مردمان جهان همه {...}گشته از بهر {...}جفت زبان خویشتن بباد بر داده انجهانرا بدین جهان داده روی نمی بینی با اولیاء الله اکل الخبز الیابس بالملح الجریس و النوم علی الزابل خیر کثیر مع عافیته الدنیا و الاخرة ...
انجام
و فیه عن علی ع الدعاء مفاتیح النجاح و مقالید الفلاح و خبر الدعاء ما صدر نق و قلب تق و فی المناجات سبب النجاة و بالاخلاص یکون الخلاص فاذا اشتد الفرغ قال الله المفزغ فی عدة الداعي عن النبی ص ...
شب که هر موری به سوراخی رود هر کجا مرغی است بر شاخی رود هر دویی در گوشه ماوا کند هر یکی در استانی جا کند من چه مرغ اشیان گم کرده ام با چه سگهای شبان گم کرده ام ...
انجام
که کنی از رمی خوبان جلوه گاه گاه خطا کردی گهی زلف سیاه که کنی در طاق ابرویی {...} سازی او را قبله گاه مرد و زن.
منتخب اشعاری است از باباافضل، خیام، سعدی، خواجه نصیر و دیگران
آغاز
ای ذات منزهت مبرّا زوجود بر خاک در تو کرده ارواح سجود چون قطره شبنمست بر برگ گلی از کتم عدم هر انچه اید بوجود ای ذات تو بر کلّ ممالک مالک وین راه روان کوی عشقت سالک من مدح تو از کلام تو میگویم انت الباقي و کل شی هالک...
انجام
و ابتدی منها به بیبت المثنوي للحکم المولوي المعنوي بشنو از نی چون حکایت میکند وز جداییها شکایت میکند از نیستان تا مرا ببریده اند از نفیرم مرد و زن نالیده اند.
بنام پادشاه فر اعظم کریم وخالق و داناء اعلم رسولش مصطفی آن سرور دین امامش مرتضی آن رهبر دین {..}بر جان او صد آفرین باد بر اولادش یکایک اجمعین باد...
انجام
این بس جزای کشتن صید که روز حشر حسرت نمی کشید که چرا {...}توست جای تو جسم است {.....}میخواهم از تو آنچه در آب گل توست خون ترا نظری به قدر خموش باش زین که دعوی از طرف قاتل تو نیست .
س سعادت کامله ایجاد کند در زبانا مح ممزج بود و خیر غالب ف نحو است و بلا انگیزد در قلب ص سعادت بخشد در شوله ق ممزج است {..}و غالب در نعایم س سعادت عظیم ایجاد کند در بلده ش نحویست کرای ایجاد کند...
انجام
حائب تبشرنا طورا و تنذرنا و باتباع سبیل الحق تامرنا فیا لها کلما بالغیب تشعرنا لم تقرب بزمان و هی تجزنا عن المعاد و عن عاد و عن {...}
که از ایشان یکی لب شکرین ساخت بتقریر کمال خویش پرداخت که من از نسل شاه زنکبارم اگر خاکم ثریا نام دارم بعمر خود درین کاخ زبرجد کشیدم زحمت آزار بی حد به بحر بر سفرها می نمودم بساط کسب هر جا می گشودم ...
انجام
دعایش با اجابت آشنا شد هماندم از کرم حاجت روا شد بدست شاه داد و گشت غایب بخود درماند شاه از این عجایب بسرعت شاه از ان ویرانه برگشت در معشوق او را براه گشت.
دلی یوسف از او دامن کشیدی زدام آهوان وحشی رمیدی ز افسونی که گردد صد پری رام بنفشه شاه باز سد ره در دام شدی عشق از {...}چاره بردار فرودی حسن نمکین در سر ناز...
انجام
سچهر دون ذلیلم آنچنان کرد که باید گفتگو با احمقان کرد چو نتوانم ضبط خود نمودن جواب این رازها باید شنودن زروز ابدانم عار یابد که عاشق {...}قبول یار باید.
قد سرو سهی در طرف گلزار دهد یاد از نهال قامت یار سنم چون گل رخان سیمین بنا گوش صنوبر چون جوانان خوش بروروش چه آب خضر بخشد عمر جاوید گهی آنسوی گهی در سایه بید...
انجام
دم بدینار دم بخوشی زانکه روزگار وز بحر غصه میدهدم غوطه دمبدم دستم بگیر تا که بالطاف لطف تو از موج خیز حادثه شاید که وارهم تا در فضای عالم هستی باز کن بر پای بیستون بود این نیلگون حیم...
