پاسبانش ملاذ اهل دانش آستانش از لمعات آفتاب اقبالش کوکب طالع و اصحاب ضلال و بال مختفی و از {....}غمام انصافشف شغله اعتساف ارباب ظلام بر وجه کمال منطفی خاتم حاتم آثارش مصور {...}که بر صحیفه خیال مهندس بی سرمایه نقش بندد...
انجام
مامون و خدام اورا بر در سرا ایستاده دیدم محزون و گریان و جامه دران مامون میگفت که یا سیداه فجعت بک بعد از ان تجهیز و تکفین امام هدایت قرین قیام نمودند ودر جانب قبله هارون بحفر مرقد منور مشغولی کرده من در انموضع حاضر شدم و مامونرا بر فضیلت امام اطلاع دادم گفت
الحمدلله ربّ العالمین و العاقبة للمتّقین و لا عدوان الّا علی الظالمین و الصلوة و الّلام علی خیر خلقه محمد و آله اجمعین امّا بعد خلق الله تعالی خلق شجرة و لها اربعة اغصان نسماها شجرة و له الیقین ثم خلق نور محمد ص و اله فی حجاب من درة بیضاء مثله لمثل الطّاوس و وضعه علی تلک الشجرة ...
انجام
و عشر مرات اعوذ بالله ان یحضرون انّ الله هو السمیع العلیم فانّه قدور و فی الاخبار انّهما سنتان و اجبتان و ان نسیتهما فی وقتیهما فاقضهما و قل مائة مرّة بعد صلوة المغرب.
الحمد لله رب العالمین و صلی الله عی سیدنا محمد خاتم النبیین و علی اهل بیته و اصحابه المنتجبین و علیهم السلام اجمعین اما بعد فانی اطال الله بقاک و ادام عزک
انجام
لایقوم بحفظ العشره فما فوق و قد ینقطع بهما ذوالنفس القویه و العدم فی العلوم العربیه فی
مرفوعا و کذلک احواه و هناک ما ذکر {...}ذلک و رجال و رایت زیدا و رجالا و {...}بزید و رجال فزید مفردهما منصرف و رجال جمع مکسر منصرف قوله جمع المونث ...
انجام
ینظر الی شرط مع تقدم الشرط فیقول ان انه {...}لا {...}و انما {...}ذلک لانه یمکن اعتبارها{...}فقوله و{...}لاتیتک جواب القسم فلذلک {...}و نون التاکید و جواب الشرط و یلزم دخول{...}
فلیبطل عبرة قد حکم و لا یمکنه ابدا الاشتراک فی المناسبة و ابوحنیفه باستراط النقایض الا فی النقود و یعلل ذلک {...}عن بیع الکالی بالکالی و لا یطرد فی سایر الاعیان و الشافعی یعلل بحریم المطعوم سبب الطعم و مناسبته {...}طریق تحصیله ...
انجام
و المحل مهیا للطلاق عند وجود الشرط و لیس بشرط فی حال التکلم الا اهلیة العاقد لصدور السبب منه فکما لا یشرط صفات المتکلم عند وجود الصفة و الشرط حتی {...}و ان کان الزوج مجنونا عند الدخول فکذلک.
ای عزیز بدانکه ملک عریض که و جنته عرضها کعرض السموات و الارض مسکن آن کسانی است که بمقتضای و من یطع الرسول فقد اطاع الله کردن اطاعت در فرمان متابعت در آورده
انجام
و منع او نخواهد بود و اگر از جهت توهم ریا منع کرده شود این خصوصیت باین حال ندارد بلکه در فریاد و رقص صوفیان این زمان این توهم بیشتر می شود و الله اعلم
لو یروم القطنی المثارجنا حا لا عارته قلبها المذعورا اوقفوها علی الجسوم اللوا تی عبرذ للبیظ روضة و غدیرا فغمر ذالدموع دمعا و لو لم غسلن تلک النحورا و علی نسبحها النجوم قتیرا یبلغن المهدی عسی و شکر ی قل في انها تضیف الصدورا ...
انجام
و متی اخذت فیه شرع النهار في القصر الی ان تصل الی مطلعها الاعتدالي اذا تبین لک ذلک فاعلم ان من کان ورآء خط الاستوآء صیفهم شتآء لمن کان دون خط الاستوآء کما ان صیف من کان دون خط الاستوآء شتآء لمن کان ورآء الخط الاستوآء و شتائهم صیف لهم...
