بدانکه کاینات و فاسدات و انچه زیر فلک قمرست پنج نوعند یکی استحالت ارکانست از اتش بهوا و ز هوا بما و ز ما بهوا و ز هوا باتش و دوم انست که در هوا بدید اید که در اثار علوی باز گفته شد
انجام
همچنانکه زیبق که در جایی ریزند که بیکباره جمع شود پس بمدتها سخت شود و در گردد و از جمله جواهر یاقوت و مروارید و زر عزیزترست و نحاس نزدیکست بزر و قلعی نزدیکست بسیم و گویند قلعی از زرنیخ و زیبق است نا از کبریت و این نزدیکترست
ای ز راه رستم {...}بی خیر حال از {...}بودی پی دادگر ای نکرده ره بکعبه دوستی از ازل نشنیده بوی دوستی ای نخوانده حرفی از حرف وفا ای نبوده شیوه تو جز جفا ای ندیده نشان از جام عشق ای نبرده بر زبانش نام عشق ای ز ظلمت خانه طاقت خراب ای زسختی {...}دلها خراب....
انجام
غذای خود همه از ملته نرگس تره بشرط انکه ز دیگر غذا بپرهیزد بهفته دگر آن عقد فرود حل گردد که از صلابت او نرّه شیر بگریزد بر دل رموز سرش بیگزاف کبر {...} چنانچه هر که به بیند دور برخیزد.