بسم الله و الحمدلله و سلام علی عباده الذین اصطفی که طالب صادقی ز نایاب منال پیدا گردد و ان عقده که بسته است و همت بخیال هم وا گردد که ابله افتاد بپای طلبت زهار بایست شاید که همان بیضه برارد پر و بال عنقا گردد
انجام
لعل له عذر و انت تلومه وفقنا الله و ایاکم لمتابعة المعصومین و جنبنا عن اللجاج و الجدال و لاعنساف فی امور الدنیا و الدین بحق ال طه و یس سلام الله علیهم اجمعین
هر چند فتاوی از بس لفظا و معنی نامربوط بود جواب ان صورتی نداشت اما دفعا للاوهام العامیه اقدام بان نمود قول المفتی الاول جمع بین الفاطمتین نزد داعی بی تشکیک و بی شبهه است درین فقره ادعای علم باباحت این فرج محره بنص حدیث صحیح و مرسله در حکم صحیح نموده اند
انجام
هل رایت شاعرا یتبعه احد انما هو قوم تفقهوا لغیر الله فضلوا و اضلوا قال الشاعر از بهر فساد و جنگ جمعی مردم کردند بگوی گمرهی خود را کم در مدرسه هر علم که اموخته اند فی القبر یفرهم و لا ینفعهم
الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلم علی من ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره لمشرکون و بر این عم ولاد او باد که جمیع خرقه صوفیه صافی اعتقاد ما و منتهی میشود
انجام
چون همه جز یکی نمی [...] لا جرم با همه یکی باشیم نقطه شد حرق و خرق سد سد باید ین حرق در جهان باشیم
آیات [...] که در شان حضرت محمد صلی الله علیه و آله نازل شده که استخراج نمودم و متفق علیه بوده است که این ایات در توراتست و انکار ندارند اما محملی می پوشانند و می گویند [...] موعود مهدی
انجام
حضرت ایشانرا در چاهها کرده و از[...] می گویند که هفتاذ مرتبه [...] را کشت و زنده کرد و او میگفت تو خدایی بعد زان ندا از جانب خدا باو رسید که کل عالم بنده من [...] بنده تو باشد [...]
چون قضیه معلوم او گشت فرمود که این دریش رعایت [...] ما نمود که گوسفند در [...] کشته و این ترک ترک این کرد که بر بام خانه او رفته مسلمانرا بگذارید
انجام
لا اله الا الله و محمد رسول الله نقش بود [...] مرسل را دران ثبت [...] ما آن حکاک را فرموده با کلمه محمد رسول الله را بر حال خود گذاشته اسامی ملوک را محو کرده و نام خود در زیر محمد رسول الله منقش کرد
الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام علی اشرف ولد آدم محمد صلی الله و علی ابن عمه علی بن ابیطالب التحیة و الثناء علی اولاده الطیبین الطاهرین من ال طه و یسین اما بعد محررا بیقین از قول دانیال نبی و حکماء قدیم و از قول امام ناطق جعفر الصادق بیان می نماید
انجام
و بعضی از حکما گفته اند که در میان پادشاه مغرب بود غله و طعام در همه ولایت بسیار در میان پادشاه و اهواز جنگ و فتنه افتد و بجانب مغرب دلیل کند بر بسیاری میوه ها خرما و در [...] بسیاری [...] و گیاه در مغرب
نامه ایست که از منشی یکی از بازرگانان به اسلامبول بیکی از دوستان خود نوشته چون بنوای شیوای دری پرداخته بود برای اگاهی همزمانان که بدانند پارسی هم زبانی است شیرین و سخنی است نمکین و ما مردم پارسی زبان شیوائی و خوشی و پسندیده
انجام
از رسیدن نوشجات که همراه درند نیازمند خاکسار بود اگاه و آسوده شدم چنانچه برادر والا گهر بخوشوقتی و کامرانی آمده اند البته اگاهی خواهید بخشید