المراد من و کذلک شرک {...}نصرانیا او العکس فاصقه ثم لم تمت المعتق {...}قد دخل و ملة المعتق او وافقه المعتق في الملد قبل الموت و ترکنا اذ لیس مروة علی المختارانتقل ملی {...}ملة اخری من غیرالاسلام و لا یکون {...}الا الانتقال من الاسلام ...
انجام
و وادی ازال لا یکون مثالاَ نسیم بها یشفی تعلیل تشاقه و ما جارو صفا من راه مالا و اهل {...}طبع الکرام سماتهم {...}للضیق النزیل {...}فعند نزیل خاضعین بقوله و عند ذکر الشاهدین {...}اذا ما جئت {...}لیلها بدا شوقا فکان هلالها....
قوله قدس سره الاصول الفق ما یبتنی علیه الشی الخ قد جرت عادت الاصول لبین بتعربف اصول الفقه بکلا معنییه الاضافی و العلمی
انجام
فی کل مسئله مسئله و ان اعتبر عنها بتلک العباره الاجمالیه فانها اجمال فی الصوره و تفصیل فی الحقیقه بخلاف علم المقلد فانه عن دلیل اجمال محض غیر ملحوظ فیه شی من التفصیل و هو ظاهر و اعتبار و التفصیل
باشد بروینده آن لازم باشد که مثل ما قیمت آنرا تاوان بکشد. باب ششم در شرکت است و آن عبارتست از اجتماع {...}مالکان در یک چیز بر وجه مشاع نه مفروز سبب ان درهم ریختن چند مالست بر وجهی که از هم جدا نتوان کرد خواه طلا یا نقره باشد و غیر ان و....
انجام
حواله بچیزی که مثل نیست بثمن در مدت خیار و اگر محال علیه ادا نماید مال حواله را بعد از ان آنرا از محیل طلب نماید و محیل دعوی کند که او را آن مال بوی و اوف یبوده قول محال علیه معتبر باشد یا سوگند و اگر حواله کند کسی که او را چیزی .
حق الشفعة و ان وقعت المهاشحة قبل الابطال لم یبطل الشفعة سوا کان قبل الطلب و بعده و فی شرح له بانه اذ الاقامة بیع فی حق الشفیع اذا {....}بعذ الفیض فاما اذا {...}قبل الفیض فانها یکون بیعا فاسذا و لا شفعة فی البیع الفاسد و رواط الافالة قبل الفیض قبیح بالاجماع فعلی هذا لا...
انجام
الاجازة فانه یحکم له و ان لم یقیم {...}انه فی ید المدعا علیه لان الطاهر بما ذلک للسبب من العصبیة و نحوها الخامسة قوله و ان یقل هو لی لم یصح هذا وفاق و قوله و ان لم یقل اطالیة بالرد و عند{..}بالله فی احد قولته لا یصح الا ان یقول و اما اطالته بالرد السادسة قوله و قد تقدم الکلام فی الانظار بالفرض.
حمد و سپاس بقیاس مر واجب الوجودی را که دلیلست بر وجوب وجود او احتیاج ما سوآء و ذات اقدس او منزّه است از کل اشیاء و آفریدگاری که صفات مقدس او در اوهام و افهام انس و جان نگنجد که و لا یحیطون بشیء من علمه الّا بما شاء وسع کرسیه السموات و...
انجام
م ندهند اکبر را پس اگر مد دهند بانکه بگردد جمع که آن اکبار است یعنی خدای بزرگتر اند باطل است هفتم باین ترتیب گفتن است گس اگر بر عکس بگویند یا لفظی زیاده کنند اگر چه بمعنی درست باشد باطلست مثل الله اکبر من کلّ شیء باطل است هشتم باید انچنان بگوید که خود بشنود و پس اگر دردل بگذراند و بتلفظ در نیاورد باطل است ..
و دیگر روایت کرده است که چون حضرت امام حسن علیه السلام مشرف بر وفا می شد حضرت امام حسین گفت ای برادر میخواهم که حال ترا در وقت احتضار بدانم پس حضرت امام حسن علیه السلام فرمود که من از رسول خدا منع الله علیه و آله شنیدم که میفرمود که عقل از ما اهل بیت مفارقت نمیکند...
انجام
از موسی و ان خوف و غیبت است و سنتی از عیسی و ان خلاف کردن مردمانست درباره او و سنتی از ابوب و ان فرج و کسادات بعد از بلا و سنتی از محمد و ان خروج سیف است و بسند معتبران روایت کردهاند که نرجس خاتون روایت کرده که من نزد