منظومه ای است عرفانی در قالب مثنوی، از یکی از عرفای دوره قاجار، رضاقلی میرزای مراغی که مرید کبیرآقا مجذوب علیشاه بوده است. این مثنوی توسط یوسف بیگ باباپور تصحیح و در تهران 1387 نشر اوحدی به چاپ رسیده است
وفا را گفت تا خواندند در پیش / جفا گفت و بر انداز از حضرت خویش خیال خویش را گفتا که بشتاب / بسوی آشنایی بویی چون آب دل بد اصل را بیرون کن از باغ / که باشد هیمه کج درخور داغ
انجام
سلامی از وفا به سرمایه ی ناز / سلامی از صفا پیرایه ی راز ز عنوانش طهور صبح امید / ز پایانش حضور بخت جاوید گلستان خانه ی جان از سوارش / جنان ویرانه ی هجران ز یادش
ای که داری نصیبه از دین گوش کن این حکایت شیرین تار غم خواطرت بیاساید در امید بر تو بگشاید روزی از روزها علی شه دین قبله دین اسمان و زمین مجمعی کرده بود با اصحاب گشت مشغول حرف در هر باب...
انجام
کاتب این کتاب و قاری را این خطابت خطاب و راوی را یک بیک را به لطف خود بخشای همه را زنک دل زغم بزدای یا علی چون تویی امین الله کنه فارغ از خدا درخواه.
چند باش در دیار و منزل {...}در باب روز و شب نالنده و گرینده چون عبر و سخار تا زحسن دلبران کس جدا ماند {...} تا ز فرّ {...}خوش تهی گشت انحباب نرگسی دارد سیاه و لوسنی دارد سفید لاله دارد لطیف و سنبلی دارد بتاب...
انجام
تخت شاهی وپادشاهی ملک بر تو بر زمانه فرّخ باد چون پدر کامکار باش که تو پدر دیگری پرسم و نهاد ماه خورداد بر تو فرخ باد و آفرین باد بر مه خورداد.
دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند پنهان خورید باده که تکثیر میکنند ناموس عشق و رونق عشاق میبرند عیب جوان و سرزنش پیر میکنند جز قلب تیره هیچ نشد حاصل و هنوز یاران در این حال که اکثیر میکنند گویند رمز عشق مگوئید و مشنوید مشکل حکایت است که تقریر میکنند ...
انجام
توئی هر که چون لام الف دم زده گو حرف از یکی جنس ور هم زده گل از غنچه نشکفته در پرده شد سخن بین که در پرده چون گفته شد چه لالای نا سفته بر لعل شد هم آلود لؤلؤ هم لعل شد سکندر بر این چشمه زندگی بشادی بسی کرد فرخندگی
هفت کلید در گنج حکیم فاتحه فکرت و ختم سخن نام خدایست بران ختم کن پیش وجود همه ایندکان پیش بقای همه پایندگان پردگی پرده شناسان کار سابقه سالار جهان قدم ...
انجام
عشاق جگر سوز تو لب تشنه بمردند در وادی حسرت بردیم بسر چشمه ان بادیه پی را از لعل مذابی ثاقب زتمنای رخ ان بت عیار از نکته اشعار در نظم کشی سلسله رشته وی را از در خوشابی.
ای ز راه رستم {...}بی خیر حال از {...}بودی پی دادگر ای نکرده ره بکعبه دوستی از ازل نشنیده بوی دوستی ای نخوانده حرفی از حرف وفا ای نبوده شیوه تو جز جفا ای ندیده نشان از جام عشق ای نبرده بر زبانش نام عشق ای ز ظلمت خانه طاقت خراب ای زسختی {...}دلها خراب....
انجام
غذای خود همه از ملته نرگس تره بشرط انکه ز دیگر غذا بپرهیزد بهفته دگر آن عقد فرود حل گردد که از صلابت او نرّه شیر بگریزد بر دل رموز سرش بیگزاف کبر {...} چنانچه هر که به بیند دور برخیزد.
جنگی است منتخب از اشعار شامل: انیس العشاق (نوزده باب) از حسن بن محمد شرف الدین رامی؛ ده فصل منظوم از همو؛ دیوان بساطی سمرقندی؛ غزلیات شرف الدین رضای سبزواری؛ دیوان سلطان احمد بن اویس جلایری؛ غزلیاتی از همام تبریزی و...
