در حدوث عالم مذهب اهل حق آنست که عالم محدث و مسبوق بعدمست و دلیل برین آنست که اجسام خالی نیست از حوادث و هر چه خالی نبود از حوادث محدث بود و ازین دو مقدمه لازم آید که عالم محدث باشد و دلیل برین که اجسام خالی نیست از حوادث
انجام
پس اگر معرفت این اصول محتاج بود بقول صادق دور لازم اید و این باطل است و اما معرفت فروع دین موقوفست بر قول صادق زیرا که در عقل هیچ طریق بمعرفت اعداد رکعات نماز و مقدار ایام صوم نیست
شاگرد امام اعظم زفرین هندیل در سنه 168 در گذشت بعهد مهدی خلیفه ابو ابراهیم اسمعیل ابن یحیی فرقی در سنه 264 بعهد معتمد خلیفه
انجام
ابن الجلا رحمة الله لقیت ستمائة [...] ما رایت منهم مثل اربعه ذو انون المصری و ابوتراب النحسی و ابو عبدالله البشری و ابوالعباس بن عطا قدس الله و [...] گویند ابو عبید [...] رفت براست کره سوار شده دراثنای سفران اسبکره هفتاد
قاعده اول در تحقیق رویت بصری متقدمان حکماء در کیفیت رویت خلاف کرده اند جمعی از افلاطون نقل میکنند که او بران رفته که رویت مبصر است بآنست که شعاعی از بصر برون میرود و سطح مبصر فرو میرود
انجام
همچنانکه آئینه سبب ظهور افتاب شده وجود هرگز سوز افتاب متصف میشود و آیینه خود بنور افتاب محو و مخفی است
الحمدلله رب العالمین و الصلوت و السلام علی سیدنا و مولانا محمد و علی اله و صحبه اجمعین اما بعد فهذه رسالة تتعلق بوجوده سبحانه و تعالی [...] ان اکتبها لبعض الطلاب و اعلم ان القوم اختلفوا فی آن وجود سبحانه و تعالی هل هو بطیق الاضمام او بطریق الاتصاف فذهب المتکلمون الی الول
انجام
هو المفهوم نفسه و المعنی لا معهود بالحق فی الخارج الا ما صدق علیه هذا المفهوم لا غیر فانی یلزم ما ذکرتم و المجذور ایضا و الظاهر انه سهو من فلم الناسح لعین ما ذکرناه من التحقیق فلا تعقل و الله تعالی الهادی
بدانکه چهار دو چیز فریضه است در نماز هشت از ان شرطست و جهار از ان رکن است و دو فرضست و لیکن نه فرضست و نه رکن اما آن هشت که شرطست طهارت بدن از حدث و طهارت ثوب
انجام
چنانکه ایت الکرسی و ایت [...] و در سفر سنت قراءت فاتحه است و هر سوره که خواهند ختم کند و سنت در حضر طوال مفصلست در بامداد و [...] اوساط در نماز دیگر و خفتن و قصار مفصل در نماز شام
بدانکه خداوند تعالی در معده چهار ملک آفریده است ملک اول جاذبه و نام دوم ماسکه و نام سیوم هاضمه و نام چهارم واقعه است اهل حکمت این چهار چیز را چهار قوه می گویند و صاحب شریعت چهار ملک میفرماید عمل جاذبه اینست که معده هر چیز را بخود کنند
انجام
و نفس حیوانی را بغیر از این خادمان که گفتیم دوازده خادم دیگرند چنانکه ده حواس اند ظاهری و باطنی و یکی شهوت و دیگری قوت غضب و روح حیوانی یا خادمان خود خادم روح انسانیت
بدانکه طبقه ذاکران چهارست و تا سالک بطبقه چهارم نرسد از فکر بی بهره و نصیب باشد و چون بطبقه چهارم رسد انگاه فکر نقاب از روی بردارد و سالک بجمال فکر رسد
انجام
گفت قصد باید کردن تا زحمتی حادث نشود پدر مجنون حجام اورد تا قصد کند مجنون فصاد را گفت ساکن باش تا لیلی را خسته نکنی زیرا که مجنون همه لیلی میدید و لیلی را میدانست و خود را نمیدید و نمیدانست این بیان وحدت اهل توحیدست
