بدان ایدّک الله تعالی که کلمات لغت عرب بر سه گونه است اسم و فعل و حرف اسم چون رجل و فعل چون ضرب و دحرج و حرف چون من و الي و تصریف در لغت گردانیدن چیزیست از جائی بجائی یا از حالی بحالی و در اصطلاح علماء حرف عبارت است از گردانیدن یک لفظ بسوی ....
انجام
ودر اسم مفعول گوئی مذهوب به مذهوب بهما مذهوب بهم مذهوب بها مذهوب بهما مذهوب بهن الف مفاعله و سین استفعال گاه باشد که فعل لازم را متعدّی سازند چون سار زید و سایرته و خرج زید و استخرجته قد تمّ الکتاب...
من خسرة الرد و خذلان الطرد فلیس ذلک الیوم بعید من لبس الجدید و انما هو عید من امن الوعید و سلم من النحاس و التهدید و استحق بصالح اعماله المزید اما الایات فاستحضر عندها اهوال الاخرة و زلازلها و تکویر الشمس و القمر وظلمة القیمة و جل الخلایق و التجاوهم و اجتماعهم فی تلک الفرصة....
انجام
زیرا که گریستن بر او ثواب عظیم دارد بجهة ملائکه بر او میگریند میت غیر مومن اگر الفت داشته باشد یا اینکس جایز است بر او بگریند بقصد انکه حیف که گمراه مرده است سنت است دست بر سر یتیم کشیدن از روی نوازش و و هر کو نوازشی باو اجر عظیم دارد و دل شکستن .
از انکه رسوا شوی و حق تعالی پرده تو را بدرد گفت این مرد که نشسته است شوهر منست و فرزندان از او است و اینمرد دیگر را نمی شناسم حضرت رو کرد بآن فرزند شیر خواره که هنوز سخن نیامده بود و فرمود که سخن بگو ای پسر بعلم و بیان کن که مادر تو راست میگوید...
انجام
که مسافت سه روزه راه از او روشن بود من پرسیدم که این بزرگوار کیست که گروهی بسیار با او احاطه کرده است مردی گفت که او محمد مصطفی است گفتم آن شهسوار که در پیش روی او میرود کیست گفت ان علی
الحمد لله الذی خلف اللیل و النهار و خلف الجنة و النار و جعل الجنة دار المتقین و جعل النار {....}المتکبرین و صلی الله علی محمد و اله اجمعین قوله تعالی که اندر {....}آیة که خدای عزوجل گفت خلق السموات و الارض و ما بینهما الا با الها خدایی است که زمین و آسمان را بیافریند...
انجام
ایشان سنگ چند بدان سگ انداخت سگ از بیم سنگ باز ایستاد و دیگر در معیت ایشان روان شد ایشان عاجز شدند و هیچ نوع سگ باز نمی گردید دست{....} و یک دست او را مجروح کردن و سگ از درد آن آواز برآورد و گفت مرا {....}نیز همان طلبم که شما مطلبید لا اله الّا الله ....
و این نوع شناختن مخصوص کسی است که خود رتبه بمثیر مرتبه اجتهاد داشته با شد و غیر او میشناسد مجتهد را به شیوع و استعاضه اجتهاد او میان بروم خصوص علما و ارباب بمثیر و ادراک و هر که در میان علما و فضلا باجتهاد معروف و افواه متدنین از فقها و باین صفت مذکور باشد ...
انجام
یعنی در عقب هر نماز قصری سی مرتبه بگوید سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر تا جبر نقصان آن نماز بشود و تلافي آن تقصیر کرده شود انشاءالله خداوند عالم برحمت کامله خود جبر نقصان های ما را فرمایند و بکرم بی نهایت خود تلافي تقصیرات ما فرمایند و از خطایا و جرایم ما در گذرد و بحق بحق شفعای روز محشر تمام شد ...
آخرت خود را بگذارد و بکار دنیا مشغول گردد موسی گفت الهی کدام بنده تو دل سخت تر است گفت آنکه حلال و حرام پیش او یکسانست موسی گفت خداوندا کدام بنده تو بخیل تر است...
انجام
بار الها مردیرا دیدم در زیر عرش ایستاده هر دو پای او در بستانی سبز بود گفت ای موسی انمردیست از بنی اسرائیل از حسد بردن و غیبت کردن خود را نگاه داشته با حضرة ما با حرمت است
و در ان سه مقصد است اوّل در نذر عهد و در ان دو بابست باب اوّل در نذر کننده و صبغه نذر باب دویم در آنچه نذر کنند مقصد دوم دویمین و آن دو بابست باب اوّل حالف و محلوف به باب در محلوف علیه مقصد سیم در کفارات و آن دو باب است باب اول در اقسام کفارات باب دوم در تعین کفاره...
انجام
و یا انکه از قبل خدای تعالی یک چشم او کور شده باشد و در ثلث است و {...}کامله است و در{...}بینی {....}بینی را شکست و فاسد شد دیت کامله است و اگر راست شد {....}علامت دهد و اگر{....}
رساله ای کوتاه در حرمت خرید ، فروش و استفاده از تنباکو ، با استناد به احادیث پیامبر اسلام به نقل از کتابهای شواهد الانوار و سراج الاولیاء و اسرار العابدین
آغاز
نقل کرده شده است از دستخط مفتی زمانه و نادر العصر شیخ جوهر سرهندی رحمه الله علیه که در باب حرمت تماکو نوشته
س سعادت کامله ایجاد کند در زبانا مح ممزج بود و خیر غالب ف نحو است و بلا انگیزد در قلب ص سعادت بخشد در شوله ق ممزج است {..}و غالب در نعایم س سعادت عظیم ایجاد کند در بلده ش نحویست کرای ایجاد کند...
انجام
حائب تبشرنا طورا و تنذرنا و باتباع سبیل الحق تامرنا فیا لها کلما بالغیب تشعرنا لم تقرب بزمان و هی تجزنا عن المعاد و عن عاد و عن {...}
پاسبانش ملاذ اهل دانش آستانش از لمعات آفتاب اقبالش کوکب طالع و اصحاب ضلال و بال مختفی و از {....}غمام انصافشف شغله اعتساف ارباب ظلام بر وجه کمال منطفی خاتم حاتم آثارش مصور {...}که بر صحیفه خیال مهندس بی سرمایه نقش بندد...
انجام
مامون و خدام اورا بر در سرا ایستاده دیدم محزون و گریان و جامه دران مامون میگفت که یا سیداه فجعت بک بعد از ان تجهیز و تکفین امام هدایت قرین قیام نمودند ودر جانب قبله هارون بحفر مرقد منور مشغولی کرده من در انموضع حاضر شدم و مامونرا بر فضیلت امام اطلاع دادم گفت
ای عزیز بدانکه ملک عریض که و جنته عرضها کعرض السموات و الارض مسکن آن کسانی است که بمقتضای و من یطع الرسول فقد اطاع الله کردن اطاعت در فرمان متابعت در آورده
انجام
و منع او نخواهد بود و اگر از جهت توهم ریا منع کرده شود این خصوصیت باین حال ندارد بلکه در فریاد و رقص صوفیان این زمان این توهم بیشتر می شود و الله اعلم