاکیانرا بتشریف و نفد کرمنا بنی آدم مشرف گردانید و شکر و سپاس قادری را جلّت عظمته که از آثار قدرت گوهر نفس نفیس انسانرا در سلک موجودات شرف نطق بخشید و عقل سرامده را بر ملایک مقرب بر کشید و محرم اسرار وحی گردانید ...
انجام
ما عاشق ور ندیم و قلندروش و اوباس اندیشه ناموس و غم نام نداریم خاصان در دولت اگر صدر نشینند ما تکیه بجز بر کرم عام نداریم کردیم پسر اندر طلب جام چو دیدیم زین یه بجهان صبح سرانجام نداریم شهباز فضای ملکوتیم چو قدسی در دل غم این دانه و این دام نداریم.
ای استفاد لطف تو اقبال آسمان وی مستعار جود تو انعام روزگار انوار آن زسایه جود تو مستفاد و اثار این زعادت تو خوب مستعار دوش از حساب بند و جهل شده ترا بیتی دو شعر گفته شد از روی اختصار...
انجام
نبیذ و یوسه تو دانی همی چه نیک بود یکی نبیذ و دو صد بوسه و شراب زرنگ گهی بتازد بر من،گهی بدو تازم به ساعتی در،گه آشتی و گاهی جنگ به گاه مستی چونان شود دو چشم بتم که نرگسینی غرقه شود به خون پلنگ.
منتخب رباعیات شاعران ازجمله عرفی، خیام نیشابوری و سنایی است
آغاز
از کسی سخن بگوش هوشم نرسید ذوقی بدل سخن نیوشم نرسید در بادیه طلب بسی گردیدم بانگ جرسی بگوش هوشم نرسید آمد غم و بنشست چو جان در بر ما شادی بکشید رخت از کشور ما...
انجام
با دوست یکی شو که جهان سیر تویی در کسب تویی بجلوه درد تویی وحدتکه دوست را اگر کحرم هم دوست گر دوستت نا محرمی غیر تویی ..
توئی که تیغ ترا شد مسخر آتش و آب {.......}در زلزله در آتش و آب چه باک از آتش و آبت که چون {.........}آتش وآب جام نواست که اندر موافق بیکار {.....}دید دو پیکر آتش و آب ....
انجام
منعم نکنی زمستی عشق زین باده اگر چشیده باشی بر سینه خاک من نخندی گر پیرهنی دریده باشی میشنوی از من انچه گویم تا حرف کرا شنیده باشی
اشعاری است منتخب از شعرای بزرگ ادب پارسی و اغلب دوره صفویه
آغاز
تا پی بردن دل چهره بر افروخته هر چه در خانه ما یافته سوخته بر دل از تیغ جفایت نتوان یافت نشان نا زده زخم به تیر مژه اش دوخته بهر آزار من دل شده درمکتب حسن غیر بیداد و ستم هیچ نیاموخته...
انجام
جنگ کردی با من و دارم امید آشتی با وجود آنکه جای آشتی نگذاشتی جنگ کردي آشتی کن زانکه پیش دوستان این مثل بود که دست اول جنگ و آخر آشتي عاشقان از هیبت تیغ تو سر پیچیده اند جامي بیچاره را چون دیگران پنداشتي .