فی النهی النهی هو طلب ترک الفعل او فی الفصول لفظ النهی عزة و {...}عبارة عن طلب المعانی من الدافی ترک الفعل علی سبیل الالزام فخرج الدعآء و الالتماس لعدم الوصفین و الکراهة لعدم الالزام و من ادخلها فیه اسقط من الحد و المراد بالفعل مطلق الحدث اعنی مدلول المصدر علی ما سبق فی حد الامر فدخل نحو لا تترک باعتبار الترک...
انجام
و این معنی در محل نزاع حاصل است چه هر که تصور حقیقت {...}واجب و قبیح کند {...}باعتبار امری دیگر داند که از اخلال و فعل آن عقل نفرت گیرد اما سبب فصول علو عقل در این احکام بخلاف دیگر بدیهیات پوشیده کی معانی الفاظ و حد و قضا باشذ اصل هر که قادر بود بواجبات عقلی و عالم بود بتفصیل نتایج و از آن مستغنی اخلال بفعل واجب و قبیح بکند و این معنی ..
الحمد لله رب العالمین و العاقبة للمتقین و الصلواة و السلام علی محمد و آله اجمعین فریاد که جان خون دل از دیده گشاد کز آتش غم جان حسین شد بر باد از چشمه به چشم مردمش آب دهند گر زانکه یزیدش از فرات آب نداد تشهد ان خالق الارض و السمآء و نشهد الرسل و خاتم الانبیآء و شلّم
انجام
جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل کشتند پی عماری و محمل شتر سوار یا انکه سر زد این عمل از امت نبی روح الامین ز روی نبی گشت سرمشار وانکه زکوفه خیل الم رو بشام کرد نوعی که عقل گفت قیامت قیام کرد
و لا یری هشاما بن عمربن الانسان حر لا تبخرا محله{...}ابن الراویدی {....}فی الجسمة و هو فی القلب و الجوارح مسخرة له {...}هو الجسم و الروح {...}سواری هو ما فی القلب من الروح ..
انجام
قلت بل ان طهر الکفر فیها من عبر جوان فهی دار کفر و لو طهر فیها الاسلام علی اصلنا مسئلة القسم و یحب الهجرة عن دار الفسق کالکفر له لا یحب الاعن دارالکفر قیل و دار البغاة و الحوار ج لنا قوله صلی الله علیه و سلم ...
نماز را نمیدانند و تقلید مجتهدي نکرده اند و بخیال عمل میکنند لکن باید سالها عمر را صرف نمایند تا نماز واجب خود را درست کنند اوّل کیفیت دین داریرا بدانند بعد بواجبات متوجه شوند تا بدانند افضل از کارها چه چیز است و در دنیا آمدن ما بغیر اطاعت و فرمان برداری خداوند عالمیان در امر دین و دنیا چیزی دیگر نخواسته اند....
انجام
بلکه فساد غسل هم لازم نمی آید لکن شبه ای نیست در اینکه اتیان قضا بلکه کفاره اقرب باحتیاط است و هر گاه ابطال صوم بیکی از مضطرات کرد و بعد غسل ار تماسی نمود ظاهر اینست که غسل او صحیح باشد و الله اعلم بالصواب ...
لقد صاحبت في الدنیا کثیرا فلم ار مشبها لعلي أمیر ارق مودّة و أجل نفسا و ارغب في مؤانسة العشیر أخا یرعی الأخاء بکل صدق و یضحک للصغیر و للکبیر و یحتمل الصدیق بقلب خلّ رحیب الصدر محمود الضّمیر...
انجام
الخطابیة و الکتابیة وعسی بهذا ان تکون من حسناتی عند الله سبحانه و اشباهها مما اشتملت علیه هذه المذکرة و سائر مذکراتی لا من سیئاتی و هجر القول و الاعمال بالنیات و صله ما سلم علی سیدنا محمد و اله و استغفر الله العظیم الحلیم الکریم واستهدیه.
و خلف النافی فان بین المالک بالبیع و مدعی الترویج به تمت الثمن و الترویج و ان خلفا تقیت لمالکها و ان بیّن عبدنا لمعتق و اخر بالشرا و لا تاریخ ثبت العتق الا ان کان المشتری قد قبص فالشتری و اما الثانی فاذا اختلفا فی قدّم لا بیبن مدعی الزیاده فیه و مدّعی القبض و بینه...
انجام
و سمعة و تقّربا الیه فصل التولي هو الموادة و الثبري هو المباعضه و یحلّهما القلب و یعبّر عنهما اللسان و الفعل و المحرّم ان یحبه لمعصیته او یرضاها منه أو تحب له کلما یحب و تکره له کلما یکره قال ص أو یتاصده و یخالفه فیکون ذلک.