دلی یوسف از او دامن کشیدی زدام آهوان وحشی رمیدی ز افسونی که گردد صد پری رام بنفشه شاه باز سد ره در دام شدی عشق از {...}چاره بردار فرودی حسن نمکین در سر ناز...
انجام
سچهر دون ذلیلم آنچنان کرد که باید گفتگو با احمقان کرد چو نتوانم ضبط خود نمودن جواب این رازها باید شنودن زروز ابدانم عار یابد که عاشق {...}قبول یار باید.
قد سرو سهی در طرف گلزار دهد یاد از نهال قامت یار سنم چون گل رخان سیمین بنا گوش صنوبر چون جوانان خوش بروروش چه آب خضر بخشد عمر جاوید گهی آنسوی گهی در سایه بید...
انجام
دم بدینار دم بخوشی زانکه روزگار وز بحر غصه میدهدم غوطه دمبدم دستم بگیر تا که بالطاف لطف تو از موج خیز حادثه شاید که وارهم تا در فضای عالم هستی باز کن بر پای بیستون بود این نیلگون حیم...
اگر میل تو را باشد بقربت دهم سرمایه از بهر تجارت سفر از بهر آدم اعتبار است کل ار خواهی نیاید گفت خوارست اگر خواهی بچشم آیی حفر کن اگر خواهی زچشم افتی حذر کن..
انجام
به رقم طلب کردند تپاب زجا جستم آبود در خواب لب کشتی یکی از اخوان ستانه نظر جانب دریا کشانه بگفتم چیست فرمان ای برادر بگفتش خونش تماشائیست بنگر.
زینهار تا تصور نفرماید که بنده بهیچ حال و سبیل و سند و تاویل از جاده وفا منحرف شود یا از مقام صفا منصرف گردد بحق مهر وفایی که میان من تست که نه مهر از تو بریدم به بکس پیوستم قرب جاني ببعد مکاني تعلق ندارد ...
انجام
و دیباجه صحیفه مردانگی و صدر جریده فرزانگی و لعل کان مروت و نگین خاتم فتوت و نهال باغ جلال و سرو بوستان کمال و نور حدقه افضال و نور حدیقه آمال بود اسامیا لم یزده معرف و انما لذة ذکرنا ها.
سیاهۀ برخی فرامین و اسناد و منشآتی از دوره قاجار است
آغاز
جند این بیاض دل ارا که تذرور نگین پرو بالیست که از جلد نگارین شهپر پر نقش کشور و طاووس پر خط و خالی که در وقت گشودن اوراق از صفحات رنگین چتر ملوّن نمود مجموعه الفت پرداریست که شیرازه بند اوراق دلهای پریشان گردیده و...
انجام
سحری بخواب دیدم که صبا ز در درآید که نوید وصل گویا زدیار دلبر آید بتو مژده باد جانا که شب غمت سر آید در دیر میزدم من که نگار در در آید که درا درا عراقی که تو خانه زاد مایی.
صورت چند نامه است اغلب از عباس میرزای قاجار است و دیگران
آغاز
هو الله لی شانه رب اشرح لی صدری و یسّر لی امری و احلل عقدة من لسانی ایا جود صدر شب تاج لحاجتی فلیس الی صدر سواک شفیع این عریضه ایست نیازمند اراده بنده ضعیف اقل بمحضر شریف خواجه اجل اکرم خدایکان اعظم افخم حارس ملک و ملت...
انجام
بجای دوده حل کرده با اب حیوان سر رشته اند و بر بیاض عارض غلمان نوشته حالی مرتجلا این رباعی گفتم این نور بظلمت ار چه امیخته اند این مشک بکافور چرا ریخته اند ز یکی بچکانند تو گویی که زرنگ دلتنگ شده مردم بگریخته اند ...
سبحان الله این چه گوهر گرانمایه و اختر بلند پایه است که استایان زبان وحی و الهام به سخنش موسوم کرده اند و عقد مصالح امام بنام نامی او مرقوم ساخته این خلفی است از خانواده صنع که بی منت قابله ما ده {...}ابداع بوجود آمده ...
