الحمدلله علی ما انعم و له الشکر علی ما اسدی و اکرم و الصلوة و السلام علی سیدنا محمد سید العرب و العجم و علی اله و اصحابه نجوم الظلم ما کبر
انجام
و فی هذا کفایة و الله الهادی لا رب غیره و لا خیر الا خیره و صلی الله علی سیدنا و مولانا محمد النبی الامین و علی اله و اصحابه اجمعین و سلم تسلیما کثیرا دائما الی یوم الدین و الحمد لله رب العالمین
الحمدلله الذی جعل مبنی کلام العرب علی المبنی و المعرب و فصله الی العربی و المعرب و الصلوة علی محمد الذی عجز بفصاحة اللسان فصاحة فصحاء العرب العرباءو علی اله و صحبه من المهاجرین و الانصار و التبعین بالاحسان
انجام
باعتبار الحرکة و سرعتها قال الشاعر
سمند نوندش همی راندرم برو بر همی افری خواند کرم
کما ان رهوار و تکاور کذلک من اوصاف الفرس بسرعة الحرکة
ولد النبی صلی الله علیه و سلم فی عام الفیل و اقام فی بنی سعد خمس سنین ثم توفیت امه بالابوا و هو ابن بنت [...] جده عبدالمطلب ثم توفی و هو ابن ثمان سنین و مات معه فی هذه السنة انوشروان العادل و حاتم طایی و بعد عبدالمطلب
انجام
و اما ما روی ان علی ابن ابی طالب رضی الله عنه ولد فیها فضعیف عند العلما و کان دار الندوه ملکها فباعها لمعاویة بمائة الف درهم و کان جوا او هو ابن اخ خدیجة بنت حویلد ام المونین و رضی الله عنها و ابن عم الزبیر العوام
هر چه بدو اشارت حتی توان کرد اگر قسمت پذیر نبود انرا نقطه خوانند واگر قسمت پذیر بود در یک جهت مثلا در طول تنها و در عرض و در عمق قسمت پذیر نبود انرا خط خوانند و اگر قسمت پذیر بود در دو جهت مثلا در طول و در عرض و عمق قسمت پذیر نبود انرا سطح خوانند
انجام
قایم بود بر زوایای قایم و خط سهم او خوانند مخروط مستدیر جسمی بود که قاعده او دایره بود و بالای او یک نقطه و خطی که از ان نقطه بمرکز رسد یعنی سهم مخروط عهمود بود بر سطح دایره و انرا مخروط صنوبری نیز خوانند
شیخ مالک دینار قدس سره در سنه 126 بعهد مروان خلیفه شیخ ابو سلیمان داود طایی قدس سره وفاتش در سنه 165 بزمان مهدی عباسی شیخ ابو اسحق ابراهیم بن ادهم وفاتش در سنه 161 در زمان مهدی عباسی و بروایتی در سنه 130 قبرش در بغداد
انجام
شیخ علاءالدوله پسر ملک شرف الدین سمنانی در عهد ارغون خان عمل بسته بود و پدرش در مرتبه وزارت نایب شد و در سلوک امد و در راه حق درجه عالی یافت وفات سید نور الدین نعمة الله در ماه رجب سنه 834 عمر شریف ایشان بصد و چهار سال رسیده بود
اول کسی که [...] شده است علیه السلام [...] شعث زراع و عرض وجودش است زراع و در کیش ان خیر اندیش توحید و صلوة و [...] و صیام و اجتناب از لحم حرز و شرب مدام بوده انکه گویند در دور جمشید شراب پیدا شد غلط است واضح انست [...] شریفه بر وی نازل شد مشتمل بر اسرار حکمت طبیعی و منفعت و مضرت
انجام
در عدالت بی نظیر بود مادرش از نسل طالوت بود و بعضی گفته اند مادرش از بنات بنیامین بن یعقوب بود و زوجه دختر [...] بن سلیمان علیه السلام بود و بخت نصر را از بابل معزول کرد و بنی اسرائیل را باو به بیت المقدس فرستاد و دانیال را علیه السلام بمصلحت بنی اسرائیل ریاست شام داد در بیت المقدس را تعمیر کرد
هر چیز که در خارج هست از لوازم هستی وی آنست که آثار مختصه وی بر وی مترتب گردد یا از ان قبیل است که در ترتب این آثار محتاجت بضمیمه که مادامیکه [...] نگردد ان آثار بر وی مترتب نگردد یا محتاج نیست بان ضمیمه بلکه ان آثار بی اشتراط انضمام امری مغایر وی مترتب میگردد از انچه محتاجست بضمیمه