اگر میل تو را باشد بقربت دهم سرمایه از بهر تجارت سفر از بهر آدم اعتبار است کل ار خواهی نیاید گفت خوارست اگر خواهی بچشم آیی حفر کن اگر خواهی زچشم افتی حذر کن..
انجام
به رقم طلب کردند تپاب زجا جستم آبود در خواب لب کشتی یکی از اخوان ستانه نظر جانب دریا کشانه بگفتم چیست فرمان ای برادر بگفتش خونش تماشائیست بنگر.
زینهار تا تصور نفرماید که بنده بهیچ حال و سبیل و سند و تاویل از جاده وفا منحرف شود یا از مقام صفا منصرف گردد بحق مهر وفایی که میان من تست که نه مهر از تو بریدم به بکس پیوستم قرب جاني ببعد مکاني تعلق ندارد ...
انجام
و دیباجه صحیفه مردانگی و صدر جریده فرزانگی و لعل کان مروت و نگین خاتم فتوت و نهال باغ جلال و سرو بوستان کمال و نور حدقه افضال و نور حدیقه آمال بود اسامیا لم یزده معرف و انما لذة ذکرنا ها.
سیاهۀ برخی فرامین و اسناد و منشآتی از دوره قاجار است
آغاز
جند این بیاض دل ارا که تذرور نگین پرو بالیست که از جلد نگارین شهپر پر نقش کشور و طاووس پر خط و خالی که در وقت گشودن اوراق از صفحات رنگین چتر ملوّن نمود مجموعه الفت پرداریست که شیرازه بند اوراق دلهای پریشان گردیده و...
انجام
سحری بخواب دیدم که صبا ز در درآید که نوید وصل گویا زدیار دلبر آید بتو مژده باد جانا که شب غمت سر آید در دیر میزدم من که نگار در در آید که درا درا عراقی که تو خانه زاد مایی.
صورت چند نامه است اغلب از عباس میرزای قاجار است و دیگران
آغاز
هو الله لی شانه رب اشرح لی صدری و یسّر لی امری و احلل عقدة من لسانی ایا جود صدر شب تاج لحاجتی فلیس الی صدر سواک شفیع این عریضه ایست نیازمند اراده بنده ضعیف اقل بمحضر شریف خواجه اجل اکرم خدایکان اعظم افخم حارس ملک و ملت...
انجام
بجای دوده حل کرده با اب حیوان سر رشته اند و بر بیاض عارض غلمان نوشته حالی مرتجلا این رباعی گفتم این نور بظلمت ار چه امیخته اند این مشک بکافور چرا ریخته اند ز یکی بچکانند تو گویی که زرنگ دلتنگ شده مردم بگریخته اند ...
سبحان الله این چه گوهر گرانمایه و اختر بلند پایه است که استایان زبان وحی و الهام به سخنش موسوم کرده اند و عقد مصالح امام بنام نامی او مرقوم ساخته این خلفی است از خانواده صنع که بی منت قابله ما ده {...}ابداع بوجود آمده ...
انجام
و پیراهن نشیمن خود راه رحمت و هجوم مردم علی العموم خصوص ظالم متشبه بمظلوم ندهند توقیع گری بدینموجب که از قرار واقع تصدی رفع ظلم و تعدی ظلمه از متظلمان توانند نمود چه {...}با انکه مانع اهتمام تمام و باعث عدم پیشرفت مهام است..
مؤلف
الحسین بن محمد جمال الدین بن الحسین الخوانساري الإصفهاني، المحقق
دیباچه بیاض ریاض طبع چون گشت نوشت این حور ریاض بیاضی گردد قلم سجده شکر فیاض از لطف ریاض طبع نامس کردم تاریخ بخوان زنام اینطرف بیاض بیامیزد نو آیین ساخته و رسولانش را اگر از طراوت ریاحین مضامین نضارت آیین لطافت اشعار...
انجام
قل اعوذ برب الناس بخواند و دست بر سینه فرود آرد و هر بار وضو سازد بقیه اب را به نیت خلاص از وسوسه جرعه بخورد اگر چه ده یا یک بار وضو سازد و بی وضو هیچ وقت طعام و آب نخورد و بدین مواظبت نماید درین فواید بسیارست و برکت بیشمار و...