آغاز
حمد و ثنا خالقی را علت کلمته که در مبدا خلقت وجود خاکیانرا بتشریف و نفد کرمنا بنی آدم مشرف گردانید و شکر و سپاس قادری را جلّت عظمته که از آثار قدرت گوهر نفس نفیس انسانرا در سلک موجودات شرف نطق بخشید و عقل سرامده را بر ملایک مقرب بر کشید و محرم اسرار وحی گردانید ...
انجام
ما عاشق ور ندیم و قلندروش و اوباس اندیشه ناموس و غم نام نداریم خاصان در دولت اگر صدر نشینند ما تکیه بجز بر کرم عام نداریم کردیم پسر اندر طلب جام چو دیدیم زین یه بجهان صبح سرانجام نداریم شهباز فضای ملکوتیم چو قدسی در دل غم این دانه و این دام نداریم.
ای استفاد لطف تو اقبال آسمان وی مستعار جود تو انعام روزگار انوار آن زسایه جود تو مستفاد و اثار این زعادت تو خوب مستعار دوش از حساب بند و جهل شده ترا بیتی دو شعر گفته شد از روی اختصار...
انجام
نبیذ و یوسه تو دانی همی چه نیک بود یکی نبیذ و دو صد بوسه و شراب زرنگ گهی بتازد بر من،گهی بدو تازم به ساعتی در،گه آشتی و گاهی جنگ به گاه مستی چونان شود دو چشم بتم که نرگسینی غرقه شود به خون پلنگ.
منتخب رباعیات شاعران ازجمله عرفی، خیام نیشابوری و سنایی است
آغاز
از کسی سخن بگوش هوشم نرسید ذوقی بدل سخن نیوشم نرسید در بادیه طلب بسی گردیدم بانگ جرسی بگوش هوشم نرسید آمد غم و بنشست چو جان در بر ما شادی بکشید رخت از کشور ما...
انجام
با دوست یکی شو که جهان سیر تویی در کسب تویی بجلوه درد تویی وحدتکه دوست را اگر کحرم هم دوست گر دوستت نا محرمی غیر تویی ..
توئی که تیغ ترا شد مسخر آتش و آب {.......}در زلزله در آتش و آب چه باک از آتش و آبت که چون {.........}آتش وآب جام نواست که اندر موافق بیکار {.....}دید دو پیکر آتش و آب ....
انجام
منعم نکنی زمستی عشق زین باده اگر چشیده باشی بر سینه خاک من نخندی گر پیرهنی دریده باشی میشنوی از من انچه گویم تا حرف کرا شنیده باشی
اشعاری است منتخب از شعرای بزرگ ادب پارسی و اغلب دوره صفویه
آغاز
تا پی بردن دل چهره بر افروخته هر چه در خانه ما یافته سوخته بر دل از تیغ جفایت نتوان یافت نشان نا زده زخم به تیر مژه اش دوخته بهر آزار من دل شده درمکتب حسن غیر بیداد و ستم هیچ نیاموخته...
انجام
جنگ کردی با من و دارم امید آشتی با وجود آنکه جای آشتی نگذاشتی جنگ کردي آشتی کن زانکه پیش دوستان این مثل بود که دست اول جنگ و آخر آشتي عاشقان از هیبت تیغ تو سر پیچیده اند جامي بیچاره را چون دیگران پنداشتي .
مردمان جهان همه {...}گشته از بهر {...}جفت زبان خویشتن بباد بر داده انجهانرا بدین جهان داده روی نمی بینی با اولیاء الله اکل الخبز الیابس بالملح الجریس و النوم علی الزابل خیر کثیر مع عافیته الدنیا و الاخرة ...
انجام
و فیه عن علی ع الدعاء مفاتیح النجاح و مقالید الفلاح و خبر الدعاء ما صدر نق و قلب تق و فی المناجات سبب النجاة و بالاخلاص یکون الخلاص فاذا اشتد الفرغ قال الله المفزغ فی عدة الداعي عن النبی ص ...
