توئی که تیغ ترا شد مسخر آتش و آب {.......}در زلزله در آتش و آب چه باک از آتش و آبت که چون {.........}آتش وآب جام نواست که اندر موافق بیکار {.....}دید دو پیکر آتش و آب ....
انجام
منعم نکنی زمستی عشق زین باده اگر چشیده باشی بر سینه خاک من نخندی گر پیرهنی دریده باشی میشنوی از من انچه گویم تا حرف کرا شنیده باشی
بنام پادشاه فر اعظم کریم وخالق و داناء اعلم رسولش مصطفی آن سرور دین امامش مرتضی آن رهبر دین {..}بر جان او صد آفرین باد بر اولادش یکایک اجمعین باد...
انجام
این بس جزای کشتن صید که روز حشر حسرت نمی کشید که چرا {...}توست جای تو جسم است {.....}میخواهم از تو آنچه در آب گل توست خون ترا نظری به قدر خموش باش زین که دعوی از طرف قاتل تو نیست .
که دست امید در ان توان زدندید آهی ازا میان جان بر کشید و گفت یا من له الدنیا و الاخرة ازهم علی من لیس له الدنیا و الاخرة یعنی ای انکسی که دنیا و اخرت از ان تست رحم کن بر حال کسی که نه دنیا دارد و نه اخرت این کلمه بگفت و جان بداد
انجام
ابن عباس راه نماید دل او را بکلمه استرجاع تا در وقت مصایب بقوله انا لله و انا الیه راجعون قایل شود و رضا بقضا داده خود را تسلیم ان نماید و یا راه نماید او را بصبر و شکر تا در نعمت شکر کند و در مصیبت صبر نماید و الله بکلشی علیم و خدای بر همه چیزها داناست
الحمد لله رب العالمین و العاقبة للمتقین و الجنة للمطقین و النار للعاصین و المشرکین و الصلوة و السلام علی خاتم النبیین و اشرف الانبیآء المرسلین شافع یوم العرصات و خلاصة ...
انجام
سلام کردم جواب شنیدم فرمودند یابن زیات احوال برادرت چونست عرض کردم فدایت شوم صحیح و سالم {....}ولی مرا اندوهیست از او در دل باشد این است که اقرار بولایت شمال {...}ندارد و از اطاعت فرمان شما مخالفت دارد و انحضرت فرمود چه {...} ممانعت دارد و از {...}عرض کردم برادرم میگوید تا حالت شخصی بر من ظاهر نشود پیروی او را نخواهم کرد انحضرت فمودند که چون است
ولادت عبدالله ابن عبدالمطلب در سنهششصد از صدوسی است از {...} ادم بود چون انحضرت از مادر متولد شد اغلب علما ء از احبار یهود و {...} نصاري و سحره و کهنه فهمیدند که پدر پیغمبر اخر الزمان متولد شده بواسطه....
انجام
دختران شما بحال من گریه میکند و دختران شامی شما میخندند شما{....}انها سنگ بر ما میزدند شما تسلیه میدهید انها شماتت میکردند وقتیکه غلغله مدینه را محمد بن {.....}غلامی فرستاد
اگر میل تو را باشد بقربت دهم سرمایه از بهر تجارت سفر از بهر آدم اعتبار است کل ار خواهی نیاید گفت خوارست اگر خواهی بچشم آیی حفر کن اگر خواهی زچشم افتی حذر کن..
انجام
به رقم طلب کردند تپاب زجا جستم آبود در خواب لب کشتی یکی از اخوان ستانه نظر جانب دریا کشانه بگفتم چیست فرمان ای برادر بگفتش خونش تماشائیست بنگر.
شکر آن منعم که سازد بر جهان انعام عام شد تکون بر درکه حمدش سر افهام هام خالقی کز قدرت ابداع خلق قام قام نه او را ذو فرض و نه عصبه و نه دو رحم اوست نه او را مولی المولاة عتاقه چون انام
انجام
بعض موتی وارث بعض اونی فتوی برین لیک دیدم یک روایت بر خلافش و السلام چون شمار بیت کردم بود باب اهل سهم فکر در تاریخ گفت و شد سر شاهان شام ضبط و ربط اسوله با امثله از عون حق نظم خوش کردیم و از فضلش نمودیم اختتام
من خسرة الرد و خذلان الطرد فلیس ذلک الیوم بعید من لبس الجدید و انما هو عید من امن الوعید و سلم من النحاس و التهدید و استحق بصالح اعماله المزید اما الایات فاستحضر عندها اهوال الاخرة و زلازلها و تکویر الشمس و القمر وظلمة القیمة و جل الخلایق و التجاوهم و اجتماعهم فی تلک الفرصة....
انجام
زیرا که گریستن بر او ثواب عظیم دارد بجهة ملائکه بر او میگریند میت غیر مومن اگر الفت داشته باشد یا اینکس جایز است بر او بگریند بقصد انکه حیف که گمراه مرده است سنت است دست بر سر یتیم کشیدن از روی نوازش و و هر کو نوازشی باو اجر عظیم دارد و دل شکستن .