پراکنده های ادبی فلسفی کلامی، مسایل فلسفی کلامی با مایه های اندیشه شیخیان به عربی و بیشتر فارسی،نسخه کیمیایی،پزشکی، الفصول کرمانی،نیز پراکنده ها یی از همانگونه، دعا، دعای سیفی
اشعاری است منتخب از شعرای بزرگ ادب پارسی و اغلب دوره صفویه
آغاز
تا پی بردن دل چهره بر افروخته هر چه در خانه ما یافته سوخته بر دل از تیغ جفایت نتوان یافت نشان نا زده زخم به تیر مژه اش دوخته بهر آزار من دل شده درمکتب حسن غیر بیداد و ستم هیچ نیاموخته...
انجام
جنگ کردی با من و دارم امید آشتی با وجود آنکه جای آشتی نگذاشتی جنگ کردي آشتی کن زانکه پیش دوستان این مثل بود که دست اول جنگ و آخر آشتي عاشقان از هیبت تیغ تو سر پیچیده اند جامي بیچاره را چون دیگران پنداشتي .
الحمد لله رب العالمین و الصلوة و السلام علی سیدنا محمد و اله اجمعین اما بعد فقد امرنی من یحب علی امتثال اوامره و التیمن بالسفی فی مسالک مرامز خواطره ان اضیف له مختصرا فی معرفة النغم و نسب ابعادها و ادوارها و ادوار الیقاع علی نهج مفید العلم و العمل...
انجام
و انت یمکنک ان تضرب هذا الصوت یعینه فی حجازی بان ماخذ عوضا عن نغمة {...}نغمة و الباقی علی حالها و الالفاظ و النقرات کما هی و یمکنک ان نضرب هذا بعینه فی راست بان ماخذ عوضا ...
در نماز رو به حق سبحانه و تعالی در خواب و رو به رسول الثقلین صلی الله تعالی علیه و سلم و حاجات و غیرها مقدمه (؟) رسم و موضوع و مقصود و اشارت بمسائل علم الهی و فرق صوفیه
انجام
له الملک و الملکوت و اعتصمت بالذی له الغرة و الجبروت و توکلت علی و یحی الذی لا یموت و صلی الله علی خیر خلقه
انکر باعجاز حضرت رسول ص بسخن در امد و گفت والله که اهل مکه از من بدترند زیرا که خداوند عالم بسوی ایشان پیغمبری فرستاده او را بدروغ {....}میدهند و دشنام باو میدهند ابوذر چون این سخن را شنید بزن خود گفت توشه و مطهره و عصای مرا بیاور پس اینها را گرفت...
انجام
فریاد بر اورد و گفت ایفرزندان و ای غلامان اهلبیت بگو {....}این خاتیان را بجهنم رسانید و سرهای معصوم را {.....}بر ایشان باز گردانید و نگذارید که بدین {........}از سرهای ایشان
ای صاحبان هوش و کوش اوّل سروش دوست این است ای بلبل معنوی جز در گلبن معانی جای مگزین و ای هدهد سلیمان عشق جز در سبای جانان وطن مگیر و ای عنقای بقا جز در قاف و فا محل مپذیر اینست مکان تو اگر...
انجام
بنظر التوحید و المشاهدة فی کلّ الامور بالبصر الحدید اصل الخسران لمن مضت ایّامه و ما عرف نفسه کذلک علّمناک و صرّفنا لک کلمات الحکمة لنشکرالله ربّک فی نفسک و تفتخر بها بین العالمین.
حدیث قدسی این معنی باشد یعنی باین مرتبه که رسیدن {....}یعنی بغیر آثار صنع من و چیزی که رضای من در ان باشد چیزی نمی بیند بغیر رضای من چیزی نمیشنود و مرادات نفساني او برطرف می شود و مرادات خدا اختیار میکنند و بعضی گفته اند که مراد اینست که چون اعضا و جوارح آدمی نزد اینکس عزیز و گرامی باشد...
انجام
ایضا احادیث متواتره وارد است که معنی قرآن را کسی بغیر ایشان نمیداند و علم ما کان و ما یکون تا روز قیامت و جمیع شرایع و احکام در قرآن است و علمش نزد ایشان محزونست و قرانرا هفت بطن یا هفتاد بطن است و علم جمیع آن بطون نزد ایشان است و هم چنین عمل نمودن بجمیع احکام و شرایع ..