شب که هر موری به سوراخی رود هر کجا مرغی است بر شاخی رود هر دویی در گوشه ماوا کند هر یکی در استانی جا کند من چه مرغ اشیان گم کرده ام با چه سگهای شبان گم کرده ام ...
انجام
که کنی از رمی خوبان جلوه گاه گاه خطا کردی گهی زلف سیاه که کنی در طاق ابرویی {...} سازی او را قبله گاه مرد و زن.
منتخب اشعاری است از باباافضل، خیام، سعدی، خواجه نصیر و دیگران
آغاز
ای ذات منزهت مبرّا زوجود بر خاک در تو کرده ارواح سجود چون قطره شبنمست بر برگ گلی از کتم عدم هر انچه اید بوجود ای ذات تو بر کلّ ممالک مالک وین راه روان کوی عشقت سالک من مدح تو از کلام تو میگویم انت الباقي و کل شی هالک...
انجام
و ابتدی منها به بیبت المثنوي للحکم المولوي المعنوي بشنو از نی چون حکایت میکند وز جداییها شکایت میکند از نیستان تا مرا ببریده اند از نفیرم مرد و زن نالیده اند.
بنام پادشاه فر اعظم کریم وخالق و داناء اعلم رسولش مصطفی آن سرور دین امامش مرتضی آن رهبر دین {..}بر جان او صد آفرین باد بر اولادش یکایک اجمعین باد...
انجام
این بس جزای کشتن صید که روز حشر حسرت نمی کشید که چرا {...}توست جای تو جسم است {.....}میخواهم از تو آنچه در آب گل توست خون ترا نظری به قدر خموش باش زین که دعوی از طرف قاتل تو نیست .
س سعادت کامله ایجاد کند در زبانا مح ممزج بود و خیر غالب ف نحو است و بلا انگیزد در قلب ص سعادت بخشد در شوله ق ممزج است {..}و غالب در نعایم س سعادت عظیم ایجاد کند در بلده ش نحویست کرای ایجاد کند...
انجام
حائب تبشرنا طورا و تنذرنا و باتباع سبیل الحق تامرنا فیا لها کلما بالغیب تشعرنا لم تقرب بزمان و هی تجزنا عن المعاد و عن عاد و عن {...}
که از ایشان یکی لب شکرین ساخت بتقریر کمال خویش پرداخت که من از نسل شاه زنکبارم اگر خاکم ثریا نام دارم بعمر خود درین کاخ زبرجد کشیدم زحمت آزار بی حد به بحر بر سفرها می نمودم بساط کسب هر جا می گشودم ...
انجام
دعایش با اجابت آشنا شد هماندم از کرم حاجت روا شد بدست شاه داد و گشت غایب بخود درماند شاه از این عجایب بسرعت شاه از ان ویرانه برگشت در معشوق او را براه گشت.
دلی یوسف از او دامن کشیدی زدام آهوان وحشی رمیدی ز افسونی که گردد صد پری رام بنفشه شاه باز سد ره در دام شدی عشق از {...}چاره بردار فرودی حسن نمکین در سر ناز...
انجام
سچهر دون ذلیلم آنچنان کرد که باید گفتگو با احمقان کرد چو نتوانم ضبط خود نمودن جواب این رازها باید شنودن زروز ابدانم عار یابد که عاشق {...}قبول یار باید.
قد سرو سهی در طرف گلزار دهد یاد از نهال قامت یار سنم چون گل رخان سیمین بنا گوش صنوبر چون جوانان خوش بروروش چه آب خضر بخشد عمر جاوید گهی آنسوی گهی در سایه بید...
انجام
دم بدینار دم بخوشی زانکه روزگار وز بحر غصه میدهدم غوطه دمبدم دستم بگیر تا که بالطاف لطف تو از موج خیز حادثه شاید که وارهم تا در فضای عالم هستی باز کن بر پای بیستون بود این نیلگون حیم...
اگر میل تو را باشد بقربت دهم سرمایه از بهر تجارت سفر از بهر آدم اعتبار است کل ار خواهی نیاید گفت خوارست اگر خواهی بچشم آیی حفر کن اگر خواهی زچشم افتی حذر کن..
انجام
به رقم طلب کردند تپاب زجا جستم آبود در خواب لب کشتی یکی از اخوان ستانه نظر جانب دریا کشانه بگفتم چیست فرمان ای برادر بگفتش خونش تماشائیست بنگر.
