بدانکه خداوند تعالی در معده چهار ملک آفریده است ملک اول جاذبه و نام دوم ماسکه و نام سیوم هاضمه و نام چهارم واقعه است اهل حکمت این چهار چیز را چهار قوه می گویند و صاحب شریعت چهار ملک میفرماید عمل جاذبه اینست که معده هر چیز را بخود کنند
انجام
و نفس حیوانی را بغیر از این خادمان که گفتیم دوازده خادم دیگرند چنانکه ده حواس اند ظاهری و باطنی و یکی شهوت و دیگری قوت غضب و روح حیوانی یا خادمان خود خادم روح انسانیت
تقدیر فعل بجهت اصالت در عمل و اختصار به از وصف و مصدر است زیرا که وصف محتاج بمبتداست و مصدر بخبر و مقدما مقدر میشود بملاحظت تقدیم عامل موجزا بجهة افادت حصر و مقدر یا عام است
انجام
مثل مهموز اللام که مشتبه بناقص میشود مشتبه بمثال شود و لیکن در اجوف و مثال مفاعله ادغام و ابدال نشود چون قوول دووری تا مشتبه بتفعیل و افعال نشود
فصل در توابع منادی است و ان بر چهار قسم است بدل و معطوف [...] حکم مندای مشتقل دارند و [...] اگر اضافه معنویه شدند یا متبوعشان معرب شد منصوبند و الا بس از برای تو است خیار در رفع و نصب
انجام
در او در او ده لغت است و ان اب و ام ان شش قسم مذکور و قلب کردن یا را بتاء مکسوره و مفتوحه و مضمومه و با الف
در لغات مثلثه علی ترتیب العجمة بتقدم الفتح ثم الکسر [...] تمام و مفاصل [...] کردن بند شدن و بالتا طایفه اثر اثر کردن دنباله جای [...] ال صورت عهد عقار الباء بر بیابان و نیک نیکی کند
انجام
الهمزة او ما و الا فشرطه الصلة لال خلاقا للکسائی مضاف بسوی علم دیگر بوده باشد و ثانی صورت مفرد معرفه باشد و مکرر شود و بعد از ان الحی مذکور باشد در اول دو وجه رواست
قال امیر المومنین علیه السلام یا جامع المال فی الدنیا لوارثه هل انت بعد الموت مشفع قدم لنفسک قبل الموت فی سهل فان حبلک بعد الموت منه منقطع
انجام
در اینصورت جایز است 3-اجرت گرفتن قاضی با عدم تعیین و عدم احتیاج از مبدی و مبدی علیه و غیر ایشان حرام است اما با وجود احتیاج مکروه است 4 حرام است تلقین کردن قاضی مبدی و مبدی علیه در انچیزیکه مستلزم ضرر دیگری باشد اما یازده امر مکروه از زبان نگاه داشتن قاضی