بدانکه اول چیزی که حق سبحانه و تعالی بیافرید عقل بود قوله علیه السلام اول ما خلق الله تعالی العقل و عقل را سه معرفت کرامت گردانید اول معرفت خود دوم معرفت حق تعالی سوم معرفت احتیاج او بحق تعالی و از هر معرفتی چیزی در وجود امد
انجام
و چون سالک بدین مقام رسید بیابان اجسام را بتمامی قطع کرد و حجت ظلمانی را رفع گردانید و از هفتاد هزار حجاب که روایت کرده اند که مصطفی صلی الله علیه و سلم فرموده است که میان بنده و حق است از نور و ظلمت تمامی حجب ظلمانی مرتفع گردانید
بدانکه در تمهید معذرت چند قصور ادراک و عبارت اکابر علماء بحث و فکرت تصریح کرده اند که بطریق تأمل و نظر و مباحثه حقایق اشیا و احوال انرا بر سبیل اجمال توان دانست بر سبیل تفصیل نتوان و برین معنی بمثالی [...] کرده اند که بمشاهده معلومست
انجام
و ممکن در این حیات بعضی از اصحاب ریاضت را که از بدن بکلی مخلع شده اند لمعه از ان مرتبه چون برق خاطف ظهور کند و اشارت ایشان بتوحید از انجا ناشی گردد
در بیان مراتب بدانکه هیأت و قابلیات آئینه ذات و صفات حقیقت و خاصیت آئینه انست که عکس ازو ظاهر شود بر مقتضی او ظاهر شود چنانچه در آئینه کج عکس نماید و در طولانی طولانی و در بزرگ بزرگ و در کوچک کوچک و در آئینه مقعر خورد و در محدث بزرگ و ساکن در آئینه متحرک متحرک نماید و
انجام
نه وصفی و جهتی دیگر باشد یا هر چند تأمل کنی و ادراک این وصف کنی اخر الامر منتهی توصیفی شود و محض ذات ان مدرک نشود و این معنی را در تفسیری که در بیان علم تحقیق کرده چرا که فکرت ترتیب امور معلومه است تا مؤدی شود بمجهول
پس بدانکه امهات عوالم یعنی کلیات ان پنجست که حضرات خمس نیز خوانند اول عالم غیب مطلق حقایق مجرده و معقولات صرفه است دوم عالم شهادت مظلق در مقابل غیب مطلق و ان عالم محسوسی است از محدب فلک الافلاک که عرش مسما نیست تا مرکز خاک و میانه عالم غیب و شهادت
انجام
و اگر کسی گوید که عرش با فرش پیش چشم شهود عدم صرف در خیال وجود نیز است باشد و دلیل او کل شی هالک الا وجهه و هیچ تناقض نباشد و اعتدال از طرفین انحراف دور است اینست که جهان بر توست از رخ دوست جمله کاینات سایه اوست
هر ان چیزی که در عالم عیانست چو عکسی ز آفتاب ان جهانست
الموجود اما بحیث لا یتوقف علی شیء و هو الواجب سبحانه و تعالی او یتوقف و هو المکن شرح تصور ماهیة وجودي بدیهی است بدو وجه یکی انکه این تصدیق بدیهیست که چیزی ما موجود بود یا معدوم
انجام
مادام یکن شرع هرگاه چیزی از غیر خود اثری قبول کند و ان چیز را بقبول کردن ان اثر نسبتی باشد مادام که در قبول کردن ان اثر بود و این نسبت را انفعال خوانند
از جمله اصطلاحات صوفیه قدس الله بر بیم العرز یکی حالست و ان دارویست غیبی که از عالم علوی گاه گاه بر دل سالک فرود آید و در امد و شد بود یعنی درنگ میکند تا آنگاه که او را بکمند جذبه الهی از مقام ادنی باعلی کشد
انجام
غیب الغیوب ذات بحث و وجود مطلق را گویند غرب عالم اجساد و بدن ملکی را گویند که محل اختفاء افتاب روح قدسی است در ظلمت زمین و طبیعت
