داستان قدیمی یوزاسف و بلوهر هندی است همراه با بعضی اشعار فارسی ، این داستان بصورتهای مختلفی روایت شده ، ابن بابویه در اکمالالدین و علامه مجلسی در مجلد هفدهم بحار آورده و بعضی ترجمه نموده و برخی بصورتهای مختلف روایت کرده اند ، نسخه ای از همین اثر در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران وجود دارد و در فهرست آن کتابخانه 13/ 3273 یاد شده است
عنه الشیطان و اذا تمضمض نور الله قلبه و لسانه بالحکمة و اذا ستنشق امنه الله من النار ورزقه رایحة الجنة فاذا غسل وجهه یبیض الله وجهه یوم تبیض وجوه و تسود وجوه فاذا غسل ساعدیه
انجام
و فی الحدیث من اذاغ فاحشة کان کمبتدیها و من غبر مؤمنا بشئ لا یموت حتی یرتکبه یعنی هر که فاحش کند گناهی را قال صلی الله علیه الصدیق ثلثة حبیب النجار مؤمن ال یس و حرقیل مؤمن آل فرعون
ما قاله الشیخ مغامس یمدح علیا (ع) و هذا شرح القصیدة و قال ایضا یمدحه علیه حدثنی من اثق به قال کان الشیخ مغامس رحمه الله تعالی قد اتخذنی کالولد و کان بی برا شفیقا
انجام
لقد حاولت قربک و التدانی فلم ادرک بما حاولت حاجی
و لجت فی الغرام علیک نفسی فما اغنی اهوای و لا لجاجی