انجام
و پیراهن نشیمن خود راه رحمت و هجوم مردم علی العموم خصوص ظالم متشبه بمظلوم ندهند توقیع گری بدینموجب که از قرار واقع تصدی رفع ظلم و تعدی ظلمه از متظلمان توانند نمود چه {...}با انکه مانع اهتمام تمام و باعث عدم پیشرفت مهام است..
مؤلف
الحسین بن محمد جمال الدین بن الحسین الخوانساري الإصفهاني، المحقق
دیباچه بیاض ریاض طبع چون گشت نوشت این حور ریاض بیاضی گردد قلم سجده شکر فیاض از لطف ریاض طبع نامس کردم تاریخ بخوان زنام اینطرف بیاض بیامیزد نو آیین ساخته و رسولانش را اگر از طراوت ریاحین مضامین نضارت آیین لطافت اشعار...
انجام
قل اعوذ برب الناس بخواند و دست بر سینه فرود آرد و هر بار وضو سازد بقیه اب را به نیت خلاص از وسوسه جرعه بخورد اگر چه ده یا یک بار وضو سازد و بی وضو هیچ وقت طعام و آب نخورد و بدین مواظبت نماید درین فواید بسیارست و برکت بیشمار و...
منشآت دیوانی و درباری از سلاطین و ابوالقاسم قائم مقام فراهانی
آغاز
از دل تنگ برون کردیم تا جای تو باشد اغلب اهل عالم و نسل آدم از دو صنف نباشند یا کاسب معاشند یا طالب معاد بقوه بعشوه عاجل در عیش و قومی بوعده اجل در طی دلها در هوس دنیا بسته و تنها در طلب عقبی خسته ...
انجام
آنکه بایست نیامد از مقتضیات طالع واژگون و گردشهای ناهنجار گردون دونست بیت یار میباید و نمی آید غیر می آید و نمی باید روزگار را دید که چه {...جو بساطها بر چید و چه حقه ها باخت و چه حیله هایی ساخت مصرع چرخ بازی گر ازین بازیچها بسیار دارد آفرین بر ذهن {...}شما که تابعه را بجا نوشته بودند ...
عجر مراتب حمد و ثنا تسلیم بارگاه صمدیکه خامه را در معرکه اغاز ثنایش از نقطه سپهر انداختن است و سخن را در جولانگاه انداز حمدش از خطه با نفس سوخته پرداختن ...
انجام
بر جگر خورده زخم از دندان {....}او هر هلال تابنده لب بی اختیار در سخن مغز سرخش {...} اتشی بده است یخ بسته این ندانم که نغزش از جان بود یا جگر گوشه شهیدان بود نعمت الفت زیاد و خانه محبت آباد باد
بعد حمد موفور و ثنای نا محصور حضرت آفریننده بیچون که بیک کاف و نون سپنج سرای مشحون بآلای گوناگون و دنیای مملو بنعمای از حیطه وهم و قیاس افزون از عالم عدم بجهان وجود ظاهر نمود و پس از شکر و سپاس فراوان و ستایش بی پایان کریم منان...
انجام
بتجویز کاهلی بر همان بهمان تن داده کلاغ پائی چند کشیده فرستادم معذور دارند و اگر قصد قصد حاضر شدن بتعزیه ارباب زاده باشد اشاره فرمایند که برفاقت رفته شود و السلام در رسید دوشاب و غیره بمیرزا عارف الله بعلق تمسخر نوشته مهربان.
خوشا مرز ایران عنبر نسیم که خاکش گرامی،از زر و سیم زمینش همه عنبر و مشک و ناب بجوی اندرش آب درّ خوشاب فضایش چو مینو برنگ و نگار بیک سو زمستان دگر سو بهار ...
انجام
مست عشق هر کند هزار خطا چشم پوشد خدای غفارش شرم دار از خدا که بشناسی کمتر از عمر و لیث صفارش آورده اند که روزی انوشیروان مجلسی آراسته چون سفره بمجلس آوردند ...
