سیاهۀ برخی فرامین و اسناد و منشآتی از دوره قاجار است
آغاز
جند این بیاض دل ارا که تذرور نگین پرو بالیست که از جلد نگارین شهپر پر نقش کشور و طاووس پر خط و خالی که در وقت گشودن اوراق از صفحات رنگین چتر ملوّن نمود مجموعه الفت پرداریست که شیرازه بند اوراق دلهای پریشان گردیده و...
انجام
سحری بخواب دیدم که صبا ز در درآید که نوید وصل گویا زدیار دلبر آید بتو مژده باد جانا که شب غمت سر آید در دیر میزدم من که نگار در در آید که درا درا عراقی که تو خانه زاد مایی.
صورت چند نامه است اغلب از عباس میرزای قاجار است و دیگران
آغاز
هو الله لی شانه رب اشرح لی صدری و یسّر لی امری و احلل عقدة من لسانی ایا جود صدر شب تاج لحاجتی فلیس الی صدر سواک شفیع این عریضه ایست نیازمند اراده بنده ضعیف اقل بمحضر شریف خواجه اجل اکرم خدایکان اعظم افخم حارس ملک و ملت...
انجام
بجای دوده حل کرده با اب حیوان سر رشته اند و بر بیاض عارض غلمان نوشته حالی مرتجلا این رباعی گفتم این نور بظلمت ار چه امیخته اند این مشک بکافور چرا ریخته اند ز یکی بچکانند تو گویی که زرنگ دلتنگ شده مردم بگریخته اند ...
سبحان الله این چه گوهر گرانمایه و اختر بلند پایه است که استایان زبان وحی و الهام به سخنش موسوم کرده اند و عقد مصالح امام بنام نامی او مرقوم ساخته این خلفی است از خانواده صنع که بی منت قابله ما ده {...}ابداع بوجود آمده ...
انجام
و پیراهن نشیمن خود راه رحمت و هجوم مردم علی العموم خصوص ظالم متشبه بمظلوم ندهند توقیع گری بدینموجب که از قرار واقع تصدی رفع ظلم و تعدی ظلمه از متظلمان توانند نمود چه {...}با انکه مانع اهتمام تمام و باعث عدم پیشرفت مهام است..
مؤلف
الحسین بن محمد جمال الدین بن الحسین الخوانساري الإصفهاني، المحقق
دیباچه بیاض ریاض طبع چون گشت نوشت این حور ریاض بیاضی گردد قلم سجده شکر فیاض از لطف ریاض طبع نامس کردم تاریخ بخوان زنام اینطرف بیاض بیامیزد نو آیین ساخته و رسولانش را اگر از طراوت ریاحین مضامین نضارت آیین لطافت اشعار...
انجام
قل اعوذ برب الناس بخواند و دست بر سینه فرود آرد و هر بار وضو سازد بقیه اب را به نیت خلاص از وسوسه جرعه بخورد اگر چه ده یا یک بار وضو سازد و بی وضو هیچ وقت طعام و آب نخورد و بدین مواظبت نماید درین فواید بسیارست و برکت بیشمار و...
منشآت دیوانی و درباری از سلاطین و ابوالقاسم قائم مقام فراهانی
آغاز
از دل تنگ برون کردیم تا جای تو باشد اغلب اهل عالم و نسل آدم از دو صنف نباشند یا کاسب معاشند یا طالب معاد بقوه بعشوه عاجل در عیش و قومی بوعده اجل در طی دلها در هوس دنیا بسته و تنها در طلب عقبی خسته ...
انجام
آنکه بایست نیامد از مقتضیات طالع واژگون و گردشهای ناهنجار گردون دونست بیت یار میباید و نمی آید غیر می آید و نمی باید روزگار را دید که چه {...جو بساطها بر چید و چه حقه ها باخت و چه حیله هایی ساخت مصرع چرخ بازی گر ازین بازیچها بسیار دارد آفرین بر ذهن {...}شما که تابعه را بجا نوشته بودند ...
عجر مراتب حمد و ثنا تسلیم بارگاه صمدیکه خامه را در معرکه اغاز ثنایش از نقطه سپهر انداختن است و سخن را در جولانگاه انداز حمدش از خطه با نفس سوخته پرداختن ...
انجام
بر جگر خورده زخم از دندان {....}او هر هلال تابنده لب بی اختیار در سخن مغز سرخش {...} اتشی بده است یخ بسته این ندانم که نغزش از جان بود یا جگر گوشه شهیدان بود نعمت الفت زیاد و خانه محبت آباد باد
بعد حمد موفور و ثنای نا محصور حضرت آفریننده بیچون که بیک کاف و نون سپنج سرای مشحون بآلای گوناگون و دنیای مملو بنعمای از حیطه وهم و قیاس افزون از عالم عدم بجهان وجود ظاهر نمود و پس از شکر و سپاس فراوان و ستایش بی پایان کریم منان...
انجام
بتجویز کاهلی بر همان بهمان تن داده کلاغ پائی چند کشیده فرستادم معذور دارند و اگر قصد قصد حاضر شدن بتعزیه ارباب زاده باشد اشاره فرمایند که برفاقت رفته شود و السلام در رسید دوشاب و غیره بمیرزا عارف الله بعلق تمسخر نوشته مهربان.
آفتاب [...] و شهامتی و جلالتی و اقبال و نثر شوکت و سلامت و مناعت و نبالت و اجلال بندگان [...] المکان [....] المدینة و ایشان [...] هی معطوف عواطف سبحانی مشمول گوناگون عنایات اعلیحضرت ظل یزدانی مقرب الخاقانی ...
انجام
این نیست که رفتار می کنید بهر صورت متوقع است که در عالم دوستیهای قدیم اندک [...] صرف کرده در فصول و [....] و هر چه بر نور لازمه [....] بعمل آورد ...
ارتفاع کوکب طالع مسعود آنم مرکز دایر جود و سر حلقه کرسی نشینان مغنطرات وجود عروه وثقی ارباب معانی زبده نتایج سعود آسمانی بهره مند سعادات دنیا و دین
انجام
گفت ای معدن جود و کرم سرخوش ازین راه بود روح تو بس ز پی عذر زبان بر گشاد مرقد تو مست وجود و کرم حاتم ارواح بود روح تو هر که کرم را به حمایت کشید اخر کارش به ولایت کشید
نامه ایست که از منشی یکی از بازرگانان به اسلامبول بیکی از دوستان خود نوشته چون بنوای شیوای دری پرداخته بود برای اگاهی همزمانان که بدانند پارسی هم زبانی است شیرین و سخنی است نمکین و ما مردم پارسی زبان شیوائی و خوشی و پسندیده
انجام
از رسیدن نوشجات که همراه درند نیازمند خاکسار بود اگاه و آسوده شدم چنانچه برادر والا گهر بخوشوقتی و کامرانی آمده اند البته اگاهی خواهید بخشید
عزیز اوجد حبیب ارشد صدیق امجد سلمه الصمد بعد سلام مستوی و اشتیاق از حد افزون مکشوف خاطر عزیزمان مکتوب مرغوب بدیع اسلوبست [...] قصیده منقوط و شعر توصیفش بعبارت مضبوط مربوط بعد انتظار بسیار فصول جمعیت شمول نمود
انجام
در حین [...] هنگام فرصت از دست ندهد و در تدارک بکوشد که بعد از سالی ماهی عرصه اش مفرد از مطلب [...] اغماض در کار [...] اعتبار اوست زبانه چه قلم شود