در لغات مثلثه علی ترتیب العجمة بتقدم الفتح ثم الکسر [...] تمام و مفاصل [...] کردن بند شدن و بالتا طایفه اثر اثر کردن دنباله جای [...] ال صورت عهد عقار الباء بر بیابان و نیک نیکی کند
انجام
الهمزة او ما و الا فشرطه الصلة لال خلاقا للکسائی مضاف بسوی علم دیگر بوده باشد و ثانی صورت مفرد معرفه باشد و مکرر شود و بعد از ان الحی مذکور باشد در اول دو وجه رواست
عقل و بصیرت در عالم و انچه در اوست نظر کند از اسمانها و زمینها و ستاره ها و ماه و آفتاب و انچه در زمین است از حیوانات و غیر ذلک یقین میکند که این عالم را صانعی است
انجام
بانکه گناه کرده است و حرام است و بر انحالت بمیرد او را از ایمان بیرون میبرد و از اسلام بیرون نمیبرد و عذابش سبکتر است از ان مرد اول
فصل در توابع منادی است و ان بر چهار قسم است بدل و معطوف [...] حکم مندای مشتقل دارند و [...] اگر اضافه معنویه شدند یا متبوعشان معرب شد منصوبند و الا بس از برای تو است خیار در رفع و نصب
انجام
در او در او ده لغت است و ان اب و ام ان شش قسم مذکور و قلب کردن یا را بتاء مکسوره و مفتوحه و مضمومه و با الف
نوباوه گلبن جوانی عشق است* سرمایه عمر جاودانی عشق است
چون خضر گر آب زندگانی خواهی * سرچشمه آب زندگانی عشق است
انجام
قال الله یا ابراهیم کی عبدا فاسترح یعنی لا یمکنک الا و لعبد تکون عبدالله حرا عما سواه اذا شرع العبد فی العمل فهو بین القبول او الرد و اما اذا رمی العبد نفسه بین یدی ربه و طرحها عند بابه فقیرا ذلیلا فهو مرحوم بلاشک الله
الا علی مذهب من یقول ان الامامة الخ و هو مذهب الامامیة و اختاره المص کما صرح به فی مباحث الامامة فلا یرد علی المص و الشارح شی فلیتامل کالاستدلال لال بالاحکام
انجام
باب اثبات الصانع لاحتمال لن یکفی الشرط امرا عدمیا اللهم الا ان یدعی الضرورة فی وجودیه شرط الوجود فیلزم انسداد [...] هذا اللازم بالنسبة الی المتکلمین و اما الحکماء
قال امیر المومنین علیه السلام یا جامع المال فی الدنیا لوارثه هل انت بعد الموت مشفع قدم لنفسک قبل الموت فی سهل فان حبلک بعد الموت منه منقطع
انجام
در اینصورت جایز است 3-اجرت گرفتن قاضی با عدم تعیین و عدم احتیاج از مبدی و مبدی علیه و غیر ایشان حرام است اما با وجود احتیاج مکروه است 4 حرام است تلقین کردن قاضی مبدی و مبدی علیه در انچیزیکه مستلزم ضرر دیگری باشد اما یازده امر مکروه از زبان نگاه داشتن قاضی
الحمد لمن عرف مجهولنا و الصلوة علی سینا و علی آله شفیع ذنوبنا و بعد فقد لاح لنا بعد تتبع کلام العلماء المهرة و استقصاء تحقیقات الکرام البررة ان فی معنی حرف التعریف اربعة مسالک
انجام
ثم یتعدد باعتبار الحقیقة و اما ان یشار بها الی قسم من مفهوم اللفظ معهود بینک و بین مخاطبک فهی لام العهد الخارجی صرح به الفاضل العصام فی حاشیة الجامی فعلی هذا یکون اللام مشترکا معنویا بالنسبة الی الاربعة بکذا فهم من کلام ذوی الالباب و انما جمعته تذکرة للاحباب و رجاء لغفران الملک التواب لی والدی و للمؤمنین یوم یقوم الحساب
قال المص کل شیء یصدر عنه المرا اما بالاستقلال او بالانضمام فانه [...] علیه الخ اقول قیل علیه ان ذکر کلمه کل فی مثل هذه المواضع غیر واقعة
انجام
له لجواز اجتماعها معه و کذا الحال فی الاب و کذا فی العلوم المتعلقة بالمبادی البعیدة فانها لیست علة معدة للعلم لجواز اجتماعها معه و لیست مما یجب وجودها عند وجود العلم بالمط
و هو باطل و فیه انه خروج عن محل النزاع اذ المتنازع ما لم یستهلک الماء و ما لم یصح سلبیه و استدل الشیخعلي بان المضاف لو وقع فی الماء کذلک وجب اعتباره اما قلة و کثرة
انجام
و اطلاق الفتاوی بل عن لف الخمر و کل مسکر و الفقاع و العصیر اذا غلا قبل ذهاب ثلثیه بالنار او من نفسه نحس ذهب الیه اکثر علمائنا و من اطلاق الحثة السابقة و تقیید الصحیحة و لعله الاقوی لصحة السند و موافقة الاصل و ان عصیر [...] لیس له
ظاهرا همان است که در فهرست کتابخانه آیه الله مرعشی 20/ 36 بنام شرح التصریف یاد شده و به شخصی بنام محمد خیر الریحاوی نسبت داده شده ، در معجم المطبوعات العربیه 1978 بنام ضرح الامثله یاد شده است
و الحمدلله الذي [...] [...] و جعل منهم [...] ظاهرین و الصلوة و السلام علی محمد خاتم النبیین [...] و بعد فانه لما کان في علم التاریخ فواید [...] و عبر نافعه
انجام
ذلک أن نکون عقاید معصیة مائة جزء سوی صدرت من أهل البیت ام من غیرهم و [...] بعض البطاقات
و به نستعین و صلی الله علی محمد و اله و سلم تسلیما قال مولانا امیرالمومنین المهدي لدین رب العالمین صلوات الله علیه و علی آبائه الطاهرین و لما فرعا من شرح مسائل اصول الدین أخذنا في شرح مسائل
انجام
قال مولانا علم و هذا ضعیف لانه یلزم مثله في تضمن الجوهر للکون فان قال المخصص هنا الفاعل و أبوهاشم یقول و کذلک قول ها هنا
نامه ایست که از منشی یکی از بازرگانان به اسلامبول بیکی از دوستان خود نوشته چون بنوای شیوای دری پرداخته بود برای اگاهی همزمانان که بدانند پارسی هم زبانی است شیرین و سخنی است نمکین و ما مردم پارسی زبان شیوائی و خوشی و پسندیده
انجام
از رسیدن نوشجات که همراه درند نیازمند خاکسار بود اگاه و آسوده شدم چنانچه برادر والا گهر بخوشوقتی و کامرانی آمده اند البته اگاهی خواهید بخشید