الحمدلله ربّ العالمین و الصلّوة و السّلام علی محمد و آله الطیبین ای نام توام نامه رفع درجات داده رقمت نشان دیوان نجات حض است مگر خانه مشکین رقمت کارد زسیاهی همه دم آنجیات و شرایف صلوات طیبات و لطایف ...
انجام
اعم از انکه مستقلا با معنی باشند یا با اتصال بلفظ ذکر معنی بخشند چون معنی ازین الفاظ بحرف تهجی مشتبه میتواند شد ذکر آنرا لازم دانستیم که بالفات جایز الاماله بکار برند و بعضی را طرد اللباب برشمردیم و حسن دیگر در ان فرض کردیم.
بدان ایدّک الله تعالی که کلمات لغت عرب بر سه گونه است اسم و فعل و حرف اسم چون رجل و فعل چون ضرب و دحرج و حرف چون من و الي و تصریف در لغت گردانیدن چیزیست از جائی بجائی یا از حالی بحالی و در اصطلاح علماء حرف عبارت است از گردانیدن یک لفظ بسوی ....
انجام
ودر اسم مفعول گوئی مذهوب به مذهوب بهما مذهوب بهم مذهوب بها مذهوب بهما مذهوب بهن الف مفاعله و سین استفعال گاه باشد که فعل لازم را متعدّی سازند چون سار زید و سایرته و خرج زید و استخرجته قد تمّ الکتاب...
یعنی در وي حرف زائد باشد فصل و فعل را دو بناءست ثلاثی و رباعی و هر یک از این دو بنا بر دو وجه است مجرد و مزید فیه بر ان قیاس که دانسته شد فصل میزان در شناختن حروف اصلی از حروف زواید فاءع ل است پس هر حرف که در مقابل این حروف ثلاثه است ...
انجام
ودر اسم مفعول گوئی مذهوب به مذهوب بهما مذهوب بهم مذهوب بها مذهوب بهما مذهوب بهن الف مفاعله و سین استفعال گاه باشد که فعل لازم را متعدّی سازند چون سار زید و سایرته و خرج زید و...
احکامیکه در شریعة نسخ شده جند چیز است اول زنا بود ور جاهلیت اگر زنی زنا میکرد او را در خانه حبس میکردند و نان و آب نمیدادند تا بمیرد و خود را نیز دشنام میدادند و از مجالس میراندند و با او نمی نشستند ..
انجام
عمر سعد فرمودند اینوقت غروب عیال من کجا بروند خانه آتش میزنی گفت تو {....}عصر سوختی {...}را در راه بصره گرفتند از عدد لشکر پرسید امام کدام را بیشتر دوست میداشت {...}التماس گویند عدد زخمهای شهدا و من الذین خرجوا انه الشهید طلب ثار الحسین ع.
در اول بیافرید خدا مر این آسمانها و مر این زمین را و این زمین بود تهی و ویرانه و تاریک بر روی آب بسیار و باد الهی می وزید یر روی آن آبها و امر کرد خدا به نور و روشنایی بسیار شد روشنایی و دید ...
انجام
و لا تسشقوض شمم یامیم الف ماتبیم و لشعیم اشر همحکة و یکیع لیامیم الف شلش مؤت شلشیم و حمیشا و الله لخ لقص و تا نوح و نعمد لغرالخا لقص هیامین تمت.
قران را اگر نجس به بینی تطهیرش کن بقسمیکه صاحبش باید تطهیر کند اگر ممکن نشود اذن از صاحبش یا تاخیر بیفتد تطهیرش بسبب اذن گرفتن و امّا اگر صاحبش اذن ندهد در تطهیرش بر تو چیزی نیست مگر امر بمعروف مسئلة زمین مسجد نجس بود بتکلیف کندی مثلا...
انجام
سئوال شخصی در نماز چیزی از حلقش بیرون میاید بفضای دهانش میرسد با زور فرو میبرد و یا اینکه بیرون میآید از نمازش چگونه است جواب {...}که مجرد همین معنی مبطل نماز نباشد .