بدانکه بدن ادمی بمثابه مجموعه ایست و عقل در وی بمنزله سلطان و حواس پنجگانه چون دریچه هایی در وی و عقل از هر دریچه ناظر بوستانیست از دریچه چشم مبصرات را و از دریچه گوش مسموعات را و علی هذا القیاس
انجام
و اگر بارفع احد الجزئین بود نتیجه باشد در باعتبار استثناء عین دود باعتبار استثناء نقیض مانعة الجمع اگر با وضع احد الجزئین باشد نتیجه رفع جزء دیگر باشد پس او را نتیجه دو بوده مانعة الخلق اگر بارفع احد الجزئین باشد نتیجه وضع جزء دیگر بود
در ذکر ادعیه منقولست از مفتاح کفعمی رحمه الله از انجمله دعای سمات است و چون ذکر ان در ذکر ترجمه دیگر بتکرار ان احتیاج نیست لیکن در مصباح کفعمی رحمه الله
انجام
الحمدلله الذی لم یتخذ صاحبة و لا ولدا و لم یکن له شریک فی الملک و لم یکن له ولی من الذل و کبره تکبیرا
و در خواص اسماء الحسنی از مصباح کفعمی چنین است که چون کسی الوهاب را بر حال سجود چهارده بار بگوید الله تعالی او را غنی کند و اگر آخر شب آنرا صد بار بگوید بر حالیکه سر برهنه باشد و دستها بسوی آسمان برداشته باشد الله تعالی فقر را ازو سلب کند
انجام
و چون سوره جاثیه را بنویسی و در زیر سر گیری محفوظ شوی از شر جن و چون سوره یس را بنویسی و با خود داری محفوظ شوی از ضرر جن
روایتست از حضرت رسول صلی الله علیه و اله که ان حضرت فرمود که هر که خدا را باین نامها بخواند مستجاب گرداند خدای عزوجل دعای او را و اگر خوانده شود ایندعا بر تخته اهن گداخته شود ان اهن باذن خدای عزوجل
انجام
و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم لا ملجأ من الله الا الیه و حسبی الله و نعم الوکیل و اسلم فی راس الشهبا فیها طالسلسبیلا و یکتب و صلی الله علی محمد و آله الطیبین و اسلم فی راس الشهبا لها طالسلسبیلا
اما بعد الحمد و الصلوة نقلست از قدوة الاولیا و سلطان الحکما شیخ شهاب الدین المقبول قدس سره که چهل اسم است از اسماء عظام باری تعالی جل جلاله که هیچکس از بنی آدم نباشد که بدو محتاج نباشد
انجام
این اسم همه روزه خواند بمراد رسد و نام او در زبان خلق افتد و بسی جمعیت بیند یا غیاثی عند کل کربة و مجیبی حاجتست اسم چهلم است که هر که بر خواندن این اسم مداومت نماید هر مراد که خواهد بیابد و هزار اجابت بیند که هیچکس ندیده باشد
اسارون گرمست بدرجه دوم و خشک بسیم دفع سده جگر و شپرز کند و علل از اعضا ببرد و ادرار حیض و بول کند و رطوبات که بر طبقه قربی بصر بود باصلاح آورد
انجام
حرف اسپندان کنده گرم و خشکست بدرجه سیم ذهن و ذکاوة قوة باه را زیاده کند و [...] بن موی سخت کند و دفع سپرز و جرب و عرق النسا و قربا ا مفید است دودش هوام را بگریزاند
اما شرح این دعا بر سبیل اجمال آنست که حضرت امیر المؤمنین (ع) گفت بر حضرت امام حسن که ای فرزند بدرستی خبر دهم ترا بچیزی که اصل او از جانب خدای تعالی است
انجام
و الحمدلله الذی لم یتخذ ولدا و لم یکن له شریک فی الملک و لم یکن له ولی من الذل و کبره تکبیرا
در نسخه آن که در کتابخانه آیه الله مرعشی در قم ضمن مجموعه شماره 5644 نگهداری میشود نام مولف نیامده ولی رساله پس از آن در همان مجموعه مناسک حج است به عربی و به همین قلم در آن نام مولف به گونه ای که ثبت کردیم آمده ،ظاهرا این نیز از محمود شریف موسوی باشد ، در فهرست مرعشی ج 15 ص 42 این اثر به محمود بن محمدمهدی کلباسی نسبت داده شده