فصل اول در احکام وجود و ان سه است اول تصور بدیهیست زیرا که هر کس بضرورت عقل داند که یک چیز هم موجود هم معدوم نبود و نه موجود و معدوم و ممکن نبود و تصور سابق بود و تصدیق و چون این تصدیق بدیهیست ان تصور که بر روی سابق باشد باید که هم بدیهی بود پس تصور وجود باید که بدیهی بود
انجام
سخن بر انست که نفوس انسان در نوع یکی اند و ما در ان سخن گفتیم و چون سخن بدین مقام رسید از علم نفس سخن قطع باید کرد و [...] دیدیم که درین موضع ختم سخن کنیم و الله اعلم بالصواب و الیه المرجع و المآب
تشبیهات تشبیه مانند کردن باشد یقال الشیء بالشیء و ارباب لغت ان چیز را که مانند کنند مشبه خوانند و درین باب میان مشبه و مشبه به از معنی مشترک چاره نبود و صحیح ترین تشبیهات ان باشد که معکوس توان گردانید
انجام
استعار الحلم و الرشد للسفه و الغوایة ثم سری الی الحلیم و الرشید و قوله تعالی و اطیعو الله و اطیعوا الرسول لعلکم ترحمون استعار لعل للترتب لان اوفی [...] من مثل الملوک هو العلامة لحصول غایات المطالب
و مقدمه یقینیه منقسم بر شش قسم است اول آن [...] و ان قضایاییست که جزم میکند عقل بان و بمجرد تصور طرفین آن قضایا و ملاحظه نسبتی که بینهما واقع است مثل الکل اعظم من الجزء و الواحد نصف الاثنین
انجام
زیرا که بر این تقسیم بر هر چه علت غاییه صادقست غایت صادقست نیز اما بر هر چه غایت صادقست علت غائیه نمی آید و بدانکه غایت این معنی که گفته شد در مقدمه شروع شروع [...] ندارد اما غرض و علت موجب ازدیاد بصیرت میشود
و بدانکه لفظی که مستعمل در معنی موضوع له باشد آنرا حقیقت گویند و اگر مستعمل در غیر موضوع له باشد لعلامة یا قرینه عدم اراده معنی موضوع له مجاز گویند و مجاز بر وزن مفعل است که اسم مکانست
انجام
و افتاب اگر چه ظاهرست اما حجت بینه ظاهر نیست بحس بصر بنابرین وجه شبه که ما به الاشتراک است میل طبع و ازاله حجاب باشد که لازم حلاوت و ظهورند
و بعضی افاضل کلام را باین طریق تقسیم کرده اند که کلام اعم از انکه منثور باشد یا منظوم و اعم از انکه دلالت او بر معنی باعتبار دلالت خود باشد بر معنی یا باعتبار دلالت کلی بر معنی
انجام
این معنی مفید است که مذموم مستحق مذمتهای نامحصور است و هجو بر طبق صفات ذمیمه اش غیر نقد و رد و اثبات این معنی در باب ذم جامع الکلم است
بدانکه علم معانی و بیان بزرگترین علومست که علم بدان دانسته میشود که قرآن معجزست و سبب اعجاز وی انست که او را علی مراتب فصاحت و بلاغت و مشتمل است بر دقایق و اسرار و خواصی که فوق طرق بشرست و دانسته نشدن انکه قران معجزست و وسیله بتصدیق
انجام
و تصریح است از انکه در ایشان انتقالست از ملزوم بلازم پس ان چون دعوی خبری باشد با نیت و در اینجا گفته اند استعاره بلیغ تر است از تشبیه از انکه استعاره نوعیست از مجاز چنانکه پیشتر گفته شد و تشبیه حقیقت است
الحمدلله الذی جعل مبنی کلام العرب علی المبنی و المعرب و فصله الی العربی و المعرب و الصلوة علی محمد الذی عجز بفصاحة اللسان فصاحة فصحاء العرب العرباءو علی اله و صحبه من المهاجرین و الانصار و التبعین بالاحسان