حدیث قدسی این معنی باشد یعنی باین مرتبه که رسیدن {....}یعنی بغیر آثار صنع من و چیزی که رضای من در ان باشد چیزی نمی بیند بغیر رضای من چیزی نمیشنود و مرادات نفساني او برطرف می شود و مرادات خدا اختیار میکنند و بعضی گفته اند که مراد اینست که چون اعضا و جوارح آدمی نزد اینکس عزیز و گرامی باشد...
انجام
ایضا احادیث متواتره وارد است که معنی قرآن را کسی بغیر ایشان نمیداند و علم ما کان و ما یکون تا روز قیامت و جمیع شرایع و احکام در قرآن است و علمش نزد ایشان محزونست و قرانرا هفت بطن یا هفتاد بطن است و علم جمیع آن بطون نزد ایشان است و هم چنین عمل نمودن بجمیع احکام و شرایع ..
بدان که حمی حرارة غریبه باشد که در قلب مشتعل شود و از انجا بواسته شرائین پراکنده گردد بجمیع اعضا و بدنرا گرم کند و ضرر ان بافعال طبیعی لاحق شود و اجناس غالیه آن حمی سه است حمی یوم و حمی رقی و حمی عفنی زیرا که ترکیب بدن از ارواح و اعضا و اغلاط است پس اگر حرارة اولا تعلق بروح گیرد...
انجام
چنین است که چون بزرگ شود احتیاج بغذای بسیار میشود و خون حیض کافی نیست او را نیز احتیاج هوای نیک میشود و هوائی که محیط اوست باو مقرر است که هوای عفن است ...
اندازد و بگوید اللهم بمحمد و آله الطیبین الطاهرین اقض حاجتی یا اکرم الاکرمین و آن حاجت را بر دل خود گذارند البته روا شود و از بعضی اکابر منقولست که هر کس دوازده هزار بار بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و هر هزار بار که تمام شود دو رکعت نماز حاجت خود را بخواند ...
انجام
فامّا الذین آمنوا بالله و اعتصموا به فسیدخلهم فی رحمة منه و فضل و یهدیهم الیه صراطا مستقیما این ایه بجهت دفع مجادله است روز یکشنبه روزه دارد و این آیه را بر قطعه ادیمی نویسد و با خود دارد بر خصم غلبه کند و دلیل و حجت خصم باطل گردد.
مجتهد عمل بقول ان نمود بعد ان مجتهد فوت شد و این شخص باقی میماند بر تقلید ان و عدم جواز در صورتیست که متمکن از تقلید مجتهد می باشد و اگر نباشد تقلید {...}و جایز است لکن بقدریکه خود را بر ستاند بمجتهد حیّ و لازم است بر او که خود را برساند و لازم نیست اخذ مسایل از خود مجتهد...
انجام
از نماز لاحق بنماز سابق بعد از اتمام ان اتبان بنماز لاحق نماید و اگر تذکر بان بعد از فراغ از نماز لاحق باشد در این صورت اگر نماز لا خود وقت مشترک یا در وقت مختص بخود واقع شده نماز لاحق صحیح است لازم است نماز سابق را اعاده نماید پس اکتفا باتیان تسلیم نمیتوان نمود.
الحمد لله رب العالمین و الصلوة و السّلام علی خیر خلقه محمد و اله اجمعین امّا بعد بدانکه این پنجاه موعظه است از خداوند رحمن بحضرت موسی بن عمران بدون واسطه جبرئیل و ترجمه ان بفارسی نوشته شده موعظه اولی خدای تعالی میفرماید ای بنده من خود را از نظر خدایتعالی نیندازی...
انجام
و در اخرت فردوس اعلی و نعیم بقا ای موسی بدانکه قیامت روزی سختی است و نیست هیچ پدر و مادر را بی نیازی از فرزند و هیچ فرزندیرا از پدر و مادر و چه بسیار فقراء باشند که فقر خود را در دنیا بگذراند و رحلت کنند بسوی بسوی اخرت و در قیامت مشکور باشند و چه بسیار اغنیا باشند که در دنیا و اخرت هر دو فقیر باشند...