منشآت دیوانی و درباری از سلاطین و ابوالقاسم قائم مقام فراهانی
آغاز
از دل تنگ برون کردیم تا جای تو باشد اغلب اهل عالم و نسل آدم از دو صنف نباشند یا کاسب معاشند یا طالب معاد بقوه بعشوه عاجل در عیش و قومی بوعده اجل در طی دلها در هوس دنیا بسته و تنها در طلب عقبی خسته ...
انجام
آنکه بایست نیامد از مقتضیات طالع واژگون و گردشهای ناهنجار گردون دونست بیت یار میباید و نمی آید غیر می آید و نمی باید روزگار را دید که چه {...جو بساطها بر چید و چه حقه ها باخت و چه حیله هایی ساخت مصرع چرخ بازی گر ازین بازیچها بسیار دارد آفرین بر ذهن {...}شما که تابعه را بجا نوشته بودند ...
رب العالمین و الصلوة و السلام علی الطاهرین اما بعد و بدانکه این رساله {....}تراشی در کوچکان سلمان فارسی {....}و ارکان روشن و شریعت و طریقت {...}معرفت باخبر شوند تا در رمز دنیا آخرت {...}نقل است از حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام و عبدالله عباس...
انجام
امام رضا علیه السلام فرزند امام موسی کاظم امام موسی کاظم فرزند امام جعفر صادق امام جعفر صادق فرزند امام محمد باقر امام محمد باقر فرزند {...}لعابدین امام زین العابدین فرزند امام حسن امام حسن و امام حسین برده و برادر یکدیگرند فرزند...
بدانکه قرّاء سبعه و رحمة الله علیهم چنین گفته اند که هر که در خواندن سوره فاتحه این پنجاه و هفت جایرا نگاه دارد و هر یکی را از مخرج خویش گوید او فاتحه درست خوانده باشد بسم الله اینست الرحممن الرحیم بارامی نگوید الحمد دو الله نگوید اعراب دال الحمد را ضعیف تر گوید...
انجام
در مد میان سبعة عشر و در فاتحه دو جائی وقف تا مست مالک یوم الدّین و نستعین و اگر کسی اینها را محافظت نتواند کرد صواب آنست که امامت ترک کند و نماز خود بگذارد باندیشه بسیار و الله اعلم باالصواب...
الحمد لله رب العالمین و الصلوة و السّلام علی خیر خلقه محمد و اله اجمعین اما بعد بدان ای عزیز اعزّک الله فی الدارین که اگر کسی اشعار را که سخن مخلوقست غلط و نا موزون خواند و نا مربوط و بیمعنی داند تمام مردم عالم ویرا منع میکنند....
انجام
راوی عاصم در لفظ فیه مهانا در سوره فرقان بموافقت ابن کثیر با صله خوانده اند و از عاصم بروایت دیگر بسکون ها و از حفص کسره با صله نقل شده ....
ای فاتحه مصحف حمدة توحید و نقطه از کتاب مجدت خورشید افلاک نی و دفتر جلالت ورقی است از رحمتت آیتیست قرآن مجید بنده کی و ستایش متواتر شکر و سپاس شایسته معبودست که عادتش احسان و غفران و عبادتش موجب سرافرازی این جهان و...
انجام
جمله حروف قران سیصد و بیست ششهزار صد پانزده حرف است بیان عدد کلمات قران از برای آن شد که قاریان و قاریان کلام مجید را بدانند و از حضرت امیرالمومنین علیه السلام {...}است که قاری قران چون بتلاوت مشغول شود حضرت رب العزة بعدد هر حرفی از قران در زبان هر جنسی از اجناس مرغان نهد....
و بآء موّحده و تآء منقوطه بنقطتین از فوق و ثآء و جیم وحآءمهمله ذال و ذال مهمله و معجد و رآء و زآء مهمله و معجد و سین و شین مهمله و معجد و عین مهمله و فآء و کاف و لام و میم و نون و واو و هآء و الف و یآء منقوطه بنقطتین از تحت و این حروف ....
انجام
پس اسم هر یک با رمز او نوشته میشود و اینست نافع مدنی قانون مدنی، ورش مصری،ابن کیثی مکی، قنبل مکی، بّزی مکّی،ابو عمر بصری،دوری سوسی،ابن عامر شامی،ابن ذکوان دمشقی،هشام دمشقی،عاصم کوفی،ابوبکر کوفی،حفص کوفی،حمزه کوفی،...