انجام
باعتبار الحرکة و سرعتها قال الشاعر
سمند نوندش همی راندرم برو بر همی افری خواند کرم
کما ان رهوار و تکاور کذلک من اوصاف الفرس بسرعة الحرکة
ولد النبی صلی الله علیه و سلم فی عام الفیل و اقام فی بنی سعد خمس سنین ثم توفیت امه بالابوا و هو ابن بنت [...] جده عبدالمطلب ثم توفی و هو ابن ثمان سنین و مات معه فی هذه السنة انوشروان العادل و حاتم طایی و بعد عبدالمطلب
انجام
و اما ما روی ان علی ابن ابی طالب رضی الله عنه ولد فیها فضعیف عند العلما و کان دار الندوه ملکها فباعها لمعاویة بمائة الف درهم و کان جوا او هو ابن اخ خدیجة بنت حویلد ام المونین و رضی الله عنها و ابن عم الزبیر العوام
هر چه بدو اشارت حتی توان کرد اگر قسمت پذیر نبود انرا نقطه خوانند واگر قسمت پذیر بود در یک جهت مثلا در طول تنها و در عرض و در عمق قسمت پذیر نبود انرا خط خوانند و اگر قسمت پذیر بود در دو جهت مثلا در طول و در عرض و عمق قسمت پذیر نبود انرا سطح خوانند
انجام
قایم بود بر زوایای قایم و خط سهم او خوانند مخروط مستدیر جسمی بود که قاعده او دایره بود و بالای او یک نقطه و خطی که از ان نقطه بمرکز رسد یعنی سهم مخروط عهمود بود بر سطح دایره و انرا مخروط صنوبری نیز خوانند
شیخ مالک دینار قدس سره در سنه 126 بعهد مروان خلیفه شیخ ابو سلیمان داود طایی قدس سره وفاتش در سنه 165 بزمان مهدی عباسی شیخ ابو اسحق ابراهیم بن ادهم وفاتش در سنه 161 در زمان مهدی عباسی و بروایتی در سنه 130 قبرش در بغداد
انجام
شیخ علاءالدوله پسر ملک شرف الدین سمنانی در عهد ارغون خان عمل بسته بود و پدرش در مرتبه وزارت نایب شد و در سلوک امد و در راه حق درجه عالی یافت وفات سید نور الدین نعمة الله در ماه رجب سنه 834 عمر شریف ایشان بصد و چهار سال رسیده بود
اول کسی که [...] شده است علیه السلام [...] شعث زراع و عرض وجودش است زراع و در کیش ان خیر اندیش توحید و صلوة و [...] و صیام و اجتناب از لحم حرز و شرب مدام بوده انکه گویند در دور جمشید شراب پیدا شد غلط است واضح انست [...] شریفه بر وی نازل شد مشتمل بر اسرار حکمت طبیعی و منفعت و مضرت
انجام
در عدالت بی نظیر بود مادرش از نسل طالوت بود و بعضی گفته اند مادرش از بنات بنیامین بن یعقوب بود و زوجه دختر [...] بن سلیمان علیه السلام بود و بخت نصر را از بابل معزول کرد و بنی اسرائیل را باو به بیت المقدس فرستاد و دانیال را علیه السلام بمصلحت بنی اسرائیل ریاست شام داد در بیت المقدس را تعمیر کرد
هر چیز که در خارج هست از لوازم هستی وی آنست که آثار مختصه وی بر وی مترتب گردد یا از ان قبیل است که در ترتب این آثار محتاجت بضمیمه که مادامیکه [...] نگردد ان آثار بر وی مترتب نگردد یا محتاج نیست بان ضمیمه بلکه ان آثار بی اشتراط انضمام امری مغایر وی مترتب میگردد از انچه محتاجست بضمیمه
انجام
و اگر نه آن معنی که ویرا دوام و ثباتی هست مرتبه ایست از مراتب چون مرتبه نبوت و ولایت و سلطنت و غیرها انرا مرتبتی گویند و الا مناسبت صفاتی و چون در حقیقت فعل و حال و مرتبه همه از قبیل صفاتند همه اقسام مناسبات را راجع بذاتی و صفاتی می توان داشت