آفات مخصوص حق سبحانه و تعالی است و همچنین صلوات طیب یعنی صفات کامله مخصوص اوست یا انکه رحمتهایخوب مخصوص اوست که ببندگان خود عطا میکند و بنابرین محتملست که مراد از تحیات نیز این باشد که تحیتهایی که بندگان با یکدیگر میکنند از تواضعهاو دیدنها بکاری نمی آید ...
انجام
و نظر بمسافر که وارد شود تمامی تحیت بعد از سلام دست در گردن یکدیگر کردنست و اگر تحیتی بغیر سلام کنید اولا سنتست که بعد از ان سلام بگویند و بهتر آنست که اول سلام کنند و دیگر تواضعات دیگر چون حق سبحانه و تعالی فرموده است که هر گاه داخل شوید در خانها پس سلام کنید بر یکدیگر که سلام تحیتی است از جانبحق سبحانه.
آفتاب [...] و شهامتی و جلالتی و اقبال و نثر شوکت و سلامت و مناعت و نبالت و اجلال بندگان [...] المکان [....] المدینة و ایشان [...] هی معطوف عواطف سبحانی مشمول گوناگون عنایات اعلیحضرت ظل یزدانی مقرب الخاقانی ...
انجام
این نیست که رفتار می کنید بهر صورت متوقع است که در عالم دوستیهای قدیم اندک [...] صرف کرده در فصول و [....] و هر چه بر نور لازمه [....] بعمل آورد ...
سلطانه مخصوص گردد و انچه ازو در محلي ظهور کرده بحقیقت پرتوي آن نور باشد و اثر محبت و قربت و کرامت الوجه آن اثر را کرامت گویند اولیاء المدد را علامات بسیار در حدیث است ...
انجام
صحت او اگر دیرتر ظاهر شود یقین دیرتر شود اگر چه دلیل بر قوت حال بیننده بود و درویشی بخواب دید در شب پنجشنبه بیست و ششم شعبان است اثنتین و ثمانمائة که رشتی است و اعتصموا بحبل الله جمیعا ..
سهو و این دو سجده واجب است بحیثیتی که کسی که حرف در نماز زند از روی سهو یا سلام دهد در غیر موضع او و یا شک کند ما بین چهار و پنج و قیلی گفته است در هر زیاده و نقصان دو سجده سهو کند هر گاه نبوده باشد آنزیاده و نقصان مبطل است...
انجام
و یکی مهر از برای زن خود و نیست از برای آن دو زن مرد که جماع کنند با زنان خود تا انکه بسر آید عدة آن دو زن از جماع اول و اگر فوت شود آن دو مرد و عدة آن دو زن بسر نیامده باشد میراث میبرد هر یکی از ان دو زن از شوهر خود.
در معیشت که امر فرموده بجهت مصالح چند است یکی نظم امر دنیا و اعانت نمودن یکدیگر را و دیگر شکسته نفسی نمودن و باین راه خدا را عبادت نمودن و غیر ذلک و عمده در ان حلال را از حرام شناختن و ان حرام که گریختن است هرچند که ...
انجام
ثانی عشر عین مستاجره در دست مستاجر بعنوان امانت است ضامن ان نیست مگر بتعدّی یا تفریط نه در مدّت اجاره و نه بعد ان مدّت مادامی که در دست او بعنوان غصب نباشد مثل اینکه بعد از مدّت بدهد بصاحبش با طلب خواستن او...
چون امر اشرف اقدس {....}علی صدور یافت که این بنده دعاگوی انوش خلیفه مذهب حضرت مسیح را چنانکه نقل پیغمبرانست و در انجیل مقدس که راست بیانی واضح و عباراتی روشن عرض نماید لهذا چند کلمه در این باب مرقوم قلم شکسته رقم گردانیده بعرض رسانیده که حق ظاهر شود و...
انجام
نقل پیغمبران غلط نیست بلکه درست کننده غلطهاست گفت پادشاه پر ظاهر است که هر خطا که واقع می شود کلام پیغمبران و نقلهای ایشان درست بکنند و راه راست می نمایند تا بندگان خدا غلط نکنند و نور چشم دل میدهند تا ظلمت نروند و بعد از ان گفت با بزرگان خود خوب علم حاصل کرده است این خلیفه تمام مستقرا بر دارد...