و قد یکون في المعاء المستقیم علة تسمي الزحیر و هوان یتوهم العلیل انّه یحتاج علی القیام فیقوم ثمّ بسر زمنه شیء الأمثل البزاق او الخراطة و ذلک مع تزحر و وجع و یکون من الحرارة و البرودة
انجام
جواب اگر دست به نواحی کبد گذاری و حرارتی فهم شود دلالت میکند بر اینکه مزاج کبد حار است و اگر برودتی فهم شود دلالت دارد بر انکه مزاج ان بارد است.
چون الفبای ادویه در این قرابادین بحروف تهجی نشده بلکه با علل و اثار تقسیم یافته چنانچه هر دویی که مسهلست در مسهلات و بدر در بدرات و معرق در معرقات و قس علی ذالک ذکر گردیده است
انجام
انرا جهة جراحرات متعفنه و خراج و غالقرایا و قروح حیته و رمد باین قسم که یکخردان را در دویست پنجاه الی هزار جرزاب حل نموده تغسیل و قطور نمایند
ودر علت مغض ودر علت قوسنج درعلت ایلاوپس در علت کرم دراز و خرد و کدودانه ودر علت باسور مقعد در علت توشه که بر مقعد بود در علت ناصور مقعد ودر علت کوفتگی مقعد درعلت ریشی مقعد
انجام
"روغن زیت را با آب بیامیزد و بر وی مالد و اگر کنجد سوخته خورد کند وبکوبد وحلبه و کشدانک با وی بیامیزد و هر سه را با آب انجیر پخته بر شانه و بر جایگاه علّت ضماد کند منفعت بزرگ دارد واز سردیها پرهیز کند و دیگر مهیا گرداند شفا یابد انشاءالله تعال
مجموعه ای است در درمان انواع بیماری ها به شیوه جدید
آغاز
"علامت سودا در پی شفوری بحقنه کند که مذکور میشود و در حین شفور بیکی از مسهلات که در صدّاع سودا وی صفت حفنه که اخراج کند سفاء مکی خاصیة نحمثقال بسالج نیم کوفته..."
انجام
احتیاس الحیض یعنی بسته شدن حیض چون از افراط (....) علامتش وجود لک و خون (....)فربهی علت (....)لاغری و مفتیح چیزی را که شده را برطرف کنند.
وحوالی ان تا ماده بیرون آید و بسیار باشد که حاجة افتد که قرحه را با آهن پاک بردارند تا آن عضو را از تن جدا کنند تا تباهی آن بعضوی دیگر باز نرسد و آن عضو را در آب یخ باید شست و آن برگ مورد و(....)کلاب سرد کرده
انجام
آنرا القمس گویند و باشد که بیک جانب آید آنرا التوا گویند واسباب آن اندر بیشتری ها رطوبتی باشد دوان همچون رطوبتی که از آن فالج خیزد یا رطوبتی باشد غلیظ همچون
مثل روغن کدو و بنفشه و بادام و حمام معتدل هم در کیفیت و هم کمیت کند و اگر مزاج بدن بسردی مایل باشد روغن سوسن و یاسمین اولی باشد و فی الجمله هر فسادی که در بدن از کثرت مباشرت حادث شود تدارک به ضد آن باید کرد
انجام
بانو در اکلیل الملک شبت مرزنجوش شیخ ترکی جمله بجوشانند و سر سخاران فرود آرند نطولي دیگر بابونه اکلیل الملک تخم کرفس
رب العالمین و العاقبة للمتقین و لا عدوان الاّ علی الظالمین و صلی الله علی سیدنا محمدِ و اله الطاهرین سلیماَ کثیرا بدانکه این کتابیست انرا اسرار بزرگان و پادشاهان و این آن کتابیست که هر چه در مهم افاق حیل و (....)دانشها چیزی بوده است...
انجام
مغز بادام شیرین مغز جلفون و (....)بنفسه مغز پنبه دانه کنجد سپید پوست کنده بر یکی بحد (....)قسط شیرین خرف درونج هر یکی مثقالی نیم این جمله یکدیگر و با تکین معجون کنند
دهن خوش کند و بن دندان سخت کند و مرگ مفاجاة باز دارد هم کرم مزاج را شاید و قرحه را و بیمار و تن درست را و ابستن را همه کس را سود دارد و هیچ کس را زیان ندارد و دل پادشاه تن است چون دل قوت و نظام یافت حال همه تن نظام یافت.
