یا فتاح یا حرف ندا قائم مقام ادعوا فتاح منادی مفرد معرفه مبنی بر ضم افتح ابواب الخیر علینا جمله مقصود بالنداء محذوف است افتح صیغه فعل امر حاضر معلوم انت ضمیر درو مستتر فاعلش مرفوع محلا ابواب مفعول
انجام
ما اضربنی ما اضربنا اضربه اضربهما اضربهم اضربها اضربهما اضربهن اضربک اضربکما اضربکم اضربک اضربکما اضربکن اضربنی اضربنا فقط
لحجم الاداء لا تحسبن اولوا النهی احداده مومن فانهم اصا تحدو سالمه انقضاء جمالها بما یحول [...] لا یضاء ان اظلما قیل المرام لامل فنواله المعنی لهن ضیاء لم یرض الماء
انجام
و بر کسوت سیادت زیباتر از و طرازی نقش نبسته اند و بر فلک مهتری روشن تر ازو اختری نشان نداده بر سپهر مواعید کرام صبح کاذب خلف هرگز ندید و در حدایق اقوال ارباب خرد مغیلان کذب هرگز نروید و همیشه قصر کرم
و التشدید دین را گویند و ایضا دین بلغوی در کشف اللغات کیش را گویند که کیش لغت فارسی مذهب و دین را گویند
انجام
طایفه مذکور که آن عبارت از مومن و مسلم باشد گاهی ندیده و نشنیده و [...] و آنچه در کتب و[...] که بعضی حکما ملیین اند خلاصه معانی ملت بوجوهات است د ر کشف اللغات