بدان بدرستی که تصریف در لغت عرب بمعنی تغییر است و تغییر گردانیدن خبریست از جائی بجائی یا از حالی بحالی ودر اصطلاح بین گردانیدن یک لفظ است که ان مصدر است بنابر مذهب بصریان و ان فعل ماضی است تا بر مذهب کوفیان و...
انجام
و بر مثال مفعل بکسر میم و سکون فا و فتح عین همچون مکسحة یعنی الة جاروب کردن و بر مثال مفعال همچون مفتاح یعنی الة گشودن و مصفاة در اصل مصفوة بود و او را قلب به الف کردیم مصفاة یعنی آلة روشن کردن.
الحمد لله رب العالمین و الصلواة و السلام علی خیر خلقه محمد و اله اجمعین امّا بعد بدانکه الفاظ لفظی چند است مختصر و مبتدا را و فهمیدن این لفظها واجبست زیرا که هر کس این لفظها نداند از ننویسندگان و دانشمندان در بیاید پس دانستن این الفاظ بر جمیع نویسندگان و دانشمندان واجبست...
رسول این ستم گر رواست نمودید از قتل یاران من چه گل های خونین بدامان من {.......} {...}ندارید عرب نیستم این دشمنان خدا و رسول کنید از سر مطلب یکی را قبول انحضرت فرمود ایقوم سه مطلب بشما دادم یکی را از سه مطلب قبول کنید...
انجام
و بروایتی معتبر دیگر جبرئیل در هنگام وفات حضرت رسول صلی الله علیه و اله وصیت نامه اورد در رائحه مهر از طلای بهشت بر ان لغة بود و هر امامی مهر خود را بر دارد و بانچه در تحت ان مهر نوشته بعمل اورد و در ایام حیات خود در این مقام سخن بسیار است و برا ی ارباب فطانت در کا انچه مذکور شد کافیست و الله الموقف..
نورانی از بدن جدا شود و موت عبارت از انست و امّا پیش حکما نفس ناطقه جوهریست مجرد از ماده جسمانیت و او را علاقه ببدن هست همچو علاقه که عاشق را بمعشوق باشد تا زمانی که بدن را استعداد ان هست که نفس متعلق باو باشد و موت عبارت از قطع این علاقه است ...
انجام
قبول توبه در اخرت بجهة انتفاء شرط توبه است و ان شرط در اخرت ساقط است زیرا که شرط صحت توبه ندامت از معصیت است و ان شرط در اخرت متحقق نیست بجهة انکه در اخرت تکلیف نیست پس شرط توبه که ندامت بر قبح است که ان مستلزم تکلیف است در اخرت نیست ...
امیر به سبکتکین شا گفت خطا چگونه جائی است عرضه کرد مقصد دروازه دارد هفتاد محله دارد غار افراسیاب و ازدحام {...}در اینجا هست {......}دار ابلیس از ازبیل در چاهند که خداوند ایشانند....
انجام
گفت حال رزم ندارم قرار فردا شد {....}گفت انور شجاع است باید خداوند مدد برای {...}کنند نامه دار جن سلام برد خداوند خانه نوشت دار سالک برد جهت این که بیاید از او {....}مقدار خبر شد بانور شاه که امد او جهت ...
قیامت کسی را بیاورند در پیش فراز و بدارند و نامه او را بیاورند همه معصیت باشد همه را در پله ظلمت نهند و ان بنده راهیچ طاعت نباشد نا امید شود و منبر سرود و زخ را برای او باد کنند که نا گاه پاره کاغذ از هوا پرّان شود بیاید در آن پلّه نور نشیند ...
انجام
پس دجال قوم خوخش را گوید بیاید تا بیت المقدس رویم که مکه از ان ماست پس بیت المقدس روند مردمان بحرب وی پیش آیند دجّال هیچ نتواند کرد بعد از ان رو بطور سینا نهند و از آن حرب بسیار کنند و نتوانند گرفت بعد از ان گوید بیاید بمدینه رویم آن گاه رو بمدینه آورند و گرداگرد مدینه را.