لبیک ربنا لبیک و سعدیک اللهم صل علی محمد و ال محمد و علی اهل بیت محمد و علی ذریة محمد و السلام علیه و علیهم و رحمة الله و برکاته و اشهد ان التسلیم منا لهم و الائتمام بهم و التصدیق لهم ربنا امنا و صدقنا
انجام
هذا الاقرا ربک و بالنبی و بالائمة علیهم السلام و انت خیر مستودع فرده علی فی القبر عند مسائله منکر و نکیر برحمتک یا رب العالمین
بدان وفقک الله فی الدارین که میت را بسه پارچه کفن کردن واجبست خواه مرد باشد و خواه زن و آن مئزر است و پیراهن و لنگ و مراد از مئزر چادر است و اگر میت مرد باشد با سنت است که پارچه سه زرع و نیم باشد بزرع شرع در طول و در عرض
انجام
چون کسی بمیرد پس وارث او دهان خود را نزد سر میت گذارد و بآواز بلند تلقین او کند منک و نکیر میگویند با یگدیگر که بیا تا برویم که تلقین کردند او را و حجتش را تمام کردند
عقل و بصیرت در عالم و انچه در اوست نظر کند از اسمانها و زمینها و ستاره ها و ماه و آفتاب و انچه در زمین است از حیوانات و غیر ذلک یقین میکند که این عالم را صانعی است
انجام
بانکه گناه کرده است و حرام است و بر انحالت بمیرد او را از ایمان بیرون میبرد و از اسلام بیرون نمیبرد و عذابش سبکتر است از ان مرد اول
یادداشتهایی راجع به قیام مردم نجف در برابر اشغال عراق توسط دولت انگلیس که بعدها بنام انقلاب 20 معروف شد و نقش مراجع نجف در آن بویژه سید محمد کاظم طباطبائی یزدی صاحب عروه الوثقی
آغاز
روز سه شنبه ششم جمادی الاخری که دو روز بتحویل شمس و عید سلطانی مانده بود سنه 1336 اول فجر جماعتی از اهالی یعنی عربهای نجف اشرف.....
انجام
انسان با حشرات و حیوانات نباید این معامله بکند فضلا از بنی نوع خود
می میرند و امام زمان خود را نمی شناسند فرمود که این گروه از قبر خود بیرون نمی آیند هر کدام از ایشان که عمل صالح کرده باشد این گروه از قبر خود بیرون نمی آیند هر کدام از ایشان که عمل صالح کرده باشد و اظهار عداوت اهل البیت نکرده باشد ازین بهشت که در مغرب زمین افریده است راهی بقبر او میکشانید که داخل شود
انجام
عیسی بن مریم بل رفعه الله الیه قوم عیسی را بکشند بلکه بالا برد خدای هو او را سوی خود یعنی یآسمان چهارم و میگوید الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح صعود میکند و ببالا میرود بقول خدای
فصل در توابع منادی است و ان بر چهار قسم است بدل و معطوف [...] حکم مندای مشتقل دارند و [...] اگر اضافه معنویه شدند یا متبوعشان معرب شد منصوبند و الا بس از برای تو است خیار در رفع و نصب
انجام
در او در او ده لغت است و ان اب و ام ان شش قسم مذکور و قلب کردن یا را بتاء مکسوره و مفتوحه و مضمومه و با الف
تقدیر فعل بجهت اصالت در عمل و اختصار به از وصف و مصدر است زیرا که وصف محتاج بمبتداست و مصدر بخبر و مقدما مقدر میشود بملاحظت تقدیم عامل موجزا بجهة افادت حصر و مقدر یا عام است
انجام
مثل مهموز اللام که مشتبه بناقص میشود مشتبه بمثال شود و لیکن در اجوف و مثال مفاعله ادغام و ابدال نشود چون قوول دووری تا مشتبه بتفعیل و افعال نشود