انجام
و اگر نه آن معنی که ویرا دوام و ثباتی هست مرتبه ایست از مراتب چون مرتبه نبوت و ولایت و سلطنت و غیرها انرا مرتبتی گویند و الا مناسبت صفاتی و چون در حقیقت فعل و حال و مرتبه همه از قبیل صفاتند همه اقسام مناسبات را راجع بذاتی و صفاتی می توان داشت
بدانکه خداوند تعالی در معده چهار ملک آفریده است ملک اول جاذبه و نام دوم ماسکه و نام سیوم هاضمه و نام چهارم واقعه است اهل حکمت این چهار چیز را چهار قوه می گویند و صاحب شریعت چهار ملک میفرماید عمل جاذبه اینست که معده هر چیز را بخود کنند
انجام
و نفس حیوانی را بغیر از این خادمان که گفتیم دوازده خادم دیگرند چنانکه ده حواس اند ظاهری و باطنی و یکی شهوت و دیگری قوت غضب و روح حیوانی یا خادمان خود خادم روح انسانیت
قاعده اول در تحقیق رویت بصری متقدمان حکماء در کیفیت رویت خلاف کرده اند جمعی از افلاطون نقل میکنند که او بران رفته که رویت مبصر است بآنست که شعاعی از بصر برون میرود و سطح مبصر فرو میرود
انجام
همچنانکه آئینه سبب ظهور افتاب شده وجود هرگز سوز افتاب متصف میشود و آیینه خود بنور افتاب محو و مخفی است
الحمدلله رب العالمین و الصلوت و السلام علی سیدنا و مولانا محمد و علی اله و صحبه اجمعین اما بعد فهذه رسالة تتعلق بوجوده سبحانه و تعالی [...] ان اکتبها لبعض الطلاب و اعلم ان القوم اختلفوا فی آن وجود سبحانه و تعالی هل هو بطیق الاضمام او بطریق الاتصاف فذهب المتکلمون الی الول
انجام
هو المفهوم نفسه و المعنی لا معهود بالحق فی الخارج الا ما صدق علیه هذا المفهوم لا غیر فانی یلزم ما ذکرتم و المجذور ایضا و الظاهر انه سهو من فلم الناسح لعین ما ذکرناه من التحقیق فلا تعقل و الله تعالی الهادی
در حدوث عالم مذهب اهل حق آنست که عالم محدث و مسبوق بعدمست و دلیل برین آنست که اجسام خالی نیست از حوادث و هر چه خالی نبود از حوادث محدث بود و ازین دو مقدمه لازم آید که عالم محدث باشد و دلیل برین که اجسام خالی نیست از حوادث
انجام
پس اگر معرفت این اصول محتاج بود بقول صادق دور لازم اید و این باطل است و اما معرفت فروع دین موقوفست بر قول صادق زیرا که در عقل هیچ طریق بمعرفت اعداد رکعات نماز و مقدار ایام صوم نیست
شاگرد امام اعظم زفرین هندیل در سنه 168 در گذشت بعهد مهدی خلیفه ابو ابراهیم اسمعیل ابن یحیی فرقی در سنه 264 بعهد معتمد خلیفه
انجام
ابن الجلا رحمة الله لقیت ستمائة [...] ما رایت منهم مثل اربعه ذو انون المصری و ابوتراب النحسی و ابو عبدالله البشری و ابوالعباس بن عطا قدس الله و [...] گویند ابو عبید [...] رفت براست کره سوار شده دراثنای سفران اسبکره هفتاد
بدانکه صوت دو نوعست یا حیوانی بود یا غیر حیوانی دو نوع بود طبیعی و التی طبیعی چون صوت سنگ و آهن و چوب و رعد و باد و جسمهایی که در ان جان نباشد و التی چون صوت طبل و بوق و نای و ابریشم و انچه بدین ماند و حیوانی دو نوع بود یا منطقی بود یا غیر منطقی بود
انجام
و همی گویند انچه ایشانرا مراد بود و این جمله تخریج نفس ناطقه است بس چگونه شاید گفت که نفس ناطقه عرض است که چندین هزار عجایب که وی تصنیف می کند و استنباط می کند با انکه دانسته ایم که عرض هیچ استنباط نتواند کردن بی جوهر بس نفس ناطقه جوهر باشد نه عرض