که زیر چرخ سپهر کهن / نماند کس و بماند سخن زکس یادگاری برد شعر و بیت / نماند خبر مدحت اهلبیت چه بودم ز مولای آل رسول / مرا التماس وی آمد قبول
انجام
نویسنده سوای خدای کریم / بیامرزد یا رب غفور رحیم تو خواننده را نیز رحمت کنی / نصیبش بفردوس جنت کنی شنونده او نیز رحمت پذیر / زهر کس که باشد ز برنای پیر
کله بر باد داده چرخ گردن / که شد از خار خار آن دلم خون نصیبم بود از باغ پوستی / نه سیبی بلکه از باغت نصیبی همانا سیبی از این باغ در شباب / ز دست انداز باد افتاده در آب
انجام
ز رنگ لاله گون اشک می ناب / چو روی گلرخان در عالم آب گلستان بتان از رشک رنگش / زلعل لب سری در زیر سنگش ربود آن سبب را و قوت جان کرد / پس آنکه هجره روزی رسان کرد
قدسیان چون بخاک بوس آیند / کردی از بالشان نفسانی صبح چون خادمان بدامش شرم / بوسه از آستان بیفشانی گر غباری ز دامن مهرش / بر جگر خستگان بیفشانی
انجام
بدور سرعت {...}بندل یار زدند / سؤال احسان همدوش چون خواب سلام ز بی نام کس {...}حکایت است ناوس او / به تن ز شهرت {...}صمصام چو خشمها زده دام آهن فکند / که مرغ ناوس او را در آورند بدام
مثنوی داستانی عشق خرم به زیبا و بعضی جنگها از شاعری گویا از قرن یازدهم و ساکن هند ، احتمالا محمد فدائی باشد تاریخ سرودن آن را شاعر به نظم چنین گفته : خرد را شد چو تاریخش حواله /بگفتا خرم و زیبا رساله ، که باید 1161 باشد . مثنوی بدین نام نیز در بمبئی بسال 1329 و 1331 و در تهران سال 1325 چاپ سنگی شده
جنگی است در نظم و نثر فارسی ، در آن از هفت منظر ، رساله خوش بهار ، محمود و ایاز ، مشابهات طغرای مشهدی ، نفس سوخته میر شریف ، افسانه دختر افلیج ، فهرست کتاب سلیمان نامه ، مقدمه فهرست سلیمان نامه که به نوشته ذریعه اصل از طغرای مشهدی است و زلالی خوانساری مقدمه آن را نوشته و مطالبی دیگر
حافظ ز دیده دانه اشکی همی فشان/ باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما/ دریای اخضر فلک و کشتی هلال/ هستند غرق نعمت حاجی قوام ما
انجام
اگر عکس رخ و بوی سر زلفت نبودندی/ که بنمودی شب دیجور نور از طور موسی را/ چو لاف عشق زد سلمان هوس دارد که بر یادت/ به مهر دل کند چون صبح روشن صدق دعوی را
جنگی است به نظم و نثر به زبانهای فارسی و ترکی ، اشعاری از کلیم کاشانی ، عرفی شیرازی ، نابی افندی ، نشاطی و سلیم محمد دارد ، در بعضی صفحات آن تاریخ 1139 و 1138 دیده میشود ، صفحات آغاز آن مرقعی است که شعر منسوب به حضرت علی علیه السلام است بخط محمد رضا انسی النسب که آن را با خط نستعلیق زیبا در سال 994ق. در قسطنطنیه برای سلطان مراد نوشته و احتمالا الحاقی است و مربوط به این جنگ نباشد.
