منقولات که ترک حجامت مکن در هفتم حزیران و اگر نکنی در چهاردهم البته بکن و نام این روز نزد اهل فرس اسفند است و لله اعلم فصل در ایام هفته روز جمعه که این روز متعلق است {...}این روز افتاب و ماه و ستارگان و ملایکه افریده شد و درین روز آدم مخلوق گردیده بیک روایت...
انجام
اخر سال نیکو شود و طعام فراخ شود و زمین بابل و خراسان {...}شود اسفند {...}ماه یعنی ذی الحجة اگر شب بود و گاو و گوسفند بسیار بمیرند و زنان باردار را خطر بود و بخراسان فتنه در افتد سیاه ماه کرجماه یعنی محرم و صفر بود ولایت بابل بیشتر خراب شود و مرگ زنان باشد.
از حضرت صادق ع سوال کرد بچه سبب جد آن فاطمه را زهرا میخوانند فرمودند باین جهة روز سه مرتبه نور ان طاهره زکیّه از برای پسر عم او امیر مؤمنان ظاهر میشد یک مرتبه طلوع صبح بود از نور ان مخدره مدینه به نوعی سفید میشد که خلق مدینه تعجب میکردند ...
انجام
شیعیان از دور و نزدیک زیارتش میروند و هر که او را زیارت کند او را دوست دارم هر که او را زیارت کند در ان زمین گویا خدا را زیارت کرده با {...}اول نیز بدیدن او میروم و اول کسی که او را زیارت کند ...
در امور معاش و مکروهتر و دشوارتر ذوی بالفتح رنجه کردن و رنجه گردیدن و رنجش چیزی که آزار دهد فی الحدیث ادناها اماطة الاذی عن الطریق
انجام
فرق بالفتح جامه دریدن و پاره کردن و پنجال انداختن مرغ و بالفتح و کسر راء بارها و جامه دریده و فرقه واحد فراق بالفتح و الکسر تیزرو فریق جای لغزیدن مستغرق غرق شده و
اگر در نهایت ژرف فرو روی لگام سرکشی ها سخت بر کشی لب بر همه چیز فرو بندی اتحاد با تمرکز مطلق گردانی هر آینه بر خود طلوع خواهی کرد طریقتم شادی است لقائم ریاضت میباشد وحدتم نهاد هستی است عالم را حیات بخشیده ام.
انجام
به من تمرکز ده در نهادت محو شو و از درونت طلوع کن این تنها راه وصول به وحدت کل است اگر خدای را غیر از من بدانی از مسیر دور شده ای من است و هیچ چیز نیست جز او وحده لا اله الّا هو.
بدان ایدک الله تعالی که علمای جفر مدت برکاتهم به تتبع بسیار فهم کرده اند که هر امری از امور که بحسب ادوار بظهور میرسد از ایجاد و اعدام و لوازم ان من الازل الی الاب
انجام
همچنانکه کواکب سیاره را حروف تقسیم کرده اند بروج را نیز حروف وضع نموده اند مثل (؟) را بر حمل بر اسد و موس (؟) و الباقی کذلک و ما در اینجا مثل اوردیم مثل کاظم ک از حوت دارد و الف از حمل و ظ از سرطان و میم از قوس
شفقت و تلطف و ملاحت آید چنانچه در عربی مشهور است و در فارسی الف سلطانیا و درویشیا که در سمت مذکور هم از این قبیل است یعنی الف سلطانیا برای تخفیف و تعلیل است
انجام
یرتقجی رحمت کننده یرسقی شب پرک یرقلی گناهکار یرکلی دلاور یفلقی جوانمرد یقوی بالا یکندی سجده کرده یلچی راه بر یلقجی گله بان یلقی گله یقسی صعوه یوبری [...]
الحمدلله و الصلوة علی محمد و آله الطاهرین اما بعد دهن عقاب بیاور پارچه از نوشا در بلوری و باو فرس الحاف کن از آهک اب (؟) در میان ظرفی از سفال و بالای ان ظرف از سبوس برنج بقدر چهار انگشت بریز
انجام
طریقه (؟) زرنیخ زرنیخ را ابتدا دمی داده با بلا در و کرچک که مشهور است بعد او را در قرع را (؟) با نمک (؟) هفت تقطیر نماید اب قلیا برا در هر دفعه بالای جوهر بریزد.
الحمد لله الذی هدانا للاسلام و وفقننا بالوصول الی دلائله بالتمام باقامة الدلیل و انارة البرهان و جعلل عقولنا صالحاَ لحصول الاذعان و قلوبنا قابلاَ لکتب الایمان بوساطة اشرف الانبیاء و افضل الاوصیاء...
انجام
ملکوت سموات و ارض را و لکن نه جمیع انها را پس انچه را که بجابر نمودند ارزان عوالمی بود که بحضرت ابراهیم علیه السلام نموده بودند و حدیث شریف منافاتی با ایه مبارکه ندارد و چون بواسطه کثرت مشاغل فرصت تفصیل نبود...
بیاور پوست تخم مرغرا خوب بشوی و پرده او را بگیر و خشک نموده (؟) کن تا (؟) غبار گردد و بعد بیاور و عقاب لاهوری یک پنجاه و چهار مقابل او آب درو ریزد تا حل شود بعد بیاور و از ان پوست (؟) شده
انجام
و رد مصعد بر ارضه انمقدار که دیگر چیزی مصعد نگردد و بعد یک جزو از این و یکجزو از (؟) نموده باز تصعید در کاستین نماید و رد مصعد بر ارضه تا اینکه (؟) کلاته (؟) گردد و بعد او را (؟) و برنج طرح دهد
این کتاب شامل منتخباتی از « جهانگیرنامه، پادشاه نامه، اکبرنامه، ناسخ التواریخ، سفرنامه شاه ایران، اخلاق محسنی، گلستان سعدی، زادالمسافرین، اسکندرنامه »است.