چون منی انسان برحم در اید دقیقه باشد از فلک و ان شکل که در ان وقت بود از کواکب و بروح دوازدگانه طالع آن منی باشد و سایر حیوان نیز جنین است و ازو کره بدید اید یکی نیک باشد و یکی بد بحسب طالع
انجام
اما همه حکما این صد و بیست را عمر طبیعی خوانند دور طالع مردم از تأثیرات عالم علوی اختلاف بسیارست از صعود و هبوط و اوج و حضیض و جهت عرض و میل در جنوب و شمال و از جهت تشریق و تغریب و رجوع و استقامت و اینچنین اختلافها بسیارست
بسم الله و الحمدلله و سلام علی عباده الذین اصطفی که طالب صادقی ز نایاب منال پیدا گردد و ان عقده که بسته است و همت بخیال هم وا گردد که ابله افتاد بپای طلبت زهار بایست شاید که همان بیضه برارد پر و بال عنقا گردد
انجام
لعل له عذر و انت تلومه وفقنا الله و ایاکم لمتابعة المعصومین و جنبنا عن اللجاج و الجدال و لاعنساف فی امور الدنیا و الدین بحق ال طه و یس سلام الله علیهم اجمعین
الحمدلله المتکلم بغیر لسان و فم و القائل من غیر تلبسه بلوح و قلم و الصلوة علی افصح العرب و العجم محمد و اولاده المحترم و اللعنة علی اعدائهم الی یوم الندم
انجام
ما حصل به الفعل المنسوب بالالة کالدیانة و هو ما یوجب [...] الامانة العدل عمل رد الی اصل شیء العدول عمل مردود السی غیره الظلم ظهور الالم
طریقه بیرون آوردن کنیت و لقب از اسم به چند وجه نیکوترین وجهی ازین وجوه آنست که مقتدای اولیاء و پیشوای ازکیا فرزند علی مرتضی محمد حنفیه علیه الرحمة و الرضوان
انجام
در سطر اول تکسیر کنیت و لقب و اسم ظاهر گردد بدین نسق ا ب و ا ل ح س ی ن ع ل ی م ر ت ض ی و این اسماء الله از بطن این حروف پیدا شود رضی علیم حسن نایب اول
رب انعمت فز بعد الحمد و الصلوة علی صاحب لواء محمد صلی الله علیه و سلم بر ضمیر منیر ارباب الباب فتح الله علی قلوبهم من حکم کل باب خافی نماند که حکماء علم حرف انار الله مرقدهم در کتب و رسائلی که درین فن نوشته اند
انجام
بالکسر رشته که بنایان بآن طرح عمارت کنند و علمیست که اصل و مدار حساب نجوم است و استخراج تقویم و احکام از ان کنند
اما بعد الحمد و الصلوة نقلست از قدوة الاولیا و سلطان الحکما شیخ شهاب الدین المقبول قدس سره که چهل اسم است از اسماء عظام باری تعالی جل جلاله که هیچکس از بنی آدم نباشد که بدو محتاج نباشد
انجام
این اسم همه روزه خواند بمراد رسد و نام او در زبان خلق افتد و بسی جمعیت بیند یا غیاثی عند کل کربة و مجیبی حاجتست اسم چهلم است که هر که بر خواندن این اسم مداومت نماید هر مراد که خواهد بیابد و هزار اجابت بیند که هیچکس ندیده باشد
اسارون گرمست بدرجه دوم و خشک بسیم دفع سده جگر و شپرز کند و علل از اعضا ببرد و ادرار حیض و بول کند و رطوبات که بر طبقه قربی بصر بود باصلاح آورد
انجام
حرف اسپندان کنده گرم و خشکست بدرجه سیم ذهن و ذکاوة قوة باه را زیاده کند و [...] بن موی سخت کند و دفع سپرز و جرب و عرق النسا و قربا ا مفید است دودش هوام را بگریزاند
الموجود اما بحیث لا یتوقف علی شیء و هو الواجب سبحانه و تعالی او یتوقف و هو المکن شرح تصور ماهیة وجودي بدیهی است بدو وجه یکی انکه این تصدیق بدیهیست که چیزی ما موجود بود یا معدوم
انجام
مادام یکن شرع هرگاه چیزی از غیر خود اثری قبول کند و ان چیز را بقبول کردن ان اثر نسبتی باشد مادام که در قبول کردن ان اثر بود و این نسبت را انفعال خوانند
بدانکه بدن ادمی بمثابه مجموعه ایست و عقل در وی بمنزله سلطان و حواس پنجگانه چون دریچه هایی در وی و عقل از هر دریچه ناظر بوستانیست از دریچه چشم مبصرات را و از دریچه گوش مسموعات را و علی هذا القیاس