انجام
یک اوقیه زرچوبه یک اوقیه هلیله زرد و زنجبیل (....) نمل هندی یک سر همه را بکوبند و بپزند و چند بار به اب غوره بپرورند هر بار تازه اب غوره می(....)و در سردار وهامی کنند و سرش استوار کنند و در افتاب نهند یا خشک شود نافع بود.
معالجه ضیق النفس مجرب هر کس را بوده باشد بول شتر را در سه روز بخورد بالکلیة ساکن بود و شفا یابد مجرب است در طپیدن دل و فزع و دل تنگی در کتاب مکارم الاخلاق آورده بجهة درد دل بنویسد بخوراند نافع باشد.
انجام
جهة بواسیر بول شتر با خاک ستری پیاز جوشانیده با پنبه کهنه شاف نموده پوست کرک بز اندازد بوسیر را نافع است جهت سوخته و آماس شده باید روغن کله غی را بآماس و سوخته بمالند نافعست و از سود (....)
یک بیک را بردارند حکة الرحم یعنی خاریدن زبدان چون از صفرا باشد علامتش گرمی رحم با سایر علامات غلبه صفراست هر که که زبسیاری صفرا در تن خار و رحم زن بنگر قوت زن و انگاه بقدر قوتش مسهل...
انجام
اندر سرکه اندازند تا لعاب بدهد و بعد از ان روز بر آفتاب نهد تا خشک شود و بعد از ان نیک بدست بمالند تا جلاب بدهد و بدهند تا بخورد و سدوس و علک رومی زیر بینی دود کند مفید است و الله اعلم.
باشد و سزاوار انست که بعد از طعام و پری شکم هیچ حرکت نکند چرا که حرکت بعد از طعام مورث بدی هضم است و بدی هضم مورث سده و زیادت فضلات و مغوبات در بدن است .
انجام
پس بشاشند بر دو سه ساعت بگذارند پس بشویند لکه زایل شود و اگر جامه بشمع لکه شده باشد خواه انکه صوف باشد یا حریر یا پنبه روغن کنجد جوشانیده بر موضع لکه باید ریخت و بصابون و اب گرم باید شست.
الحمد لله الذی دلّنا علی علم الابدان و هدانا علی علم الادیان کما قال الشارع المقدس ص العلم علمان علم الابدان و علم الادیان قدّم علم البدن علی علم الدین لانّ البدن اذا کان صحیحاَ بصدر عنه العبادة و اذا....
انجام
آشوب در خانه او پدید آید و در نکبت افتد و مرض و پی حضویها متوجه انکس شود و اگر مریخ قوی حال باشد دشمن ناظر باو باشد بهتر است و اگر بشویند و بخورد ظالم دهند اسهال و موی بر او غالب شود و جنون بر او عارض شود...
مثل صداقة (....)و محل او هم بطن اوسط است پنجم حافظه است و ان قوتی بود که متوهمه یا متفکر و انرا درک کرده باشد نگه دارد و انرا (....)کرده نیز گویند باعتبار انکه چیزهای فراموش شده را باز یاد آورد.
انجام
افیون مصری پنجدرم مرهم که گوشت برویاند و قروح رطبه را خشک کند مرداسنج شش درم کلنار روسبختج سر به زردجوبه خون سیادشان شبح سوخته شب یمانی اقلیمیاء فضه هر یک درمی با شمع
و اگر بیاشامند سنگ کرده و مثانه بریزاند و اگر نشانه او سحق کنند بغایت و در ریشهاء زشت افشانند خشک گرداند و جامع این کتاب گوید در خشک بندها که از زخم کارد و شمشیر بکار برند هیچ چیز مجرب تر از نشانه او نیست و وی سنگ بریزاندو بادهای شکم تحلیل دهد.
انجام
گویند خشکی وی درد و بم بود و بری را طوخشقوق خوانند بپاد(...)و تلخ بود و رازی گوید از بستانی اقوی بود ودر جمیع افعال و عصاره وی استسفار را نافع بود و سده جگر بگشاید
شهوت و جماع را لذت دهد کرده و مثانه قوی کند و بادها از تن تحلیل کند عسی حکیم هر که پیاز بر آتش بریان کند و با روغن گاو نر بپرورد و بر سرما (....)ده ساله نهد به شود و خون آمدن باز دارد
انجام
بر زخم ناسور ده ساله مرحم نمایند به شود و از خون آمدن باز دارد و هر که دو درم تخم کرز با دودرم قند بکوبد و بخورد ریگ مثانه را پاک کند هر که کرز بسیار خورد بواسطه مجامعت
شود از سر تا قدم و بیان اسباب و معالجات ان مشتمل بر بیست باب باب اول در امراض سر و دماغ و انرا بفارسی دردسر گویند و سبب آن سوء المزاج بوود یا بی مادّه انچه مادی باشد از دم یا صفرا یا بلغم ...
