و بدانکه لفظی که مستعمل در معنی موضوع له باشد آنرا حقیقت گویند و اگر مستعمل در غیر موضوع له باشد لعلامة یا قرینه عدم اراده معنی موضوع له مجاز گویند و مجاز بر وزن مفعل است که اسم مکانست
انجام
و افتاب اگر چه ظاهرست اما حجت بینه ظاهر نیست بحس بصر بنابرین وجه شبه که ما به الاشتراک است میل طبع و ازاله حجاب باشد که لازم حلاوت و ظهورند
روایتست از حضرت رسول صلی الله علیه و اله که ان حضرت فرمود که هر که خدا را باین نامها بخواند مستجاب گرداند خدای عزوجل دعای او را و اگر خوانده شود ایندعا بر تخته اهن گداخته شود ان اهن باذن خدای عزوجل
انجام
و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم لا ملجأ من الله الا الیه و حسبی الله و نعم الوکیل و اسلم فی راس الشهبا فیها طالسلسبیلا و یکتب و صلی الله علی محمد و آله الطیبین و اسلم فی راس الشهبا لها طالسلسبیلا
الاولی من المعلقات السبع لامر القیس في محبة عنیزة و عدد ابیاتها تسع و سبعون قفا نبک من ذکر الحبیب و منزل بسقط اللوی بین الدخول و حومل فتوضح بالمقراة لم یعف رسمها لما نسختها من جنوب و شمال وقوفا بها صحبی علی مطیهم یقولون لا تهلک اسی فتحمّل..
انجام
و اله السادي الاطهار اهل عبا و صحبة الاکرمین القادة النجبا و کلّ شخص الیه کان منتسبا ما رنحّت غدبات البان ریح صبا و اطرب العیس حاوی العیس بالنغم....
فصل فی معرفه الکواکب الثابته التی تنقش علی الاسطرلاب لیوخذ الارتفاع بها فی اللیالی عند الحاجه الیه وها انا اصف لک ما هو الاشهر منها واحد بعد واحد نستصح عندک و لاتوتاب عند اخذک الارتفاع
انجام
قال هناک رحمه الله فیکون اکبر الثوابت ثمانیه و تسعین مثلا وسوس مثل الارض و اصغرها عشره امثالها و ثلث مثلها و قد بان من مباحث هذا الباب ان اعظم الاجرام الشمس ثم کوکب القدر الاول من الثوابت ثم المشتری ثم زحل ثم باقی الکواکب الثابته ثم المریخ ثم الارض ثم الزخرخ ثم القمر ثم العطارد و هو اصفر الکواکب
الفصل العشرون عن الباقر علیه افضل الصلوة و السلم قال من انعم الله علیه نعمة فیؤدی شکرها استوجب المزید و لن لم یظهر بلسانه الفصل الحادی و العشرون فی الاخلاص لقلب لله سبحانه
انجام
و لیس عند آل محمد قلیل و لا کثیر فانطلق علی (ع) الی شمعون بن جان الخیبری فافترض منه ثلاثة اصبع من شعیر فکان صدق مولانا علی و فاطمه علی المسکین و الیتیم و الاسیر