انجام
و اگر بارفع احد الجزئین بود نتیجه باشد در باعتبار استثناء عین دود باعتبار استثناء نقیض مانعة الجمع اگر با وضع احد الجزئین باشد نتیجه رفع جزء دیگر باشد پس او را نتیجه دو بوده مانعة الخلق اگر بارفع احد الجزئین باشد نتیجه وضع جزء دیگر بود
بدانکه طبقه ذاکران چهارست و تا سالک بطبقه چهارم نرسد از فکر بی بهره و نصیب باشد و چون بطبقه چهارم رسد انگاه فکر نقاب از روی بردارد و سالک بجمال فکر رسد
انجام
گفت قصد باید کردن تا زحمتی حادث نشود پدر مجنون حجام اورد تا قصد کند مجنون فصاد را گفت ساکن باش تا لیلی را خسته نکنی زیرا که مجنون همه لیلی میدید و لیلی را میدانست و خود را نمیدید و نمیدانست این بیان وحدت اهل توحیدست
بدانکه اول چیزی که حق سبحانه و تعالی بیافرید عقل بود قوله علیه السلام اول ما خلق الله تعالی العقل و عقل را سه معرفت کرامت گردانید اول معرفت خود دوم معرفت حق تعالی سوم معرفت احتیاج او بحق تعالی و از هر معرفتی چیزی در وجود امد
انجام
و چون سالک بدین مقام رسید بیابان اجسام را بتمامی قطع کرد و حجت ظلمانی را رفع گردانید و از هفتاد هزار حجاب که روایت کرده اند که مصطفی صلی الله علیه و سلم فرموده است که میان بنده و حق است از نور و ظلمت تمامی حجب ظلمانی مرتفع گردانید
بدانکه در تمهید معذرت چند قصور ادراک و عبارت اکابر علماء بحث و فکرت تصریح کرده اند که بطریق تأمل و نظر و مباحثه حقایق اشیا و احوال انرا بر سبیل اجمال توان دانست بر سبیل تفصیل نتوان و برین معنی بمثالی [...] کرده اند که بمشاهده معلومست
انجام
و ممکن در این حیات بعضی از اصحاب ریاضت را که از بدن بکلی مخلع شده اند لمعه از ان مرتبه چون برق خاطف ظهور کند و اشارت ایشان بتوحید از انجا ناشی گردد
در بیان مراتب بدانکه هیأت و قابلیات آئینه ذات و صفات حقیقت و خاصیت آئینه انست که عکس ازو ظاهر شود بر مقتضی او ظاهر شود چنانچه در آئینه کج عکس نماید و در طولانی طولانی و در بزرگ بزرگ و در کوچک کوچک و در آئینه مقعر خورد و در محدث بزرگ و ساکن در آئینه متحرک متحرک نماید و
انجام
نه وصفی و جهتی دیگر باشد یا هر چند تأمل کنی و ادراک این وصف کنی اخر الامر منتهی توصیفی شود و محض ذات ان مدرک نشود و این معنی را در تفسیری که در بیان علم تحقیق کرده چرا که فکرت ترتیب امور معلومه است تا مؤدی شود بمجهول
پس بدانکه امهات عوالم یعنی کلیات ان پنجست که حضرات خمس نیز خوانند اول عالم غیب مطلق حقایق مجرده و معقولات صرفه است دوم عالم شهادت مظلق در مقابل غیب مطلق و ان عالم محسوسی است از محدب فلک الافلاک که عرش مسما نیست تا مرکز خاک و میانه عالم غیب و شهادت
انجام
و اگر کسی گوید که عرش با فرش پیش چشم شهود عدم صرف در خیال وجود نیز است باشد و دلیل او کل شی هالک الا وجهه و هیچ تناقض نباشد و اعتدال از طرفین انحراف دور است اینست که جهان بر توست از رخ دوست جمله کاینات سایه اوست
هر ان چیزی که در عالم عیانست چو عکسی ز آفتاب ان جهانست
بدانکه چهار دو چیز فریضه است در نماز هشت از ان شرطست و جهار از ان رکن است و دو فرضست و لیکن نه فرضست و نه رکن اما آن هشت که شرطست طهارت بدن از حدث و طهارت ثوب
انجام
چنانکه ایت الکرسی و ایت [...] و در سفر سنت قراءت فاتحه است و هر سوره که خواهند ختم کند و سنت در حضر طوال مفصلست در بامداد و [...] اوساط در نماز دیگر و خفتن و قصار مفصل در نماز شام