انجام
صمغ عربی اسفیداج ادونیه که کرم گوش و شکم بکشد برنج کابلی افسنتین جعده زوفا خشک کرد و یا حرف (....)(....)شیخ شونیز ورق شفتالو ترفیس ادویه سر کران
یعقوب را دید که نوشته است که عمر را بفرست تا به ببینم زردهنک عمر را بحرم برد و گلچهره که عمر را دید گفت زردهنک سه روز عمر را برای ما بگذار که خوانندگی و سازندگی کند زردهنک قبول نکرد گلچهره فرمود که زرذهنک را گرفتند...
انجام
بنشین پیش از انکه ایشان عمود بر تو زنند خود را بر بالای پلی کبیر امیر پیدا شد و در {...}نشست ان دو نفر خواستند عمود بالا برند امیر {...}کرد و خود را بر پل گرفت ان دو {....}عمود را بر سر ان مردی زدند که زنجیر در دست داشت
حلوای سیری میخوردی وسه چهارمن لواش را بر میدارد و حلوا را برو می پیچد بر دهن میگذارد و نجامیده فرو برد و یک ذره حلوا به کسی نمیدهد عمر گفت خوب خبری میکند ....
انجام
گفت سودا کرم آمدم در اب غوطه بخورم آب مرا برده باینجا آورد شما کیستید اینجا کجاست گفتند این بیشه شهر عدنست و ما غلامان سعدان {...} {...}از عقب ایم {....} برادر اخی سعید داماد عمر است امیرلنک را داده قباه {....}{...}
الحمد لله الذی هدانا للاسلام و وفقننا بالوصول الی دلائله بالتمام باقامة الدلیل و انارة البرهان و جعلل عقولنا صالحاَ لحصول الاذعان و قلوبنا قابلاَ لکتب الایمان بوساطة اشرف الانبیاء و افضل الاوصیاء...
انجام
ملکوت سموات و ارض را و لکن نه جمیع انها را پس انچه را که بجابر نمودند ارزان عوالمی بود که بحضرت ابراهیم علیه السلام نموده بودند و حدیث شریف منافاتی با ایه مبارکه ندارد و چون بواسطه کثرت مشاغل فرصت تفصیل نبود...
غیبت نمود و خاتم سلیمان را بدریا انداخت و ماهی انگشتریرا فرو برده در دام صیادان که سلیمان معاونت ایشان مینمود افتاد و صیادان در عوض اجره سلیمان آن ماهی را بدو دادند
انجام
دیدم دست به قائمه شمشیر نمود خود {...} بر سپاه زد دیدم علم است بی صاحب مانده و بازوها از تن جدا شود و سرها مانند برگ خزان میریزد در آخر کار به فرات وارد شد مشک پر آبیست
خدا میفرماید و مکرو و مکر الل و الله خیر الماکرین کفار و مشرکین و منافقین مکر میکنند با اهل اسلام و خدا هم مکر میکند و غفلت دارند از اینکه خدا بهتر جزای انها را میدهد....
الحمد لله الّذی اصطفی المصطفی نبیا و ادم بین المآء و الطین العلیم الّذی اکرم علیّا بالخلافة و الامامة و الوصایة کافة النّاس اجمعین و شرفه بالاخلاق الحسنة و حسن المکارم بالیقین المنتقم...
انجام
و در دیار خرجان یک قبیله ساکن است و در واسط دو قبیله ساکن ودر ترکستان دو قبیله ودر سر آب یک قبیله ساکن است واله اعلم.
روایت کرده اند بزرگان دین که محمد المصطفی از مادر متولد شد شب دوشنبه بود هفدهم ماه ربیع الاول همه شهر از نور او رخشان شد و زمین جمادد مزین شدند و همه بتان بر وی افتادند و خوبان در بهشت بیکدیگر بشارت دادند....
