غیبت نمود و خاتم سلیمان را بدریا انداخت و ماهی انگشتریرا فرو برده در دام صیادان که سلیمان معاونت ایشان مینمود افتاد و صیادان در عوض اجره سلیمان آن ماهی را بدو دادند
انجام
دیدم دست به قائمه شمشیر نمود خود {...} بر سپاه زد دیدم علم است بی صاحب مانده و بازوها از تن جدا شود و سرها مانند برگ خزان میریزد در آخر کار به فرات وارد شد مشک پر آبیست
باب الالف مع الالف افدستا بفتح دال مهمله و سکون فا و سین مهمله حمد خدای عز و جل و ستایش شگفت و نیکو چه اینکلمه مرکبست از خدا که بمعنی شگفت است دویم نام بیت القدس سیو یکی از پیغمبران بنی اسرائیل
انجام
طب النون نوا پرد و مراد و سرده و شخم خرما و توشه را نیز گویند نیز نجات صورت بدل و چنگ نقل رفن اصل و اولاد نکال بدینخواند و [...] رنج و عذاب نهیق ...زاست نازل .[..] آمده
مثالش ابوالعباس گوید معذور کن ای شیخ که گستاخی کردم زیرا که غریبم من و مجروحم و خسته خفچه بوزن کفجه در نسخه حسین وفایی شوشه زر باشد خفیده [..] بوزن شنیده بمعنی خفه شده باشد و در ادات بمعنی عطسه زدن باشد
انجام
لورآور بوزن زورآور دبه بزرگ باشد لاله سار نام مرغیست خوش آواز شاعر گوید پراکنده با مشکدم سنگخوار خروشان بهم سارک و لاله سار لوکر بضم لام و فتح کاف نام شهریست