آغاز
بباغ بی رخ ساقی مکش پیاله عبث/ روان مکن بط می را بموج لاله عبث
انجام
دخل بی جا همه جا در سخنم می آید/ این...لازم شیرینی گفتار من است
کتاب مجموعه منتخبی از ابیات ابوالفرج رونی، حکیم عنصری، ناصر خسرو، مسعود سعد سلمان، رباعیات خیام، عثمان مختاری غزنوی،امیر معزی، رضی الدین نیشابوری، ارزقی هروی، عبدالواسع جبلی، حسن غزنوی،اسیرالدین اخسیکتی، سنائی غونوی، ادیب صابر است
آغاز
بادبان بر کشید باد صبا / معتدل گشت باز طبع هوا / خاک دیبا شد ست بر صورت / جانور گشته صورت دیبا
انجام
مهر افزایم گر چه بود کین افزای / در تیغ و درد به گردد از سر تا پای / خود چو گهر در دل او سازم جای
جنگ اشعار فارسی است دربرگیرنده اشعاری از حافظ ، جامی ، خسرو دهلوی ، سلمان ساوجی و دیگران ، گردآورنده باید از معاصرین نور الدین جامی باشد چون اشعاری که از او نقل میکند با عباراتی چون (و له متع المسلمین بطول حیاته) و (وله دام عزه) همراه است
آغاز
حافظ ز دیده دانه اشکی همی فشان
انجام
چو لاف عشق زد سلمان هوس دارد که بر یادت/ به مهر دل کند چون صبح ر.شن صدق دعوی را
چون که این آیت به گوش او رسید / شد برون از حجره او را کس ندید
انجام
[...] ندارم که ببینم نجد را ماوای خویش / گر نیابم دانه خود وای من صد بار وای / نجد می گویم و ز آن قصدم زمین یثرب است / که آفتاب [...] خورشید گرم مغربست
طلب ای عاشقان خوش رفتار طرب نیکوان شیرین کار تا که از کعبه بین در خمار زین سه پس دست ما و حامی یار
طلب ای عاشقان خوش رفتار طرب نیکوان شیرین کار تا که از کعبه بین در خمار زین سه پس دست ما و حامی یار
طلب ای عاشقان خوش رفتار طرب نیکوان شیرین کار تا که از کعبه بین در خمار زین سه پس دست ما و حامی یار
طلب ای عاشقان خوش رفتار طرب نیکوان شیرین کار تا که از کعبه بین در خمار زین سه پس دست ما و حامی یار
طلب ای عاشقان خوش رفتار طرب نیکوان شیرین کار تا که از کعبه بین در خمار زین سه پس دست ما و حامی یار
طلب ای عاشقان خوش رفتار طرب نیکوان شیرین کار تا که از کعبه بین در خمار زین سه پس دست ما و حامی یار
انجام
همیشه در شب عالم دری از نیمروزی گشاید با مدام در عالم از نور او نیمروز باشد عنصر بضم عین عرعر در حق است معروف [...]بفتح میم و سکون عین مهمله
نوباوه گلبن جوانی عشق است* سرمایه عمر جاودانی عشق است
چون خضر گر آب زندگانی خواهی * سرچشمه آب زندگانی عشق است
انجام
قال الله یا ابراهیم کی عبدا فاسترح یعنی لا یمکنک الا و لعبد تکون عبدالله حرا عما سواه اذا شرع العبد فی العمل فهو بین القبول او الرد و اما اذا رمی العبد نفسه بین یدی ربه و طرحها عند بابه فقیرا ذلیلا فهو مرحوم بلاشک الله
للقلب و یتنور قلبه بانوارها فبذلک النور یصح منه ان یقول لا مطلوب الا الله فهذا [...] لا تنزل وهذه الاداب تلزمه مادام یحتاج الی ذکر اللسان اما اذا استغنی بذکر الفلب
انجام
و یبقی وجه ربک ظهرت لمن افنیت بعد بقائه فصار بلا کون لانک کنت و هذا التوحید الغنائی مکتوم و افشاؤه افشاء سر الربوبیة و افشاءة الی غیر اهله کفر
آمد بر من قاصد آن سرو سهی *آورد بهی تا نبود دست تهی
من هم رخ زرد خود بدان مالیدم*یعنی ز مرض نهاده ام رو به بهی
انجام
شد آن جان جهان دامن کشان چون از چمن بیرون*برون شد جان مرغان چمن گوئی ز تن بیرون
گر آئی سوی من چون جان پس از مردن*روان چون خازن تن آید تن من بی کفن بیرون
عزیز اوجد حبیب ارشد صدیق امجد سلمه الصمد بعد سلام مستوی و اشتیاق از حد افزون مکشوف خاطر عزیزمان مکتوب مرغوب بدیع اسلوبست [...] قصیده منقوط و شعر توصیفش بعبارت مضبوط مربوط بعد انتظار بسیار فصول جمعیت شمول نمود
انجام
در حین [...] هنگام فرصت از دست ندهد و در تدارک بکوشد که بعد از سالی ماهی عرصه اش مفرد از مطلب [...] اغماض در کار [...] اعتبار اوست زبانه چه قلم شود
مجموعه ایست مشتمل بر آثاری گزینش شده از نویسندگان مختلف چو صائب،نظیر مشهدی و غیره و در ابتدای نسخه قطعاتی منثور از ظهیرا تفرشی به نام چمن سخن و عبدالرازاق کاشی آمده است.
