غیبت نمود و خاتم سلیمان را بدریا انداخت و ماهی انگشتریرا فرو برده در دام صیادان که سلیمان معاونت ایشان مینمود افتاد و صیادان در عوض اجره سلیمان آن ماهی را بدو دادند
انجام
دیدم دست به قائمه شمشیر نمود خود {...} بر سپاه زد دیدم علم است بی صاحب مانده و بازوها از تن جدا شود و سرها مانند برگ خزان میریزد در آخر کار به فرات وارد شد مشک پر آبیست
الحمدلله رب العالمین و العاقبت اللمتقین و الصلوة و السلام علی رسوله محمد و اله و اصحابه اجمعین بدان اسعدک الله تعالی که اکثر مردم درین روزگار در گمراهی و حرص افتاده
انجام
پس آخر همین کار فرمودند که کلمه بخوان لااله الا الله محمد رسول الله هر گاه آن ضعیف خاطر خود را تسکین فرمود همیشه بذکر کلمه طیبه ورد گرفت چون قوت شد از دنیا ایمان بسلامتی برد بمنته ذکر جل جلاله که از صدق دل بذکر کلمه طیبه مشغول شود انشاالله تعالی با ایمان خواهد رفت
عزیز اوجد حبیب ارشد صدیق امجد سلمه الصمد بعد سلام مستوی و اشتیاق از حد افزون مکشوف خاطر عزیزمان مکتوب مرغوب بدیع اسلوبست [...] قصیده منقوط و شعر توصیفش بعبارت مضبوط مربوط بعد انتظار بسیار فصول جمعیت شمول نمود
انجام
در حین [...] هنگام فرصت از دست ندهد و در تدارک بکوشد که بعد از سالی ماهی عرصه اش مفرد از مطلب [...] اغماض در کار [...] اعتبار اوست زبانه چه قلم شود
باب الالف مع الالف افدستا بفتح دال مهمله و سکون فا و سین مهمله حمد خدای عز و جل و ستایش شگفت و نیکو چه اینکلمه مرکبست از خدا که بمعنی شگفت است دویم نام بیت القدس سیو یکی از پیغمبران بنی اسرائیل
انجام
طب النون نوا پرد و مراد و سرده و شخم خرما و توشه را نیز گویند نیز نجات صورت بدل و چنگ نقل رفن اصل و اولاد نکال بدینخواند و [...] رنج و عذاب نهیق ...زاست نازل .[..] آمده