الحمدلله و سلام علی عباده الذین اصطفی اما بعد این رساله ایست که در اعمال و عزائم از رسائل و اوراق و کتب حضرت جد امجد قدس سره العزیز و از اوراق مجتمعه منتشره حضرت جدالجد و از کتب
انجام
هکذا ا ل س ن د حروف خمسه و عدده الحمد الکر 135 و عمله اللفظی هکذا الف لام سین نون دال حروفه 15 و عدده 333 ثم بسط بالبسط العددی هکذا ا ح
چون که این آیت به گوش او رسید / شد برون از حجره او را کس ندید
انجام
[...] ندارم که ببینم نجد را ماوای خویش / گر نیابم دانه خود وای من صد بار وای / نجد می گویم و ز آن قصدم زمین یثرب است / که آفتاب [...] خورشید گرم مغربست
مولانا سعدالدین قدس سره قسم اول از دو قسم معیت [...] و الله اعلم بالصواب حضرت مخدومی مولانا نورالدین عبدالرحمن جامی قدس سره [...] در اواخر شرح رباعیات آورده
انجام
از دوام کشف حقیقت به واسطه اطمینان در موطن قرب و هر آینه سالک را در این مقام نتواند شناخت زیرا آنکه صاحب تمکین و به مرتبه علم و استعداد رسیده است و در اکل و شرب و بیع و شرا
قال النبی علیه السلام اصبحوا مع الله و ان لم تطیقوا اصبحوا مع من یصحب مع الله معنی حدیث چنان بود که رسول علیه السلام میفرماید که صحبت با خدای دارید و اگر نتوانید
انجام
جان او جلوه گاه خود سازد بخودش انچنان کند مشغول که بمعشوق هم نه پردازد آنچه (؟) دوستان حق سبحانه و تعالی سر جانرا جلی کند توجه غبارت از من مرتبه ات
ای عزیز بدانکه ملک عریض که و جنته عرضها کعرض السموات و الارض مسکن آن کسانی است که بمقتضای و من یطع الرسول فقد اطاع الله کردن اطاعت در فرمان متابعت در آورده
انجام
و منع او نخواهد بود و اگر از جهت توهم ریا منع کرده شود این خصوصیت باین حال ندارد بلکه در فریاد و رقص صوفیان این زمان این توهم بیشتر می شود و الله اعلم
ای عزیز در خبر آمده است که هر که نزد صاحب بدعتی رود و بدان خواهد که او را بزرگ گرداند هر آینه یاری کرده باشد بر ویران کردن دین
انجام
اندر مرتبه اعلم از ان بلندتر که چون آن علم نباشد هیچ لطیفه خداوند را نشناسد و چون آن موجود باشد همه (؟) و شواهد و مراتب را سزاوار باشد الله اعلم بالصواب
نقلست که از حضرت رسول صلی الله علیه و سلم پرسیدند که تو چگونه نماز کنی گفت چون وقت نماز آید من لباس رضا درپوشم و ازار یقین در پای کنم و تاج محبت بر سر نهم و طوق وفا در گردن افکنم
انجام
نقلست که حسن را کسی پرسید که چگونه ای گفت چگونه باشد جان من قومی که در دریا باشند و کشتی بشکند و هر کسی بر تخته بمانن گفتند صعب باشد گفت حال من همچنین است.
شکر آن منعم که سازد بر جهان انعام عام شد تکون بر درکه حمدش سر افهام هام خالقی کز قدرت ابداع خلق قام قام نه او را ذو فرض و نه عصبه و نه دو رحم اوست نه او را مولی المولاة عتاقه چون انام
انجام
بعض موتی وارث بعض اونی فتوی برین لیک دیدم یک روایت بر خلافش و السلام چون شمار بیت کردم بود باب اهل سهم فکر در تاریخ گفت و شد سر شاهان شام ضبط و ربط اسوله با امثله از عون حق نظم خوش کردیم و از فضلش نمودیم اختتام