نسخه شباهت دارد به بیاض چمن سخن ظهیرای تفرشی که در كتابخانه ومركز اسناد مجلس شوراي اسلامي - جلد 36 فهرست شده است اما سرفصل مطالب با هم مطابقت ندارند.
آغاز
تبارک احسن الخالقین این چه لعبت موزون و پیکر همنوایست که کبکان خوش خوان
انجام
بخواب زاهدان چو خواب صیاد/ از بهر گرفتار ری صیدیست
بیاضی است شامل اشعاری از شاعرانی چون
صادق،محمد کامل البخاری، الحصاری، راجی،امینی،عیسی،قاضی عنایت الله،سپندی سمرقندی،عاجز،ملا محمد امین،قآنی،قاضی اسماعیل،عصمت،فضلی،قاضی کلان
آغاز
برو زاهد به امیدی که داری/ که دارم همچنان امیدواری
انجام
بجمال مبارک حضرت بزرگوار مشرف گردیدم خداوند مبارک گرداناد آمین
بیاضی است شامل آثاری از شعرای بزگ چون : اسکنر نامه حسین ثنائی، ساقی نامه ثنائی، دیوان طالب آملی، دیوان قاضی نور اصفهانی، دیوان خواجه حسن ثنایی، دیوان عرفی، دیوان فیضی، رباعیات علوی، رباعیات صائب، رباعیات خیام، روشنایی نامه ناصر خسرو، مناجات نامه انصاری و نصیحت نامه عطار
بیاضی است شامل:داستان عشق و حسن،محبوب القلوب،اشعاری از عصمت بخاری، جامی،رساله ای از محمد بن درویش البلخی در انشا،اشعاری از شیدا،حاذق،کمال الدین،سعدی، فضولی،خواجوی کرمانی،بیدل، امیر خسرو،رساله ای بجهت محبوب و ...
بیاضی است شامل شعر و نثر از جمله:اشعاری از جامی،بیدل،حاذق،امیر عمر خان،امیر خوقند،نوایی،ناصر علی،در مدح برهان الدین السمرقندی،معمیات مولانا شهاب الدین،فالنامه مولانا مقفی و ...
بیاض است شامل چند مثنوی به این قرار: مثنوی سوز و گداز نوعی، مثنوی علی رضای تجلی، مثنوی میرو الهی قمی، مثنوی نسب نامه بهبودی،سراپای مهری عرب، قضا و قدر سلیم
آغاز
کیم من تا به دمت لب بگشایم/ سرود عرض حال خود سرایم
اثر شامل اشعاری پراکنده ای است از جمله، اشعاری از حافظ، اشعاری از مثنوی نل و دمن، ساقی نامه محمد فضولی، ساقینامه میر رضی، ساقی نامه ملامرشد، ساقی نامه اقدسی، بخشی از خسرو و شیرین نظامی
آغاز
بعد از اینم چه غم از تیر کج انداز حسود/ که به محبوب کمان ابروی خود پیوستم
انجام
گر آهوی بیایان گرم خیز است/ سکان شاه را تک نیز نیز است
مقاله ها و سخنرانیها - مجالس و منابر - متون وعظ و خطابه
آغاز
حسین تشنه لبدن بزجدایق تمام اهل بیت مصطفی یق مرخص قیل کیدک کرب بلایه اول سنک بزلری اولدور رضایق یزید اولدرمه زین العابدینی یزید اولدورمه زین العابدینی سلم ایتدین بزی سالدی جفایه نه زیر سنک علی المرتضی یه گفت زینب آه جدّا حال فرزندان نگر ...