ان الله يبشرک بيحيي مصدقا فرزند پسر بود و قد احسن پي از آخر جنيابن زنداني زود خلاص شود ما يملکون من قطمير در اينوقت ولايت پادشاهي بود الذين يخرج الخباء اين گم شده زود پيدا شود
انجام
و قد منا الي ماعملو عاقبت اين کار ميانه بود اما ما بعد مائده اگر خصومت نکند بهتر است ان رحمت الله قريب اين وام دادن و ستاندن به لله
هر چند فتاوی از بس لفظا و معنی نامربوط بود جواب ان صورتی نداشت اما دفعا للاوهام العامیه اقدام بان نمود قول المفتی الاول جمع بین الفاطمتین نزد داعی بی تشکیک و بی شبهه است درین فقره ادعای علم باباحت این فرج محره بنص حدیث صحیح و مرسله در حکم صحیح نموده اند
انجام
هل رایت شاعرا یتبعه احد انما هو قوم تفقهوا لغیر الله فضلوا و اضلوا قال الشاعر از بهر فساد و جنگ جمعی مردم کردند بگوی گمرهی خود را کم در مدرسه هر علم که اموخته اند فی القبر یفرهم و لا ینفعهم
آیات [...] که در شان حضرت محمد صلی الله علیه و آله نازل شده که استخراج نمودم و متفق علیه بوده است که این ایات در توراتست و انکار ندارند اما محملی می پوشانند و می گویند [...] موعود مهدی
انجام
حضرت ایشانرا در چاهها کرده و از[...] می گویند که هفتاذ مرتبه [...] را کشت و زنده کرد و او میگفت تو خدایی بعد زان ندا از جانب خدا باو رسید که کل عالم بنده من [...] بنده تو باشد [...]
چون قضیه معلوم او گشت فرمود که این دریش رعایت [...] ما نمود که گوسفند در [...] کشته و این ترک ترک این کرد که بر بام خانه او رفته مسلمانرا بگذارید
انجام
لا اله الا الله و محمد رسول الله نقش بود [...] مرسل را دران ثبت [...] ما آن حکاک را فرموده با کلمه محمد رسول الله را بر حال خود گذاشته اسامی ملوک را محو کرده و نام خود در زیر محمد رسول الله منقش کرد
الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام علی اشرف ولد آدم محمد صلی الله و علی ابن عمه علی بن ابیطالب التحیة و الثناء علی اولاده الطیبین الطاهرین من ال طه و یسین اما بعد محررا بیقین از قول دانیال نبی و حکماء قدیم و از قول امام ناطق جعفر الصادق بیان می نماید
انجام
و بعضی از حکما گفته اند که در میان پادشاه مغرب بود غله و طعام در همه ولایت بسیار در میان پادشاه و اهواز جنگ و فتنه افتد و بجانب مغرب دلیل کند بر بسیاری میوه ها خرما و در [...] بسیاری [...] و گیاه در مغرب
تشبیهات تشبیه مانند کردن باشد یقال الشیء بالشیء و ارباب لغت ان چیز را که مانند کنند مشبه خوانند و درین باب میان مشبه و مشبه به از معنی مشترک چاره نبود و صحیح ترین تشبیهات ان باشد که معکوس توان گردانید
انجام
استعار الحلم و الرشد للسفه و الغوایة ثم سری الی الحلیم و الرشید و قوله تعالی و اطیعو الله و اطیعوا الرسول لعلکم ترحمون استعار لعل للترتب لان اوفی [...] من مثل الملوک هو العلامة لحصول غایات المطالب
و مقدمه یقینیه منقسم بر شش قسم است اول آن [...] و ان قضایاییست که جزم میکند عقل بان و بمجرد تصور طرفین آن قضایا و ملاحظه نسبتی که بینهما واقع است مثل الکل اعظم من الجزء و الواحد نصف الاثنین
انجام
زیرا که بر این تقسیم بر هر چه علت غاییه صادقست غایت صادقست نیز اما بر هر چه غایت صادقست علت غائیه نمی آید و بدانکه غایت این معنی که گفته شد در مقدمه شروع شروع [...] ندارد اما غرض و علت موجب ازدیاد بصیرت میشود
و بدانکه لفظی که مستعمل در معنی موضوع له باشد آنرا حقیقت گویند و اگر مستعمل در غیر موضوع له باشد لعلامة یا قرینه عدم اراده معنی موضوع له مجاز گویند و مجاز بر وزن مفعل است که اسم مکانست
انجام
و افتاب اگر چه ظاهرست اما حجت بینه ظاهر نیست بحس بصر بنابرین وجه شبه که ما به الاشتراک است میل طبع و ازاله حجاب باشد که لازم حلاوت و ظهورند
و بعضی افاضل کلام را باین طریق تقسیم کرده اند که کلام اعم از انکه منثور باشد یا منظوم و اعم از انکه دلالت او بر معنی باعتبار دلالت خود باشد بر معنی یا باعتبار دلالت کلی بر معنی
انجام
این معنی مفید است که مذموم مستحق مذمتهای نامحصور است و هجو بر طبق صفات ذمیمه اش غیر نقد و رد و اثبات این معنی در باب ذم جامع الکلم است
بدانکه علم معانی و بیان بزرگترین علومست که علم بدان دانسته میشود که قرآن معجزست و سبب اعجاز وی انست که او را علی مراتب فصاحت و بلاغت و مشتمل است بر دقایق و اسرار و خواصی که فوق طرق بشرست و دانسته نشدن انکه قران معجزست و وسیله بتصدیق
انجام
و تصریح است از انکه در ایشان انتقالست از ملزوم بلازم پس ان چون دعوی خبری باشد با نیت و در اینجا گفته اند استعاره بلیغ تر است از تشبیه از انکه استعاره نوعیست از مجاز چنانکه پیشتر گفته شد و تشبیه حقیقت است
نامه ایست که از منشی یکی از بازرگانان به اسلامبول بیکی از دوستان خود نوشته چون بنوای شیوای دری پرداخته بود برای اگاهی همزمانان که بدانند پارسی هم زبانی است شیرین و سخنی است نمکین و ما مردم پارسی زبان شیوائی و خوشی و پسندیده
انجام
از رسیدن نوشجات که همراه درند نیازمند خاکسار بود اگاه و آسوده شدم چنانچه برادر والا گهر بخوشوقتی و کامرانی آمده اند البته اگاهی خواهید بخشید
فصل اول در احکام وجود و ان سه است اول تصور بدیهیست زیرا که هر کس بضرورت عقل داند که یک چیز هم موجود هم معدوم نبود و نه موجود و معدوم و ممکن نبود و تصور سابق بود و تصدیق و چون این تصدیق بدیهیست ان تصور که بر روی سابق باشد باید که هم بدیهی بود پس تصور وجود باید که بدیهی بود
انجام
سخن بر انست که نفوس انسان در نوع یکی اند و ما در ان سخن گفتیم و چون سخن بدین مقام رسید از علم نفس سخن قطع باید کرد و [...] دیدیم که درین موضع ختم سخن کنیم و الله اعلم بالصواب و الیه المرجع و المآب
الحمد لله رب العالمین و العاقبه للمتقین و الصلوه و السلام علس رسوله و اله اجمعین اما بعد از حمد و ثنا سبحانه تعالی حکایت بر سبیل ایجاز و اختصار از شمایل اولیاء
انجام
تو بخنده شکر [...] /پیرو این شاهدان ناخوشست/ خسروانها کی پریشانی[...]