داستان پادشاه سراندیب که عارض پادشاه نام داشت به نثر و گاهی اشعاری نیز بمناسبت در آن یاد شده ، در صفحات نخست و آخر نسخه نوشته شده کتاب احمد جام ، در اشعار آن نیز نامهای جامی ، احمد جامی و احمد دیده میشود ، ولی نباید از احمد جام معروف به ژنده پیل عارف نامی قرن ششم باشد چون در این داستان از مولوی و شمس تبریزی سخن گفته شده
آغاز
اما راویان اخبار و ناقلان آثار و محدثان داستان کهن ...که خدای تبارک و تعالی شهری آفریده است که آن شهر را سراندیب میگویند
کتاب شامل سرفصل هایی با عناوین: انوار سهیلی، روضة الصفا، مرصاد العباد، سراج القلوب، ذخیرة الملوک، نزهة الأرواح، در المجالس، اخلاق جلالی و اشعاری از مثنوی معنوی، هفت اورنگ جامی، غزلیات حافظ و دیوان صائب است.
و بدانکه لفظی که مستعمل در معنی موضوع له باشد آنرا حقیقت گویند و اگر مستعمل در غیر موضوع له باشد لعلامة یا قرینه عدم اراده معنی موضوع له مجاز گویند و مجاز بر وزن مفعل است که اسم مکانست
انجام
و افتاب اگر چه ظاهرست اما حجت بینه ظاهر نیست بحس بصر بنابرین وجه شبه که ما به الاشتراک است میل طبع و ازاله حجاب باشد که لازم حلاوت و ظهورند
کتابی در اعمال و اذکار است ، نسخه آن از آغاز افتادگی دارد و دانسته نشد از کیست ، در آن از (مصباح العابدین) نقل شده ، ظاهرا منظور کتاب زین العابدین حسینی باشد که از شاگردان شیخ بهائی و شاید خواهرزاده او که در اعمال سال است و آن را در روزگار شاه صفی یا شاه عباس صفوی ساخته است ، بنگرید : اعیان الشیعه 7/ 165
آغاز
وتر را در مابین فجر اول و فجر ثانی بگذارد وقت نافله صبح بعد از فارغ شدن است
لبیک ربنا لبیک و سعدیک اللهم صل علی محمد و ال محمد و علی اهل بیت محمد و علی ذریة محمد و السلام علیه و علیهم و رحمة الله و برکاته و اشهد ان التسلیم منا لهم و الائتمام بهم و التصدیق لهم ربنا امنا و صدقنا
انجام
هذا الاقرا ربک و بالنبی و بالائمة علیهم السلام و انت خیر مستودع فرده علی فی القبر عند مسائله منکر و نکیر برحمتک یا رب العالمین