بدانکه صوت دو نوعست یا حیوانی بود یا غیر حیوانی دو نوع بود طبیعی و التی طبیعی چون صوت سنگ و آهن و چوب و رعد و باد و جسمهایی که در ان جان نباشد و التی چون صوت طبل و بوق و نای و ابریشم و انچه بدین ماند و حیوانی دو نوع بود یا منطقی بود یا غیر منطقی بود
انجام
و همی گویند انچه ایشانرا مراد بود و این جمله تخریج نفس ناطقه است بس چگونه شاید گفت که نفس ناطقه عرض است که چندین هزار عجایب که وی تصنیف می کند و استنباط می کند با انکه دانسته ایم که عرض هیچ استنباط نتواند کردن بی جوهر بس نفس ناطقه جوهر باشد نه عرض
و معنی قول بزرگان که گویند هیولی بدان ان خواهند که هیولی جوهری بود قایل صورت و هر شکل که در جوهر بدید اید ان شکل را صورت خوانند و اختلاف موجود است بیشتر از صورتست چنانکه تا بیشتر چیزها می بینم که هیولی ایشان یکیست
انجام
و بداند که زمان بر زمین باشد نه بر آنجا که زمان از وی اید و اگر جه سایه زمین تا فلک عطارد برسیده سات چون از ان سایه در گردد هیچ ظلمتی نباشد در [...] فلک و انجا که ظلمت نبود زمان نبود بس زمان بر زمین است
بدانکه جسمها زیر فلک قمر هفت اند هر یکی جنسی باشند و حکمکا انرا امهات خوانند چهار از ان اتش و باد و اب و خاک است و سه حیوان و نبات و معادن اول گویم اتش را شاید که جنس خوانند از انکه جوهریست که او را دوم نیست
انجام
خاکی که از نمک بود بمعونت ان رطوبت که با وی مستحکم شده بود هوای لطیف شفاف شده و همچنین جسمها را بدین قیاس می کند و اگر فساد باشد صورت را باشد و اصلا جوهر بسیط و هیولی را هیچ فساد نباشد و این قدر گفتم اصولست در شناختن کون از فساد
بدان که سبب کون اتش حرکت فلکست و ان اتش که زیر فلک قمرست او را اثر خوانند و ان اتشیست سفید نا فروخته و انچه بفلک قمر نزدیکتر است گرم ترست و چون فروتر می اید حرارت وی گرمتر می شود و هم بدین تدریج تا چند ربع از هوای اثیر باشد
انجام
پس اگر از اثیر فرو اید تا بمیان زمریر هر جای که حرکت زمهریر باشد میرود و بیشتر ذوات الاذناب در گره اثیر بدید اید و ان بخار از دودی لطیف باشد چنانکه از لطافت بسوی زمهریر نیاید و بر افق سیر فلک میگردد افروخته شده تا ان وقت که فرو میرود همینست
بدانکه کاینات و فاسدات و انچه زیر فلک قمرست پنج نوعند یکی استحالت ارکانست از اتش بهوا و ز هوا بما و ز ما بهوا و ز هوا باتش و دوم انست که در هوا بدید اید که در اثار علوی باز گفته شد
انجام
همچنانکه زیبق که در جایی ریزند که بیکباره جمع شود پس بمدتها سخت شود و در گردد و از جمله جواهر یاقوت و مروارید و زر عزیزترست و نحاس نزدیکست بزر و قلعی نزدیکست بسیم و گویند قلعی از زرنیخ و زیبق است نا از کبریت و این نزدیکترست
چون منی انسان برحم در اید دقیقه باشد از فلک و ان شکل که در ان وقت بود از کواکب و بروح دوازدگانه طالع آن منی باشد و سایر حیوان نیز جنین است و ازو کره بدید اید یکی نیک باشد و یکی بد بحسب طالع
انجام
اما همه حکما این صد و بیست را عمر طبیعی خوانند دور طالع مردم از تأثیرات عالم علوی اختلاف بسیارست از صعود و هبوط و اوج و حضیض و جهت عرض و میل در جنوب و شمال و از جهت تشریق و تغریب و رجوع و استقامت و اینچنین اختلافها بسیارست