بدان وفقک الله فی الدارین که میت را بسه پارچه کفن کردن واجبست خواه مرد باشد و خواه زن و آن مئزر است و پیراهن و لنگ و مراد از مئزر چادر است و اگر میت مرد باشد با سنت است که پارچه سه زرع و نیم باشد بزرع شرع در طول و در عرض
انجام
چون کسی بمیرد پس وارث او دهان خود را نزد سر میت گذارد و بآواز بلند تلقین او کند منک و نکیر میگویند با یگدیگر که بیا تا برویم که تلقین کردند او را و حجتش را تمام کردند
فصل در توابع منادی است و ان بر چهار قسم است بدل و معطوف [...] حکم مندای مشتقل دارند و [...] اگر اضافه معنویه شدند یا متبوعشان معرب شد منصوبند و الا بس از برای تو است خیار در رفع و نصب
انجام
در او در او ده لغت است و ان اب و ام ان شش قسم مذکور و قلب کردن یا را بتاء مکسوره و مفتوحه و مضمومه و با الف
تقدیر فعل بجهت اصالت در عمل و اختصار به از وصف و مصدر است زیرا که وصف محتاج بمبتداست و مصدر بخبر و مقدما مقدر میشود بملاحظت تقدیم عامل موجزا بجهة افادت حصر و مقدر یا عام است
انجام
مثل مهموز اللام که مشتبه بناقص میشود مشتبه بمثال شود و لیکن در اجوف و مثال مفاعله ادغام و ابدال نشود چون قوول دووری تا مشتبه بتفعیل و افعال نشود
فایده در وصف تلبس بمصدر معتبر است و در اسم مکان و زمان و آلت و اعداد للمبدء لا وجوده فایده موضوع له وصف ذات وصف هر دو است و در مصدر صفت است فقط و در اسم عین ذات فقط
انجام
و گاهی حرف مستقل و ضمیر مشتبه بحرف جزء کلمه شوند چون امد و [...] و ان و گاهی حرف اصلی بحرف شوند چون اکلن و کثیرن و کن و قی علی هذا ما لم یکتب
بدانکه مفرد مذکر غایب اگر ثلاثی است ثلاثی مجرد است و اگر رباعی است اگر در اولش همزه است از باب فعل است و اگر دوم است الف است از باب مفاعله است و اگرسوم است تضعیف است
انجام
و ادغام مثلین متحرکین در یک کلمه که اشتباه نشود و مدغم دیگری و حرکت عارضی ملحق و در اول کلمه و چون حی و استقر نباشد واجب است
در لغات مثلثه علی ترتیب العجمة بتقدم الفتح ثم الکسر [...] تمام و مفاصل [...] کردن بند شدن و بالتا طایفه اثر اثر کردن دنباله جای [...] ال صورت عهد عقار الباء بر بیابان و نیک نیکی کند
انجام
الهمزة او ما و الا فشرطه الصلة لال خلاقا للکسائی مضاف بسوی علم دیگر بوده باشد و ثانی صورت مفرد معرفه باشد و مکرر شود و بعد از ان الحی مذکور باشد در اول دو وجه رواست
از کتاب حکیم مومن است رحمة الله علیه [...] در باب اصطلاحات اهل صنعت حجر عبارت از جر و اعظم اکسیر است و هر یک از حکما چیزی را جر و اعظم دانسته اند و تدبیر آن نموده اند
انجام
آن تمام بچکد و از [...] خشک باقی ماند نگاه [...] مقطرات هم [...] علیحده نگاه میدارد ایضا [...] عرق کبریت [...] و نمک سفید طعام [...] نمک را در آب حل کند
الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام علی خیر خلقه محمد و آله اجمعین اما بعد پس بدرستیکه در وادی غیر صاحب زرع مثل عوام در حالی که اعتماد کرده بودم بر طاهر اقوال حکماء مدت هفت سال و حاصل نشد از آن اقوال مگر ضایع شدن عمر و تلف شدن مال
انجام
از علمای عظامست انواع ریاضات و طاعات بشهور و لام دو اصل [...] بسوی این علوم مگر بتلاوت سوره مبارکه انعام بشرایط و اهتمام و بر شما باد تلاوت این سوره ها بر نصر در صبح و شام به تعظیم و اجلال