انجام
ملائکه دیگر برو گماشته است که نام او مالکست درباره جهنم است اگر پرسند جنّت را خدایتعالی بر چه نهاده است جواب بگو که در دهان یک ملائکه نهاده است که نام او رحمت است از ان سبب{...}و السلام علی من اتبع الهدی.
الحمد لله ربّ العالمین و العاقبة للمتقین و الاجز العدوان الاّعلی الظالمین و الصلوة و السلام علی خیر خلقه محمد و اله الطاهرین اما بعد راویان اخبار و ناقلان اثار و دردی کشان بزم وصال و محدثان داستان کهن خوشه چینان ....
دلام بوده پس او عدویست یعنی از بنی عدي است که از جمله طوایف ادانی و اراذل قریش اند و نسب او مشهور و معروفست میان خاص و عام و علمای انساب و ارباب تواریخ و سیر سنّی و شیعی همه نقل کرده اند...
انجام
آن دختر مادر عمر است و خواهر پدری عمر و عمه عمر چونکه خواهر پدرش است از مادر یعنی خواهر مادری پدرش و دید {...}در پشت کتابی دو بیت شعر که منسوبند ان دو بیت بحضرت امام جعفر صادق
ولادت عبدالله ابن عبدالمطلب در سنهششصد از صدوسی است از {...} ادم بود چون انحضرت از مادر متولد شد اغلب علما ء از احبار یهود و {...} نصاري و سحره و کهنه فهمیدند که پدر پیغمبر اخر الزمان متولد شده بواسطه....
انجام
دختران شما بحال من گریه میکند و دختران شامی شما میخندند شما{....}انها سنگ بر ما میزدند شما تسلیه میدهید انها شماتت میکردند وقتیکه غلغله مدینه را محمد بن {.....}غلامی فرستاد
الها پادشاها ملکا معبودا مرا آرزوست که آن ماهی که تمام عالم در پشت اوست به بینم ندا آمد که یا عیسی کنار دریا رو تا صنع و قدرت ما را به بینی پس حضرت عیسی بر لب دریا رفت و منتظر میبود...
انجام
اگر خلفای بنی عباس را بگوئیم ایشان اضعاف این عددند و چون کسی ایشانرا خلیفه خدا و رسول خدا تواند گفت با این ظلمها که از ایشان صادر شده تا حال الحمدلله جمعی از ایشان مومن و شیعه شدند و الله یهدی من یشاء الی صراط مستقیم الحمد لله الذی وفقنا علی اتمامه و....
نحمدک یا من جعل اخراتنا فی مصایب زریة نبیه اقرب القربات والدرجات و افضل الذخایر و صیر اشجاننا فی نوائب عترة و لیه من اشرف السادات بعد الایمان بالله و الیوم الاخر شرح صدورنا ....
انجام
صاحب سگ خود را بقدمهای انحضرت افتاد و عرض کرد یا رسول الله هر گاه انیک من شهادت برسالت شما دهد و پسر عم تو فرار کند اگر من ایمان بتو نیاورم معلوم است که از انک کمترم پس خود {....} در خانه او بود بعد از شهادت {...}اسلام اوردند.
تشنه کشته خواهد شد و عرق اسبان اصحابش خشک نخواهد شد ککه داخل بهشت شوند و با حور العین معانقه نمایند پس حضرت امام حسن گذشت پرسیدند که اینست گفت نه و چون حضرت امام حسین گذشت بپرسیدند که اینست گفت بلی و ایضاَ روایت کرده است که....
انجام
وارد مدینه شد و سؤال کرد از کریم ترین خلق جناب سید الشهدآ را باو نشان دادند بمسجد آمد دید که آن حضرت نماز میکند در برابر آنحضرت ایستاد و گفت لم یخب الان من رجال و من حرّک من دون بابک الحلقة
و دیگر روایت کرده است که چون حضرت امام حسن علیه السلام مشرف بر وفا می شد حضرت امام حسین گفت ای برادر میخواهم که حال ترا در وقت احتضار بدانم پس حضرت امام حسن علیه السلام فرمود که من از رسول خدا منع الله علیه و آله شنیدم که میفرمود که عقل از ما اهل بیت مفارقت نمیکند...
انجام
از موسی و ان خوف و غیبت است و سنتی از عیسی و ان خلاف کردن مردمانست درباره او و سنتی از ابوب و ان فرج و کسادات بعد از بلا و سنتی از محمد و ان خروج سیف است و بسند معتبران روایت کردهاند که نرجس خاتون روایت کرده که من نزد