اگر نجاست زیاده از درم شرعی باشد استنجا آن زمان فریضه گردد اگر مقابل درم شرعی باشد استنجا واجب بود اگر کم از درم شرعی باشد
انجام
دست را بر بدن مالیده چهل و یک مرتبه بسم الله الرحمن الرحیم و انت ارحم الراحمین خوانده همچنان بر هر دو دست دمیده بر تمام بدن باید مالید بنا بر دفع امراض ظاهریه
اگر زنی جنب شد بعد از جنابة حیض دید خواه غسل جنابة کند خواه نکند چون از حیض پاک شود غسل کند
انجام
اگر مردی نماز بی وضو عمدا گزارد کافر گردد فاما اگر با جامه پلید عمدا نماز گزارد و یا در غیر سمت قبله عمدا گزارد بعضی گفته اند کافر شود فاما فتوی انست که در ین دو چیز کافر نشود
ترجمه ای است مختصر بر قصیده برده که با بیان اسناد و بعد خواص آن آغاز می شود
آغاز
نقل صحیح در اسناد قصیده برده آن است که واضع این قصیده مبارکه امام فاضل امام احمد موصلی از اولیا بوده اند؛ و در زمان خود هر کس حاجتی پیش آمدی، چون آن حضرت دعا کردی اجابت شدی
انجام
و بر آل و اصحاب او، بعد از آن بر پیروان ایشان / که اهل تقوا و پاکی و حلم و کرم اند
الحمد لله الّذی اصطفی المصطفی نبیا و ادم بین المآء و الطین العلیم الّذی اکرم علیّا بالخلافة و الامامة و الوصایة کافة النّاس اجمعین و شرفه بالاخلاق الحسنة و حسن المکارم بالیقین المنتقم...
انجام
و در دیار خرجان یک قبیله ساکن است و در واسط دو قبیله ساکن ودر ترکستان دو قبیله ودر سر آب یک قبیله ساکن است واله اعلم.
بنویسد بر دست خود بعده دست او را بنماید تا نظر کند دیوانه تو شود اینست (؟) باب بیستم در دانستن تعویز خاکی
انجام
الحب آبی بر جام آنکس بنویسد و در موم گیرد و زیر آب روان نهد روز سه شنبه کند است (؟) الحب (؟) هم آتشی بنویسد در چاه اندازد و یا در آتش اندازد و (؟) پند ازموده است
مجموعه ای است در درمان انواع بیماری ها به شیوه جدید
آغاز
"علامت سودا در پی شفوری بحقنه کند که مذکور میشود و در حین شفور بیکی از مسهلات که در صدّاع سودا وی صفت حفنه که اخراج کند سفاء مکی خاصیة نحمثقال بسالج نیم کوفته..."
انجام
احتیاس الحیض یعنی بسته شدن حیض چون از افراط (....) علامتش وجود لک و خون (....)فربهی علت (....)لاغری و مفتیح چیزی را که شده را برطرف کنند.
و قد یکون في المعاء المستقیم علة تسمي الزحیر و هوان یتوهم العلیل انّه یحتاج علی القیام فیقوم ثمّ بسر زمنه شیء الأمثل البزاق او الخراطة و ذلک مع تزحر و وجع و یکون من الحرارة و البرودة
انجام
جواب اگر دست به نواحی کبد گذاری و حرارتی فهم شود دلالت میکند بر اینکه مزاج کبد حار است و اگر برودتی فهم شود دلالت دارد بر انکه مزاج ان بارد است.
چون الفبای ادویه در این قرابادین بحروف تهجی نشده بلکه با علل و اثار تقسیم یافته چنانچه هر دویی که مسهلست در مسهلات و بدر در بدرات و معرق در معرقات و قس علی ذالک ذکر گردیده است
انجام
انرا جهة جراحرات متعفنه و خراج و غالقرایا و قروح حیته و رمد باین قسم که یکخردان را در دویست پنجاه الی هزار جرزاب حل نموده تغسیل و قطور نمایند
وحوالی ان تا ماده بیرون آید و بسیار باشد که حاجة افتد که قرحه را با آهن پاک بردارند تا آن عضو را از تن جدا کنند تا تباهی آن بعضوی دیگر باز نرسد و آن عضو را در آب یخ باید شست و آن برگ مورد و(....)کلاب سرد کرده
انجام
آنرا القمس گویند و باشد که بیک جانب آید آنرا التوا گویند واسباب آن اندر بیشتری ها رطوبتی باشد دوان همچون رطوبتی که از آن فالج خیزد یا رطوبتی باشد غلیظ همچون