الجد و ما بعده الی مفرد فصول و هی فی اللغة یطلق علی الکلام نحو کلمة الله هی العلیا ای کلامه و علی الشهادتین یقال قال کلمة الشهادة و علی القصیدة کقولهم افصح کلمة قالتها العرب کلمة لیبدا الاکل شی ما خلا الله باطل و کل نعیم...
انجام
و انما قلبت الفا لانها مشبهة بالتنوین و هو یقلب الفا فی الوقف نحو رایت زیدا و اما فی حالة الرفع و {...}فیحذف فی الوقف علی الاسم فکذا نون التاکید اذا کان قبلها مضموما او مکسورا او لم تقلب ...
اصل اختلف الاصولیون فی دلالة النّهی علی الفساد فی العبارات و المعاملات و عدمها علی اقوال قبل الشروع فی تنقیح المسئلة {....}من تمهید مقدمات المقدمة الاولی فی تحریر محل النزاع و نتکلم فیها فی جمیع الالفاظ المذکورة فی عنوان المسئلة من النهی و العبادة...
انجام
فلا یجری النزاع المذکور فبذلک {...}یجوز لکنک فی تخصیص العام بخبر الواحد بالتزامه فبذلک ای فی المفتر بان یقول بجواز تفسیر العام بخبر الواحد {...}المفتر لیس مخالفا مع العام اصلا بخلاف المختص فانه مخالف مع العام فی بعض الافراد فی الظاهر اصل.
الاصول و ایات الاحکام و ما جاء فیها من السنة و انعقد علیها من اجماع و بالجملة کل ما دلّ علیها دون ما لا یختص و ان توقف علیه العلوم العربیة و الکلام فی تعریف الفقه و ما اوارد علیه فی اخذ العلم و تعریف الاحکام و ما اجیب به و ما یرد علی الاجوبة و التخلیص عن اصل ...
انجام
ان المنفصلة فی الاوامر حقیقة فی منع الخلود و لا تنزل علی ارادة منع الجمع الا بقرینه و منها فی و تستعمل فی معان انها هابن هشام و صاحب القاموسی الی عشرة منها الضرفیة و هی عبارة و لا عن کون ما قبلها منصرف فیها بعدها و کون ما بعدها ضرف لما قبلها.
اختلفوا فی دلالة النهی اه ینبغی قبل النزاع فی المرام توضیح لمقام برسم امور احدها ان لمط ان دلالة النهی علی الفساد فی العبادات او مط علی القول بها لیس من جهة وضعه لذلک بل لاستلزام مدلوله ذلک او لفهمه من لمقام جسما یاتی لقول فیه ...
انجام
المجتهد المفرض او عن مقلدیه فان کانت صادرة عن المجتهد فاما ان یتصم الیها حکم الحاکم اولا اما علی الاول فقد نص جماعة بعدم نقصه و یعلل ذلک بوجهین احدهما انه قد اعتضد الفتوی ح بالحکم و تقوی به فلا یجوز نقضه بمجرد الفتوی الثانی و اورد علیه فی النهایة و منیة اللبیب بان حکم الحاکم تابع لحکم الشی فی نفسه لا متبوع له اذ حکم الشی عند نالا یتغیر من جهة حکم القای و عدمه...
کله بر باد داده چرخ گردن / که شد از خار خار آن دلم خون نصیبم بود از باغ پوستی / نه سیبی بلکه از باغت نصیبی همانا سیبی از این باغ در شباب / ز دست انداز باد افتاده در آب
انجام
ز رنگ لاله گون اشک می ناب / چو روی گلرخان در عالم آب گلستان بتان از رشک رنگش / زلعل لب سری در زیر سنگش ربود آن سبب را و قوت جان کرد / پس آنکه هجره روزی رسان کرد
کتاب المکاسب و فیه المناهج منهج اول فی المقدمات ینقسم الاکتساب بنفسه الی الاستحباب و الاباحة و الحرمة و الکراهة کاحیآء الموات و صنائع الانبیاء و حرفهم و البیع و القمار و الحیاکة و باعتبار المحل الی الثلثة الاخیرة کبیع الخمر و الاکفان و الا لبسة و باعتبار الخارج الی الوجوب کفائیا کما یتوقف من المکاسب نظام امر الخلا ئق...
انجام
و ان کان الدین فی دمة المولی لتعلق له بالمرهون یصح معه الظرفیة فلا یکون فی الفا لظاهر اطلاق اقراره و لو قال فقد فی تمنّه الفا فقد اقر علی نفسه بالف قرضا و{...}فقد فی تمنه لنفسه الفا قبل {..}و سئل هل فقد هو شی {...}فان قال نعم سئل هل کان.
الحمدلله الذی فرض حج البیت علی من استطاع الیه سبیلاَ و اعدّ لمن اطاع امره و حمل مشاق هذا العمل نفسه اجراَ عظیماَ و ثواباَ جزیلاَ و دعا الموسرین الی معاودة الحج فی کل خمس سنین تعظیما لشان البیت الشریف و تنجیلاَ و الصلوة و السلام علی سیدنا محمد الذی...
انجام
و اجعل باقی عمری فی الحج و العمرة ابتغاء وجهک یا ربّ العالمین و صلی الله علی محمد و اله الابرار الطیبین الطاهرین و السلام علیه و علیهم و رحمة الله و برکاته ابدالابدین ...
مولف در دیباچه نام اثر را بصراحت آورده و ماده تاریخی در تاریخ تالیف اثر بصورت شعر آورده و آن (داستان عشق مقبول انام) که در نسخه مطابق 1264 دانسته شده ، اگرچه در حساب ابجدی این ماده تاریخ 860 میشود
الحمدلله رب العالمین و العاقبة للمتقین و الصلوة و السلام علی رسوله محمد و آله اجمعین بدان اسعدک الله تعالی فی الدارین که جمله افعال متصرفه و اسماء متمکنه از روی ترکیب بر دو گونه است.
انجام
بر وزن انفعال است بدان که هر فعلی که بر این وزن آید لازمی باشد الانفطار شکافة شدن تصریف انفطر ینفطر ...انفطار
الحمدلله رب العالمین الرحمن و العاقبة اللمتقین و الصلات و سلام علی رسوله محمد و آله و اصحاب اجمعین لفظ بسم را چرا مقدم کرد از لفظ الله بگو زبان بنده ملوث است
انجام
بعضی گفته اند که هفتاد آدم بودند به قول بعضی که فرموده اند پانصد هزار آدمان بودند و از ایشان توالد و تناسل نبود [...] و بیست و پنج هزار سال در جهان بودند [...]